بایگانی
انقلاب و رویارویی دولت و علما در ایران
صرفنظر از این نکته که انقلاب ایران، همچون سایر انقلابها اجتماعی، از خصلتی چند علتی برخوردار بوده و نمیتوان توضیح زمینهها و ریشههای وقوع آن را به توضیحی تکعلتی فروکاست، باید گفت که تعریف این انقلاب برآمده از ماهیت آن است. ماهیت یک انقلاب را نمیتوان مستقل از برآیند سیاسی آن انقلاب توضیح داد. به سخن دیگر، ماهیت یک انقلاب را تنها میتوان در تاریخ آن انقلاب جست
به سوی ضد ـ انقلاب آینده
ستیز با بازرگان که واقعا ستیز عموم انقلابیون بود با او و افکارش، و ستیز با شریعتی که بتدریج شکل گرفت و دامنه یافت مقدمه ای برای اوراق سازی اندیشه های این دو و البته بسیاری دیگر بود. انقلاب از همان راهی نرفته بود که اینان ترسیم کرده بودند. پس هم دلدادگان به اندیشه آنها و هم سرسپردگان به اندیشه های دیگر از ایشان جدا شدند.
آیا انقلاب ایران یک انقلاب مذهبی بود؟
برخلاف خصلت اجتماعی انقلاب ایران که کمابیش مورد توافق پژوهشگران قرار دارد، خصلت مذهبی این انقلاب از سوی همه پژوهشگران به یکسان مورد پذیرش واقع نشده است. در گفتار کنونی نگاهی به مبانی نظری مربوط به ماهیت و گرایش غالب انقلاب خواهیم داشت.
آیا انقلاب اسلامی یک انقلاب اجتماعی بود؟
با توجه به پیوست اتوکراتیک بین دو دولت پیش و پس از انقلاب پرسیدنی است که آیا میتوان انقلاب اسلامی ایران را انقلابی اجتماعی دانست؟ آیا گسستهای ناشی از این انقلاب به گونهای بوده است که ما این انقلاب را از جنس انقلابهای بزرگ اجتماعی قرن بیستم بدانیم؟
آیا انقلاب اسلامی یک رویداد ناگهانی بود؟
آیا براستی انقلاب اسلامی ایران یک “حادثه” بود؟ حادثهای تصادفی که به دور از نگاه و انتظار تحلیلگران روی داد و باعث سرنگونی یکی از قدرتمندترین دولتهای منطقه شد و آرامش را در این “جزیره ثبات” برهم زد؟ آیا انقلاب اسلامی یک رویداد “ناگهانی” بود؟ رویدادی غیرقابل پیشبینی و غیرمترقبه؟ آیا امکان پیشگویی این انقلاب وجود داشت؟
گسستها و پیوستها
کارل مارکس انقلاب را “لوکوموتیو تاریخ” میداند. نیرویی ویرانگر و در عین حال سازنده که مرزها و محدودیتها را در مینوردد و طرحی نو در میاندازد. از رمانتسیم این ادبیات سیاسی که درگذریم و به ایران پس از انقلاب که بنگریم، با واقعیتی روبهرو میشویم که بیشتر از جنس آن جادویی است که سیهروزی و پلشتی میزاید و نه گشایش و نیکبختی.
جامعهشناسی مدرنیزاسیون و چالشی به نام انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی پایان مدرنیزاسیون اتوکراتیک حکومت پهلوی در ایران بود، اما پایان مدرنیزاسیون اتوکراتیک نبود. انقلاب اسلامی در فرجامین نگاه فرآورده همان روند مدرنیزاسیون اتوکراتیک بود و عملا با پدید آوردن دولت جمهوری اسلامی، این مدرنیزاسیون اتوکراتیک را به گونهای دیگر بازتولید کرد. بازتولید مدرنیزاسیون اتوکراتیک توسط دولتی نامتعارف که در ظرفیت تعریف نظری “تئوریهای رشد” نمیگنجید، صحت و جهانشمولی این تئوریها را به زیر سئوال کشید.
انقلاب اسلامی، توتالیتاریسم و ایدئولوژی
تاریخ حکومت پهلوی و تاریخ حکومتهای اتوکراتیک در ایران بر هم منطبق نیستند. اتوکراسی در ایران نه با قدرتگیری خاندان پهلوی آغاز شد و نه با سقوط حکومت پهلوی به پایان رسید. این چنین بود که انقلاب اسلامی ایران گرچه پایان عمر حکومت اتوکراتیک پهلوی بود، پایان عمر اتوکراسی در ایران نبود.
ساختار حکومت پهلوی
بسیاری از پژوهشگران بحران و زوال تدریجی مشروعیت حکومت پهلوی را یکی از علتهای اصلی سرنگونی آن خاندان سلطنتی در ایران دانستهاند. حال آنکه بهره گرفتن از مفهوم “فقدان مشروعیت” برای توضیح علت سقوط حکومت پهلوی، عملا خطاست و میتواند ره به کژفهمی بحران سیاسی حکومت پهلوی و برآیند نامتعارف این بحران، یعنی حکومت اسلامی ببرد. حکومت پهلوی در هیچ دورهای از تاریخ خود با پدیده “فقدان مشروعیت” روبهرو نبوده است.
مشروعیت قانونی و قانون انقلابی
مشروعیت و کارآمدی رابطه بین جامعه و دولت را رقم میزنند. مشروعیت حکایت از رویکرد جامعه نسبت به دولت دارد و کارآمدی توان دولت در مدیریت جامعه و پاسداری از قدرت خود در برابر یورشهای بیگانگان و خیزشهای اجتماعی است. در کشورهای غیردموکراتیک، مدیریت جامعه از طریق سرکوب اعتراضها صورت میگیرد و از این رو، نیروها و نهادهای نظامی در کارآمدی دولت نقش تعیین کنندهای ایفا میکنند.
مشروعیت و قانونیت
در مقاله حاضر توجه خود را به رابطه بین دو مفهوم مشروعیت و قانونیت معطوف خواهیم داشت. تمایز قائل شدن بین این دو مفهوم همریشه میتواند کمک بزرگی به فهم دقیق مفهوم مشروعیت باشد. کما اینکه یکسان دانستن این دو مفهوم ره به کژفهمی نظری میبرد و مانع از تعبیر و تفسیر صحیح از بحران مشروعیت میگردد.
“گذر از سطح رویدادها”
تردیدی نیست که تحلیل انقلاب اسلامی، مستقل از تحلیل جامعهای که چنین انقلابی را ممکن ساخت و تحلیل دولتی نامتعارف که در پوشش مدرن خود به الگوی سنتی قدرت وفادار ماند، ممکن نیست. اما برای فهم آنچه که بر دولت و جامعه در ایران گذشت، میبایست از سطح رویدادها فراتر رفت و با جهش از سایه این رویدادها، علتها را کاوید و بر آن بستر پاسخی در خور برای این چیستانهای تاریخی یافت.
“یک فسیل زنده”
آیا جامعه ایران سی و یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با آن آرمانها و اهداف همراه بوده است یا صاحبان قدرت با چرخاندن سکان از “مسیر” و “خط” انقلاب منحرف شده و چنین نتیجهای را به بار آوردهاند؟ تحلیل انقلاب اسلامی و تاریخ این انقلاب را من “بازخوانی انقلاب اسلامی” نامیدهام و این بازخوانی میبایست از طریق پرتوافکنی بر آنچه گذشت، رهیافت جدیدی باشد به فهم مناسبات جامعه و دولت در ایران.
استحاله رویای پیروزی در واقعیت سربی انقلاب
سرکوب جریان روشنفکری ادبی در ایران طرحیست که 31 سال با جدیت پیگیری شده و طرحی از یک مجموعه سرکوبها برای از بین بردن مرجعیت خارج از حاکمیت است و ناموفق نیز نبوده است. چرا که در جنگ با افراد، به جبهه نهادهایی که آنها را نمایندگی میکردند نیز هجوم برده است.

- Libya: the confiscated image
- The ‘Arab Spring’ as a neoliberal frame’

ایران پشتیبانی مالی و نظامی از حماس را تایید کرد
فرانسه: ایران مسئولیت سنگینی بر عهده دارد
بررسی دور جدید مذاکرات 5+1 با ایران
تکذیب توقف فعالیت نیروگاه بوشهر
«کارخانه اسلحهسازی در سودان٬ متعلق به سپاه پاسداران بود»
ادعای اپوزیسیون سودان

Iran might let diplomats visit Parchin
“Allegations about Parchin is ridiculous”
US officials probing UniCredit deals with Iran
The Italian bank could face stiff US fines
“Israel has not decided on Iran strike”
US defense chief said