درسهایی که از برد و باخت اراده مردمسالاری در دو دهه گذشته میتوان آموخت
انتخابات مجلس نهم، آزمون هوش سیاسی در اردوگاه مخالفان نظام ولایی
31 Jul 2011
■ مهدی اورند
برای بیشتر آنها که در نخستین روزهای پس از انتخابات 22 خرداد 1388 و در دو سوی میدان بزرگ ترین بحران داخلی جمهوری اسلامی ایستاده بودند، تکرار انتخابات ریاست جمهوری دولت دهم محتمل ترین انتخابات پیشِ رو تصور میشد. خطابه دستوری آیت الله خامنهای در نماز جمعه 29 خرداد اگرچه به تداوم این تصور خوش خیالانه پایان داد، اما باعث نشد تا هر دو گروه، نگاهشان را از انتخابات بعدی برگیرند. چه آنها که حتی پیش از انتخابات ریاست جمهوری برای کارگردانی نمایشهای انتخاباتی بعدی سناریوهایی متفاوت را ارزیابی میکردند و چه آنها که در این سوی میدان حتی در این تردید داشتند که نظام جمهوری اسلامی تا انتخابات مقرر بعدی، مستقر باشد. تا آنجا که میتوان گمان برد تا پیش از آن سابقه نداشته است مردم ایران از روز اعلان نتایج یک انتخابات، به انتخابات بعدی فکر کرده باشند. این مشغولیت ذهنی البته مستقل از میل به شرکت یا تحریم انتخابات، وجود داشته است.
(پیوست نمودار در انتهای مطلب قابل مشاهده است)
کنکاش در کنشهای انتخاباتی مردم، به عنوان مهمترین جلوه مشارکت سیاسی و واکنشهای حاکمیت میتواند بسیاری از حکمهای جزمی درباره بهره برداری نظام ولایت مطلقه از نوع مشارکت مردم در انتخابات را تغییر دهد و به عکس خود مبدل کند. برای این بررسی – چنان که در نمودار پیوست شده میتوان دید- دوره 88-1367 در نظر گرفته شده است تا نتایج این بررسی فارغ از تاثیر متغیرهای خاص که در دهه اول استقرار جمهوری اسلامی رفتار انتخاباتی مردم و عملکرد فعالان و گروههای سیاسی را جهت میداد، قابل بحث باشد. بزرگ ترین این عوامل جنگ بود.
نظام ولایی مشروعیت خود را در مشارکت سیاسی شهروندان نمیداند
نخستین بررسیها در کنشها و واکنشهای مردم و حاکمیت حول انتخابات در این دوره بیست ساله نشان میدهد که مشارکت بالای مردم در انتخابات یا قهر و تحریم انتخابات، هیچکدام، برای جمهوری اسلامی و به ویژه سردمداری که بیست و دو سال تمام در راس قدرت حتی پهلو به پهلو هم نشده؛ دستمایه ارزیابی مشروعیت سیاسی نبوده است. نمیتوان معتقد بود که جمهوری اسلامی رای شهروندان را محترم نمیشمارد و در عین حال مدعی بود که این نظام سیاسی با مشارکت شهروندانش در انتخابات مشروعیت پیدا میکند. چنین گزارهای محتوایی متناقض را حمل میکند. بررسی روند بیست ساله انتخابات نشان میدهد که رهبر جمهوری اسلامی بر خلاف دمیدن در بوق انتخابات پرشور، اساسا نیم نگاهی هم به میزان مشارکت مردم ندارد. از سوی دیگر مشارکت بالای مردم هرگز تقویت کننده جایگاه او نبوده است بلکه هرگاه میزان مشارکت در انتخابات از میانگین مشارکت بالاتر بوده است، قدرت مطلقه او و جایگاه سیاسی اش به چالش کشیده شده است. در بیست سال گذشته آیت الله خامنهای آرام ترین و پرتبخترترین دوران حاکمیت خود را در سایه انتخاباتی تجربه کرده است که با پایین ترین سطح مشارکت مردم همراه بوده است.
از آن گذشته، اگر رویکرد مردم به انتخابات مجلس خبرگان رهبری را نشانهای از توجه خاص آنها به نظام ولایی و جایگاه ولایت فقیه در ساختار سیاسی قلمداد کنیم، انتخابات مجلس خبرگان رهبری در طول بیست سال گذشته همواره با تحریم مواجه بوده است و همان طور که در نمودار قابل بررسی است نه تنها نتوانسته به مرز میانگین مشارکت نزدیک شود که حتی در میانه دو انتخاباتی که مشارکت بالای مردم را تجربه کرده است به شکل معنا داری با قهر آنها مواجه بوده است. به عبارت دیگر شهروندان حتی در دورانی که اشتیاق خود را به مشارکت سیاسی با حضور در حوزههای رای گیری نشان میدادند، حاضر نمیشدند برای مشارکت در انتخابات خبرگان رهبری از خانه بیرون بیایند. اما آیا چنین تحریمی نهاد ولایت مطلقه فقیه و دستگاه رهبری جمهوری اسلامی را در مورد میزان مشروعیت خود دچار تردید کردهاست؟
این در حالی ست که آمار مشارکت مردم در آخرین انتخابات مجلس خبرگان (آذر1385) تا همین یک ماه پیش رسما اعلام نشده بود. تنها، پایگاه اینترنتی مجلس خبرگان در خبری به نقل از ایرنا (دسترسی به آن در بایگانی این خبرگزاری ممکن نیست) اعلام کرده بود نتایج یک نظر سنجی مشارکت قطعی تنها 30 درصد مردم را در این انتخابات پیشبینی میکند.(1) بنابراین ارائه آمار اخیر از سوی رئیس ستاد انتخابات کشور بعد از نزدیک به 5 سال آن هم با عبارت معنادار «دولت احمدينژاد موفق شد 46 درصد مشاركت مردم [در انتخابات قبلی مجلس خبرگان] را به 61 درصد برساند»(2) که تداعی کننده اختلافات اخیر محمود احمدی نژاد و آیت الله خامنهای ست، چندان قابل اعتماد نیست و بهتر است به همان نتایج نظرسنجی تکیه کرد.
تحریم مطلق انتخابات به معنای چشم بستن بر آن، در واقع مشارکت مطلق با حاکمیت در روند سرکوب برانگیختگی سیاسی توده معترضان به جمهوری اسلامی و به خانه راندن آنها (در شرایط فعلی در خانه نگه داشتن آنها) برای دورهای طولانی ست
واقعیت این است که رفتار مردم با انتخابات خبرگان رهبری چنان سرد است که حتی با دورههای قهر آنها از انتخابات ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر و روستا قابل مقایسه نیست. به طوری که به نظر میرسد در پیگیری روند مشارکت مردم در انتخابات و افت و خیزهای آن، بهتر مینماید که آن را مستقل از انتخابات مجلس خبرگان رهبری بررسید. (خط چین در نمودار)
خاطره تلخ ولایتمداران از مشارکت گسترده مردم در انتخابات
در ماههای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری در خرداد 1388 گروههای اصلاح طلب، حاکمیت و به طور خاص صدا و سیمای جمهوری اسلامی را متهم میکردند که مغرضانه نسبت بهانتخاباتِ پیش رو کناره جسته و دستهایی پنهان تلاش میکنند تا انتخابات در بهاری سرد و بدون نشاط اجتماعی برگزارشود. رفتار صدا و سیما این گمانه را تقویت میکرد. نگاهی به روند انتخابات در بیست سال گذشته اما این گمانه را به یقین نزدیک میکند.
این بررسی نشان میدهد در بازههای زمانیای که مشارکت مردم در انتخابات از متوسط مشارکت بیستساله بالاتر بوده (بالاتر از 60 درصد) و به صورت پیوسته طی چند دورهی انتخابات در این سطح باقی مانده، چالشهای بسیاری برای حاکمیت رقم خوردهاست. در مواردی مجبور به پاسخگویی شده است، خواب صاحبان قدرت مطلقه آشفته شده و گفتمانهای تازهای در نقد جمهوری اسلامی در میان توده مردم راه باز کرده و مفاهیم تازهای در حقوق شهروندی و مسوولیت حاکمان به گفتمان عمومی راه یافته است. این اتفاقها نه صرفا تحت تاثیر ورود گرایش سیاسی خاص (اصلاح طلبان) در ساختار قدرت بوده که البته آن نیز بی تاثیر نیست اما بیشتر به دلیل آن است که تعداد بیشتری از مردم عمل سیاسی انجام دادهاند و با این کار درهای بستهی گفت و گو با نخبگان فرهنگی،سیاسی و اجتماعی را گشودهاند. در روند این مشارکت، جریان اطلاع رسانی غیررسمی و رشد آگاهیهای اجتماعی تسریع شده و در نتیجه، مطالباتی که در دوره قهر مردم با انتخابات و دور شدن آنها از مشارکت سیاسی، مطالبه جمع محدودی از نخبگان بوده به مطالبه عمومی و دستیابی به آن به باور عمومی بدل شده و کفه قدرت را به نفع مردم سنگین کرده است. البته هزینه های آن را از نیز از دوش اقلیت برداشته و در میان عموم مردم سرشکن کرده است.
یادکردهای تلخ و کینه ورزانه رهبر جمهوری اسلامی و گروهها و رسانههای وابسته به او از دورههای مشارکت فعال مردم در انتخابات این ادعا را تایید میکند.(3) جای پرسش است که اگر جمهوری اسلامی خواهان مشارکت فعال مردم در انتخابات است چرا همواره از دورههایی که مردم بیشترین مشارکت را در انتخابات داشتهاند به تلخی و با تعابیر دوره «عبور از خون شهدا و ارزشهای انقلاب»، «ولنگاری»، «فتنه» و … یاد میکند.
هر چند این مشارکت دوام نیاورده است و مردم به زودی از پیگیری مطالبات خود دلسرد شدهاند یا عملکرد مدیران سیاسی آنها زمینه این دلزدگی را فراهم آورده یا امکان حضور در انتخابات از طریق رای دادن، به دلیل غیررقابتی بودن انتخابات و رد صلاحیتهای گسترده، وجود نداشته است (انتخابات مجلس هفتم)(4) و شهروندان نیز توان تحریم فعال انتخابات را نداشتهاند، به هر ترتیب در پی این عقب نشینی روند دست یابی به مطالبات کند و یا به تمامی متوقف شدهاست.
نگاهی به تاریخ بیستساله 88-1367 نشان میدهد در دورههایی که مشارکت مردم در انتخابات با ایجاد دلسردی به کمترین حد ممکن رسیده است، حاکمیت توانسته است منتقدان خود را بی دردسر سرکوب کند، به زندان بیاندازد، در داخل و – آن طور که متهم میشود- درخارج کشور به قتل برساند، به فساد کاری در پردههای پنهان اقتصادی مشغول شود و خیزشهای اجتماعی پراکنده و با انگیزههای خرد را بدون پرداخت هزینهای سرکوب کند. اما دورههایی که مردم در صحنه سیاست جستوجوگر و حساس بودهاند و حضورشان را به رخ کشیدهاند، حتی در دورههایی بسیار کوتاه، اقدامات معمول حکومت در سرکوب و زیادهخواهی برایش هزینهساز شده است. بی جهت نیست که آیت الله خامنهای همواره بر پرهیز از کشیده شدن دامنه موضوعات درون حاکمیت به سطح جامعه تاکید میکند. هر از گاهی پرخاشگرانه روزنامهها و رسانهها و کتابها را به تنش آفرینی متهم میکند و آنجا که چهره تحکم آمیز خود را پشت نقاب نصایح پدرانه پنهان میکند از دانشجویان میخواهد تا جز تهذیب نفس، ورزش کردن و درس خواندن به چیزی نپردازند.(5) حاکمیت تلاش میکند شهروندانی کاملا خنثی و بی انگیزه برای مداخله در سیاست پرورش دهد. یا هدایت آنها را در مداخله و مشارکت سیاسی تحت کنترل و خواست خود داشته باشد.
پیداست حکومتی که هر بار در اوج مشارکت سیاسیِ شهروندانش، ناگزیر شده «دست چدنی» اش را از «دستکش مخملی»(6) بیرون بیاورد و چهره واقعی اش را بنماید، هزینه بپردازد و راه کشیدن سرخوردگانی را از اردوگاهش به اردوگاه مخالفان تماشا کند، از حضور مردم در عرصههای سیاسی استقبال نمیکند؛ هر چند ناگزیرست چیزی وانماید که نمیخواهد. برای این حکومت خوش تر است که مردم به خود مشغول باشند و میداند چگونه در هر انتخاباتی با مدیریت و چیدمان حوزههای رای گیری خوراک تبلیغاتی دلخواهش را نیز تولید کند. در مشارکت 46 درصدی صدای کر کننده بوقهای تبلیغاتی اش به همان اندازه بلند است که در مشارکت 85 درصدی. اما در مشارکت 85 درصدی بیشتر برای به گوش نرسیدن صدای مردم است که در بوق میدمد.
انتخابات مجلس یا تدارک اخراج ابدی مخالفان از صحنه سیاست
طی بیست سال (88-1367) به طور تقریبی هر 13 ماه یک انتخابات سراسری در ایران برگزار شده است. در فاصله انتخابات ریاست جمهوری در خرداد 1388 تا انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند 1390 جمهوری اسلامی از خیر و شر برگزاری یک انتخابات دیگر (شوراهای شهر و روستا- زمستان 1389) گذشته است. بر اساس آنچه تا اینجا گفته شد این دیدگاه که جمهوری اسلامی در هراس از تحریم گسترده انتخابات شوراهای شهر و روستا – در سایه دلزدگی مردم از انتخابات 88 – آن را به تعویق انداخته است، چندان درست نمینماید. جمهوری اسلامی انتخابات دومین دوره شوراهای شهر و روستا (اسفند1381) را در مواجهه با تحریم و با مشارکت 46 درصدی برگزار کرد و اتفاقا با همین انتخابات در سایه همای تحریمِ منفعلانه که بر سرش نشسته بود کم کم زمینه تک پایه شدن دوباره قدرت سیاسی را رقم زد و مجلس هفتم و دولت نهم را از دل آن بیرون کشید. جمهوری اسلامیدر شرایطی که هنوز جامعه از شوک انتخابات 88 برانگیخته بود، از تداوم حضور خیابانی جنبش سبز میهراسید که در پناه فضای بازِ ناخواستهای که رقابتهای انتخاباتی به وجود میآورد، میتوانست حتی در صورت تحریم انتخابات، از انتخابات وسیلهای برای گسترش و تحکیم پایگاه اجتماعی خود بسازد. در این صورت، جمهوری اسلامی با یک انتخابات دیگر ناخواسته در آتش جنبش اعتراضی دمیده بود و به این شعله (برانگیختگی سیاسی شهروندان) تا انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند1390 تداوم بخشیده بود.
بنابراین بر خلاف روند برگزاری انتخابات در دوره 88-1367 فاصله بین دو انتخابات سراسری (دولت دهم و مجلس نهم) 33 ماه خواهد بود. این اتفاق پیشتر و در طول دوره مورد بررسی یک بار رخ داده است. در فاصله انتخابات ریاست جمهوری دولت ششم (خرداد1372) و مجلس پنجم (اسفند1374) در یک بازه 33 ماهه هیچ انتخابات سراسریای برگزار نشد. تا اینکه با وجود کناره گیری مجمع روحانیون مبارز در اعتراض به رد صلاحیتهای گسترده نامزدهای مورد حمایت این گروه سیاسی، انتخابات مجلس پنجم با مشارکت 71.1درصدی و رشد 21 درصدی تعداد رای دهندگان برگزار شد. میتوان این گونه دریافت که وقفه 33 ماهه در رقابت سیاسی (حتی شکل فرمایشی آن) اشتیاق گروههای سیاسی را برای حضور در میدان رقابت افزایش داده، از سوی دیگر تنشهای سیاسی درون حاکمیت در یک بازه نسبتا طولانی انباشت شده و انگیزه تسویه حسابهای سیاسی دورن حاکمیت از طریق مشارکت فعال شخصیتها، گروهها و جریانهای سیاسی را به دنبال داشته است؛ از سوی دیگر انتخابات مجلس شورای اسلامی به دلیل ماهیتش وجههای محلی پیدا میکند و رقابتهای قومیدر حوزههای انتخابیهای که اقوام و طوایف مختلف دارد و نیز رقابت میان شهرها و روستاهایی که در یک حوزه انتخابیه مشترک قرار دارند و یک نماینده به مجلس میفرستند، خود به خود انگیزههای مشارکت سیاسی را در مردم افزایش میدهد؛ سرانجام، برایند رشد انگیزه مشارکت در میان گروههای سیاسی و شهروندان افزایش 21درصدی مشارکت در انتخابات بود.
جدا از آشکار شدن حجم دخالتهای تمامیت خواهان در دستکاری نتایج انتخابات و بی اعتمادی بی سابقه مردم به امانتداری جمهوری اسلامی پس از انتخابات خرداد88 که عاملی تاثیرگذار در میزان مشارکت مردم در انتخابات خواهد بود، شباهت زیادی میان این دوره 33 ماهه و دوره 33 ماهه پیش از انتخابات مجلس پنجم وجود دارد. تنشهای درونی جریان حاکم به اوج خود رسیده است، انگیزههای حذف دیگری در میان گروههای سیاسی جدی است و انتخاباتی محلی – سراسری در پیش است. مخالفان جمهوری اسلامی مشکل خواهند توانست تحریمی تاثیرگذار را تدارک ببینند که امکان بهره برداری تبلیغاتی را از حاکمیت سلب کند و دست وزارت کشور را در اعلام میزان مشارکت ببندد. به همین دلیل به نظر میرسد «تحریم مطلق» گام برداشتن در جهت خواست نظام ولایت مطلقه است. این خواست، برگزاری انتخاباتی با کمترین تنش و در آرامش کامل است. خانه نشینی تحریم کنندگان این خواست را برمیآورد و به جمهوری اسلامی امکان میدهد پیامی را به دوست و دشمن مخابره کند: «بازگشت ثبات و توانایی کنترل یا حذف مخالفان به شیوه ممانعت بی هزینه از حضور آنها در صحنه سیاسی».
تحریم مطلق انتخابات به معنای چشم بستن بر آن، در واقع مشارکت مطلق با حاکمیت در روند سرکوب برانگیختگی سیاسی توده معترضان به جمهوری اسلامی و به خانه راندن آنها (در شرایط فعلی در خانه نگه داشتن آنها) برای دورهای طولانی ست.
راهکاری که مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامیدر پیش میگیرند (چه نوعی از تحریم چه نوعی از مشارکت در انتخابات یا راه حلی سوم) نباید به کناره گرفتن توده معترضان و فراگیر شدن حس بی تفاوتی نسبت به صحنه سیاسی منجر شود. روندی که در این نوشته تلاش بر بررسیدن آن بود نشان میدهد، درگیری ذهنی و عملی دموکراسی خواهان در انتخابات، حتی شکل نمایشی آن و دخالت فعال در آن – دخالت فعال در انتخابات صرفا حضور پای صندوقهای رای نیست. میتوان شکلهای دیگری از دخالت فعال در انتخابات را نیز تصور کرد – فرصتی دوباره برای به چالش کشیدن بنیان قدرت مطلقه و تئوریهای کلیدی جمهوری اسلامی است. تراکم چالشهایی که جمهوری اسلامیدر دورههایی خاص با آن مواجه بوده است – چنان که در نمودار قابل ملاحظه است- موید این ادعاست.
—————————————
پانویسها:
1- +
2- نکته جالب اینجاست که تمام رسانهها لحن سید صولت مرتضوی، رییس ستاد انتخابات وزارت کشور را در این نشست خبری تغییر دادهاند اما سایت وزارت کشور آن را به همین صورت آورده است: «در سومين دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبري كه در اول آبان 1377 برگزار شد، ميزان مشاركت مردم 46 درصد بوده و در چهارمين دوره انتخابات مجلس خبرگان، ميزان مشاركت 61 درصد بوده است. يعني دولت احمدينژاد موفق شد 46 درصد مشاركت مردم را به 61 درصد برساند.» متن کامل. آیا می خواهد نشان دهد که محمود احمدی نژاد و آیت الله خامنه ای وامدار یکدیگرند؟ این البته موضوع بحث ما نیست.
3- «من حالا میبینم متاسفانه همان دشمنی که به وسیله ی تبلیغات خود، همتش این بود که افکار عمومی یک کشور را به سمتی متوجه بکند، امروز به جای رادیوها آمده و در داخل کشور ما پایگاه زدهاست!» آیت الله خامنهای 1 اردیبهشت 1379، مصلی تهران. همچنین برای نمونههای بیشتر نگاه کنید به + و دیدار معروف آیت الله خامنهای با نمایندگان مجلس هفتم: «… شرائطى كه قبل از پديد آمدن اين مجلس [مجلس هفتم] به وسيلهى بعضى اشخاصى كه از روى غفلت، كارهايى انجام مىدادند به وجود آمده بود – رفتن به سمت تحريم انتخابات، رفتن به سمت استعفاى نمايندگان، اعتصاب در مجلس، مقابلهى مجلس – چيزهاى بد و عجيبى بود و صداى عمومى مجلس، با خيلى از مبانى و اصول نظام مغايرت داشت.» متن کامل همچنین حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی اخیرا گفتهاست: «… يكی از مجموعههای مرتبط با ريگی [رهبر اعدام شده جندالله] كه از او براي مقاصد خود استفاده میكرد، منافقين بودند و وقتی ريگی را دستگير كرديم به اين مساله اعتراف كرد. خط دهي بيش از 70 درصد اتفاقاتی كه در مجلس ششم افتاد توسط نفاق صورت می گرفت و اسناد اين مساله موجود است.» متن کامل و نیز اینجا را ببینید
4- رد صلاحیتهای گسترده در جریان انتخابات مجلس هفتم به استعفا و تحصن جنجالی نمایندگان اکثریت در مجلس ششم منجر شد. گزارشی از رد صلاحیت گسترده نامزدان شرکت در انتخابات مجلس هفتم را اینجا ببینید
5- نمونهای از حمله آیت الله خامنهای به مطبوعات منتقد اینجا، ناشران مستقل اینجا و توصیه به دانشجویان را اینجا ببینید.
6- دست چدنی در دستکش مخملی استعارهای بود که آیت الله خامنهای در توصیف اظهار تمایل باراک اوباما برای رابطه با جمهوری اسلامی به کار برد.
—————————————
پیوست نمودار:
(1) ناآرامی های پراکنده در مشهد، اراک، مبارکه، اسلامشهر و…. این ناآرامی ها که بیشتر زمینه های اقتصادی داشت به شدت از سوی دولت وقت سرکوب شد.
(2) آغاز شکل گیری احزاب تازه و رویکرد جدید حزبی در میان فعالان سیاسی. این اتفاق با تاسیس حزب کارگزاران آغاز شد و طی چند سال با شکل گیری احزاب تازه (عموما اصلاح طلب) ادامه یافت.
(3) شکل گیری جریان رسانه ای تازه با انتشار روزنامه جامعه و در ادامه آن روزنامه هایی که آیت الله خامنه ای آنها را پایگاه دشمن معرفی کرد.
(4) افشای قتل های زنجیره ای و باز شدن پرونده ای که اگر چه به سرانجام نرسید اما گوشه ای از چهره واقعی جمهوری اسلامی را به نمایش عمومی گذاشت.
(5) 18تیر 1378 و پیامدهای آن.
(6) طرح موضوعات جدید در مجلس ششم و تقابل مجلس ششم و قوه قضاییه و رهبر جمهوری اسلامی. نمونه ای از مصوبات لغو شده مجلس ششم را اینجا ببینید
(7) نامه انتقادی 127 نماینده مجلس ششم به رهبر جمهوری اسلامی ، تحصن و اعتصاب نمایندگان اکثریت
(8) ناآرامی های گسترده در تبریز، ارومیه ، کوی دانشگاه تهران و دیگر مناطق آذری زبان در اعتراض به درج یک کاریکاتور در «ایران جمعه»
(9) جنبش سبز

کلیدواژه ها: انتخابات, مجلس, مهدی اورند, ولایت |

خسته نباشید مقاله بسیار خوبی بود جزو معدود مقالات خوبی بود که در مورد انتخابات خواندم
مطلب بسیار جالبی بود . از قلم و نگاه تحقیقی نویسنده که خود را مقید به روش تحقیق کرده ،بسیار لذت بردم. نویسنده به خوبی نوشته اش را مستند به رفرنس های موجود نموده بود که نشان از نگاه پژوهشی ایشان داشت .امید وارم در آینده همچنان مطالب بیشتری از آقای اورند ببینیم