Home

نگاهی به اهمیت شمار حاملان در موفقیت جنبش‌های اجتماعی

29 Jun 2011

■ علی افشاری
Font Size + | - Reset

همیشه در موفقیت اعتراضات خیابانی، میزان شرکت کنندگان نقشی کلیدی بازی می کند. در واقع این گونه به نظر می رسد که تا اعتراضی فراگیر نباشد و درصد زیادی از افراد جامعه را درگیر نکند، توانایی تغییر فضای سیاسی را ندارد. از این رو معمولا قدرت یک جنبش اجتماعی، بقاء، پتانسیل رشد و دوام آن تابعی از کمیت بدنه حامل آن است. در اصل عدد و گستره جنبش در بروز و ظهور قدرت مردم تاثیری بسزا دارد. از این رو انتظار و توقع جامعه و به خصوص فعالان و کنشگران سیاسی و اجتماعی از زنده بودن و جاری بودن یک جنبش و ترسیم چشم انداز موفقیت آمیز از آن، مستلزم برخورداری از حمایت مردمی و حضور خیابانی گسترده است.

به عنوان مثال راهیپمایی چند ملیونی 25 خرداد باعث شد تا جنبش سبز بزرگ ترین حرکت اعتراضی پس از انقلاب تفسیر شود و ارکان نظام سیاسی را به لرزه درآورد. از آن روز به بعد در ذهنیت طرفداران جنبش سبز و ناظران حوادث سیاسی ایران، تکرار این رکورد نشانه امکان پذیری وقوع تحولات سیاسی ارزیابی می گردد و حد نصاب های کمتر به منزله افول جنبش و توانایی نظام در مسلط شدن دوباره بر اوضاع بشمار می رود.

اما واقعیت موضوع چیست؟ قطعا عدد و کمیت شرکت کنندگان نقشی مهم در فرجام کارزارهای اجتماعی و انقلاب ها دارد. جابجایی های سیاسی زمانی بوقوع می پیوندند که بسیج فراگیر توده ها امکان پذیر باشد.

در مسیر تعیین درجه مبارزات سیاسی و تعین شعارهای رادیکال و یا معتدل، ابتدا باید برآورد مناسبی از میزان بدنه حامی حرکت داشت. مطالعه پایگاه اجتماعی بالقوه یک جنبش و تخمین قابل قبول بخشی که قابلیت فعال شدن را دارد، بخش مهمی از مهندسی و برنامه ریزی برای حرکت است.

در حکومت های غیر دموکراتیک که فضای بسته سیاسی دارند، مجاری مشارکت سیاسی در نهادهای رسمی و قانونی مسدود است. لذا تعقیب خواسته ها و مطالبات ناگزیر حالت جنبشی به خود می گیرد و بروز اعتراضات خیابانی را ضرروی می سازد. در اصل موج آفرینی باعث قدرت نمایی نیروهای خواهان تغییر می شود که به نوبه خود روحیه نیروهای طرف مقابل و حکومت را تضعیف می کند و باور معترضین به توانایی خود را افزایش می دهد.

سازماندهی اعتراضات که اکثرا در قالب راهیپمایی ها، تحصن ها، اعتصاب و انواع و اقسام روش های نافرمانی مدنی صورت می گیرد و منجر به عمل جمعی نیروهای غیر متمرکز می گردد، باعث شکل دهی افکار عمومی و جهت دهی به آنها می شود. در نظام های سیاسی تمامیت خواه طیف وسیعی از نارضایتی های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی وجود دارد که بافتی ناهمگون را شکل می دهد. حال بر بستر این نارضایتی های گسترده و پدیدار شدن بحران مشروعیت، زمینه بروز جنبش های اجتماعی و انقلاب ها فراهم می آید.

معمولا بسیج گروه های ناهمگون و متفاوت مقدمه بسیج توده ها و بدنه اجتماعی غیر متشکل و ناهمسان است. وقتی تمامی روزنه ها برای اصلاح مسدود می گردد و گذار از وضع موجود به وضع مطلوب ناممکن به نظر می رسد، ناگزیر خیابان ها و محیط اجتماع تبدیل به میدان قدرت نمایی و تلاش عمومی برای تحقق مطالبات می گردد.

لازمه حرکت علاوه بر وجود نوعی نشاط و طراوت سیاسی، محتاج گرم بودن فضا و رواج امید و خوش بینی نسبت به موفقیت کارزار است. در وهله بعد این امید باید با اراده و عزم مصمم تجهیز گردد. در چنین شرایطی است که پایه یک جنبش اجتماعی موفق گذاشته می شود.

در حال حاضر ایجاد هسته ای که اراده و عزم جدی و خلل ناپذیر برای گذار مسالمت آمیز به دموکراسی و پرداخت هزینه داشته باشد و با برنامه ریزی درست نقشه راه برای به تسلیم وا داشتن حاکمیت و عمله استبداد دینی را ترسیم کند، می بایست در اولویت نیروهای خواهان تغییر مثبت قرار گیرد

اما زمینه مناسب و بر قرار بودن پیش نیازها به تنهایی برای بسیج اجتماعی کافی نیست. باید درصد قابل اتکایی از حمایت وجود داشته باشد تا نقطه عزیمت حرکت گردد. این نقطه شروع نیاز ندارد که از ابتدا عدد بزرگی را شامل شود و اکثریت جامعه مفروض را در بر گیرد.

پیش از آنکه به مبحث عدد و گستره مورد نیاز برای موفقیت گذار به دموکراسی بپردازیم، لازم است تا نگاهی به دسته بندی نیروها در جوامع بسته داشته باشیم. در چنین جوامعی به دلیل اینکه آزادی و جریان آزاد اطلاع رسانی وجود ندارد و دیرپایی فرهنگ استبدادی منجر به رواج دوگانگی و موضع گیری غیر شفاف شده است، لذا امکان برآورد و تخمین دقیق گرایش ها و تمایلات گوناگون سیاسی وجود ندارد. به دلیل هزینه بالای مخالفت و انتقاد، بسیار دشوار است تا بتوان تشخیص داد چند درصد جامعه خواهان تغیر نظام سیاسی است؟ چند درصد به اصلاح سیاسی دل بسته است؟ منفعل ها چه حجم از فضای جامعه را تشکیل می دهند؟ قشر خاکستری در کجا قرار می گیرد؟ و سئوالاتی از این دست. معمولا پیش بینی واکنش مردم در این کشورها بسیار دشوار است و تحولات عمدتا در شکل غافلگیر کننده و غیر منتظره رخ می دهد. حکومت های غیر مردم سالار با گسترش فضای ارعاب و بستن تمامی ظرفیت های اصلاح، جامعه را به سمت حالت انفجاری سوق می دهند.

اما این دشواری ها مانع از این نمی شود که به دنبال شناخت نوع نگاه لایه های گوناگون جامعه نسبت به حکومت نرفت و در این زمینه تلاش نکرد. معمولا استفاده از مدل های توصیفی کلان و تطبیقی در این زمینه راهگشا است. در یک دسته بندی کلی از منظر کنشگری سیاسی می توان جامعه ایران را به دسته ها و گروه های زیر تقسیم کرد:

1- موافقان حکومت اعم از کسانی که به لحاظ اعتقادی بدان دلبستگی دارند و کسانی که منافع و امتیازاتی در حفظ و تداوم نظام سیاسی دارند.

2- جماعتی که فکر می کنند در مجموع تغییر این حکومت مضرات بیشتری ازمنافعش دارد. این گروه عمدتا شامل نیروهای مذهبی و سنتی جامعه می شود که نگران هستند فروپاشی جمهوری اسلامی به رواج بی بند و باری و گسترش دین ستیزی در ایران منجر شود. برخی دیگر که نگران تجزیه ایران هستند نیز در این دسته بندی قرار می گیرند. لذا این نیروها به محافظه کاری سیاسی می رسند.

3- نیروهایی که خواهان اصلاح حکومت و بقای کلیت آن از قبیل قانون اساسی و مبانی مشروعیت با تغییرات روبنایی و به ویژه تغییر کارگزاران و افزایش مشارکت مردم در روندهای سیاسی هستند.

4- نیروهای بی تفاوت و منفعل که تحت هیچ شرایطی در فرایندهای سیاسی و حوزه سیاست دخالت نمی کنند.

5- نیروهایی که معمولا با قدرت مسلط همراهی می کنند. رفتار این نیروها و برخوردشان تابع قدرت حکومت در کنترل اوضاع هست. این نیروها از دریچه تطبیق با نظم موجود همواره طرف جریانی را می گیرند که اهرم های اصلی قدرت را در دست دارد. تا زمانی که حکومت مسلط بر امور است، مخالفتی نمی کنند و همراهی می نمایند؛ اما وقتی مسجل شود که افول حکومت قطعی است و آلترناتیو قدرتمندی شکل گرفته است، خود را با وضعیت جدید تطبیق می دهند.

6- نیروهای مدافع تغییرات زیر بنایی و رادیکال که آمادگی پرداخت هزینه را در هر سطحی دارند. منتها این پرداخت هزینه در فضای کنونی کشور در چارچوب آنالیز هزینه و فایده صورت می گیرد.

7- نیروهایی که تا حد کمی حاضر به پرداخت هزینه هستند و در صورتی که مخاطرات بالا برود، عطای مخالفت سیاسی را به لقایش می بخشند.

چنین دسته بندی این حقیقت را آشکار می سازد که تحولات بزرگ سیاسی فقط بر پشتوانه نیروهای مدافع تغییرات و به خصوص بخش مصمم و رادیکال قرار ندارد؛ بلکه باید فضایی را سامان دهد تا بتواند مشارکت گروه های 3، 5 و 6 را جلب نماید. حال اگر ترسیم ساخت سیاسی و اجتماعی جایگزین به نحوی باشد که نگرانی های دوران خلاء و جابجایی قدرت را بر طرف سازد، آنگاه می تواند از حمایت نیرو های دسته 2 نیز برخوردار گردد. همچنین در برخی موارد اختلافات و منازعات داخل قدرت نیز می تواند تسهیل گر مسیر تغییرات شود.

ولی این واقعیت نشان می دهد که حرکت های سیاسی رادیکال و انقلابی در شروع نمی توانند فراگیر باشند و انتظار همراهی اکثریت را داشته باشند. زمینه مناسب اجتماعی که حکومت های غیر مردمی خالق آن هستند، مقدمات حرکت را مساعد می سازد و نفس عمل را توجیه می نماید. اما موفقیت کار محتاج مهندسی برای رشد تدریجی حرکت و بسیج و جذب اکثر اقشار ناهمگون و با سرشت های متفاوت است. به این مبارزه باید در قالب فرایند مرحله ای و سیر رشد صعودی نگریست که اوج گرفتن آن حالت غیر خطی و جهشی دارد.

بررسی سیر تکوین انقلاب اسلامی و جنبش انقلابی مصر به عنوان دو مثال در این زمینه بسیار روشنگر است.

حرکت مردم قم در 19 دی ماه 1356 نقطه عزیمت انقلاب بهمن 57 بود که پس از آن سلسله ای از مبارزات متوالی رخ داد تا به فروپاشی رژیم پهلوی منتهی شد.

در آن روز 5 هزار نفر از مردم قم در تظاهرات شرکت کردند. در مرحله بعد در 29 بهمن در تبریز که به مناسبت چهلم شهدای قم شلوغ شد، بین 10 تا 20 هزار نفر شرکت کردند. تعداد معترضین در مراسم دهم فرودین ماه شهر یزد در حدود 5 هزار نفر تخمین زده شده است. استمرار مبارزات و آکسیون های اعتراضی پراکنده باعث شد تا ماه رمضان 1357 به نقطه عطفی تبدیل شود. نزدیک به 1 ملیون نفر پس از نماز عید فطر به امامت آیت الله دکتر مفتح در تهران راهیپیمایی کردند. البته ویژگی های این مناسبت مذهبی در افزایش شمار تظاهر کنندگان تاثیر زیادی داشت. به همین دلیل فراخوان روحانیت مبارز تهران با محوریت آیت الله بهشتی در 16 شهریور 57 با کاهش چشمگیر مردم همراه بود و شمار معترضین حداکثر بین صد تا دویست هزار نفر بود. آمار دقیق از تعداد شرکت کنندگان در راهپیمایی های غیر متمرکز 17 شهریور در تهران در دسترس نیست ولی حدا کثر در قالب چند صد هزار نفر بوده است. نکته جالب توجه این است که بنا به گزارش ساواک از نیمه مرداد 57 که مصادف با آغاز ماه رمضان بوده است تا 17 شهریور در مجموع 957 تظاهرات و راهپیمایی در نقاط مختلف کشور برگزار شده هست. این روند به نحو فزاینده و غیر خطی جهش می یابد تا در تظاهرات عاشورا و تاسوعا به اوج خود می رسد و ضربه کاری و تمام کننده را به رژیم پهلوی وارد می سازد. البته لازم به تذکر است که پیرامون شرکت کنندگان در این دو راه پیمایی تاریخی اغراق صورت گرفته است. از میدان امام حسین تا میدان آزادی با احتساب خیابان ها و پیاده رو ها در مجموع 500 هزار متر مربع است. وسعت میدان آزادی 50 هزار متر مربع را شامل می شود. اگر فرض کنیم در حالت بسیار فشرده 4 نفر در 1 متر مربع جای بگیرند و تمام خیابان ها نیز عاری از ماشین باشد که فرضی کاملا غیر واقع بینانه و غلط است، حداکثر افرادی که می توانند از میدان امام حسین تا خود میدان آزادی را در زمان واحد پر کنند، دو ملیون و دویست هزار نفر خواهد بود.

مشاهده فیلم ها و تصاویر آن دو راه پیمایی دوران ساز، روشن می کند که اولا این مسیر هیچگاه به صورت کامل پر نشده بود، ثانیا تراکم جمعیت به صورتی نیست که کاملا فشرده باشد. اتومبیل ها و وسایل نقلیه در بخش هایی از مسیر در حال حرکت هستند، بنا بر این در بهترین حالت می توان گفت که جمعیت از حدود 1ملیون و سیصد هزار نفر نمی توانسته فراتر رود. البته این تعداد آمار بالایی با توجه به جمعیت 5 ملیونی آن روز تهران بود و تقریبا 25 درصد کل ساکنان پایتخت را در بر گرفته بود.

همچنین باید توجه داشت که همزمان در اکثر شهرهای بزرگ و کوچک ایران نیز اعتراضات در جریان بود و بخش قابل اعتنایی از مردم ایران در مبارزه برای انقلاب و سرنگونی رژیم سابق مشارکت داشتند.

نمونه دیگر انقلاب مصر است. میدان التحریر قاهره مانند میدان آزادی تهران 50 هزار مترمربع وسعت دارد. در شلوغ ترین روز اعتراضات، شرکت کنندگان حداکثر توانستند این میدان را پر کنند. بنا بر این بالاترین نصاب شرکت کنندگان در اعتراضات اندکی بیشتر از دویست هزار نفر است و هیچگاه آنها نتوانستند به عدد ملیونی ادعایی نزدیک شوند، ولی با توجه به این واقعیت و البته اعتراضات همزمان در شهرهای دیگر توانستند انتقال قدرت به مردم و سقوط مبارک را با موفقیت جلو ببرند.

بدین ترتیب معلوم می شود که پیروزی یک ابر جنبش سیاسی و اجتماعی رشدی مرحله ای و زمانمند را طلب می کند. قطعا مرحله آخر نیازمند بسیج درصد بالایی از جامعه و توسعه پراکنش جغرافیایی، طبقاتی و قومیتی است؛ اما آنگونه که در دو مثال فوق توضیح داده شد، لزوما نیاز نیست که اکثریت جمعیت به صورت مستقیم در مبارزات در گیر شود. ثانیا حضور مردم به یک باره و به صورت رویداد آنی و شتاب آلود صورت نمی گیرد بلکه طی فرایندی به صورت صعودی و فزاینده رشد می یابد. نحوه اوج گیری مشارکت مردم پیش بینی پذیر نیست و خصلت غیر خطی و جهشی دارد اما امری زمانمند است که نیاز به مداومت و استمرار دارد. از کم شروع می شود و طی مراحلی افزایش می یابد.

نقطه شروع بسیار مهم است. باید نظام سیاسی را غافلگیر ساخته و شوکی بر آن وارد سازد. اقدامات بعدی مشروعیت ستان که باعث شکست فضای ارعاب و ترس شود، زمینه را برای پیوستن بخش های میانه رو، محاسبه گر و نظم محور مساعد می سازد. برای رسیدن به چنین مرحله ای ضرورت ندارد حتما به دنبال آکسیون های بزرگ بود، بلکه ترکیبی از برنامه های بزرگ و کوچک مفید است. در اصل برنامه های کوچک و بعضا نمادین تنور مبارزه را گرم نگاه می دارد و نقش مجرای تنفس و بلندگوی اظهار مخالفت را ایفا می کند.

در مسیر تعریف مراحل متوالی مبارزه باید توجه نمود که این فعالیت ها باید جنبه صعودی و رشد یابنده داشته باشد و منجر به خستگی و فرسایش نیروها نشود بلکه انگیزه ها را افزایش دهد و از همه مهمتر به صورت عینی حسی از پیروزی و موفقیت را به بدنه حامی جنبش ترزیق کند. به عنوان مثال فرض کنید قرار است مرکزی از دست نیروهای سرکوب گر آزاد شود. برای این منظور نقطه ای برای شروع حرکت به آن سمت انتخاب می گردد. طبیعی است در نقطه ای در وسط راه نیروهای سرکوب گر معترضین را متوقف می سازند. حال حرکت بعدی باید به گونه ای باشد تا نیروهای خواهان تغییر بتوانند ولو اندکی جلوتر از نقطه توقف قبلی بروند تا به صورت عینی پیشروی برای آنان تجسم یابد.

از این رو باید برای هر آکسیون کوچک و بزرگ به صورت واقع بینانه و قابل سنجش معیار موفقیت تعریف نمود تا هم ملاک و معیاری برای درک پیشروی و پیروزی مشخص شود و هم اگر نیروهای اجتماعی به اهداف مورد نظر نرسیدند، بتوانند ارزیابی درستی از علل ناکامی داشته باشند و نتایج بررسی و آسیب شناسی شان را پشتوانه موفقیت های بعدی بسازند.

در این راستا باید گوشزد ساخت که جنبش اجتماعی بدون دست یابی به سازماندهی و رهبری موثر نمی تواند به مراحل آخر معطوف به پیروزی برسد.

قانون طلایی در تحولات اجتماع و جنبش های اجتماعی مبتنی بر نمایش قدرت مردم این است که جماعت متشکل، با اراده و فعال می توانند بخش های غیر متشکل و منفعل جامعه را تحت تاثیر خود قرار دهند. البته در این میان گروه و شبکه های منسجم نقش خیلی مهمی در هدایت و شکل دهی به مبارزات دارند تا هسته سازمان یافته اولیه به سرعت رشد کند و بتواند نیروهای مقابلش را مرعوب سازد.

در حال حاضر ایجاد چنین هسته ای که اراده و عزم جدی و خلل ناپذیر برای گذار مسالمت آمیز به دموکراسی و پرداخت هزینه داشته باشد و با برنامه ریزی درست نقشه راه برای به تسلیم وا داشتن حاکمیت و عمله استبداد دینی را ترسیم کند، می بایست در اولویت نیروهای خواهان تغییر مثبت قرار گیرد. در این راستا گفتگو ، هم اندیشی و ارائه پیشنهادات عملی برای مهندسی مبارزات سیاسی معطوف به تقویت جنبش دموکراسی خواهی در ایران مفید و کارگشا است.

 
Tehran Review
کلیدواژه ها: , , , | Print | نشر مطلب Print | نشر مطلب


What do you think | نظر شما چیست؟

Editor's choice
  • Egypt: the Power of the State and the Authority of the Street
  • Will the real Martin Luther King stand up? By Zihni Özdil
News Persian

titr کاهش ۴۰ ميليارد دلاری درآمد نفتی ایران در سال

گزارش آژانس بین‌المللی انرژی

titr اوباما خواهان حل دیپلماتیک مناقشه اتمی ایران شد

اسراییل: دیپلماسی و تحریم ناتوان است

titr رئیس مجلس ایران: در صحنه بین‌الملل با مصاف سختی مواجه هستیم

«ربط دادن مشکلات به تحریم، ندیدن واقعیت است»

News English

titr Iran’s supreme leader ‘likes’ Facebook despite ban

Critical comments removed

titr Iran sidesteps sanctions to export its fuel oil

Iran is dodging Western sanctions

titr Iran might let diplomats visit Parchin

“Allegations about Parchin is ridiculous”