Home

Titleتحلیلی درباره تعامل جنبش سبز و انتخابات مجلس نهم

هشداری درباره شکاف فراروی جنبش سبز

29 Mar 2011

■ آرمان محمدپور
Font Size + | - Reset

جنبش سبز بعد از بیست و پنجم بهمن وارد فاز جدیدی شد. طبق شواهد و بررسی حرکتهای اعتراضی جنبش سبز و نحوه کنش و واکنش رهبران نمادین جنبش و مشاوران آنها، جنبش از فاز «اعتراض قانونی» و «بدفرمانی مدنی» به فاز «نافرمانی مدنی» گام برداشت. تا قبل از 25 بهمن، روزهای دیگری هم مردم بدون درخواست و صدور مجوز برای اعتراض به خیابانها آمدند و اگر چه بزرگان جنبش سبز (موسوی و کروبی) معترضان را منع نمیکردند و با آنها همدلی نشان میدادند، اما آنها دعوت کننده اصلی نبودند. در اصل این اقدام آنها در نشان دادن همدلی و پشتیبانی بدون دعوت علنی، نوعی از «بدفرمانی مدنی» بود و به همین دلیل دست حکومت را در برخورد با آنها تا حدی بسته بود. اما در پی اعلام علنی فراخوان برای راهپیمایی 25 بهمن از طرف آقایان موسوی و کروبی و پافشاری بر انجام آن حتی بدون صدور مجوز، چرخشی در شیوه اعتراض مدنی رخ داد و بدین ترتیب رهبران نمادین جنبش سبز، «نافرمانی مدنی» را پیش گرفتند. این مساله در کنار استقبال و حضور چشمگیر معترضان در خیابان باعث شد که حکومت این بار به برخورد مستقیم با موسوی و کروبی اقدام کند و آنها را تحت حصر قرار دهد.

بعد از حصر موسوی و کروبی، فاز اعتراضات مدنی در شکل نافرمانی مدنی ادامه یافت و توسط مشاوران آنها با اعلان راهپیمایی یکم اسفند و سپس طرح سه شنبه های اعتراض مطرح شد. بدین ترتیب بزرگان جنبش سبز و همراهان آن، بیش از پیش به شیوه «مبارزه مدنی فراقانونی» (یعنی شیوه ای از مبارزه مدنی که دیگر خود را به چهارچوب ظاهری قانون و آنچه که حاکمیت از قانون تفسیر میکند محدود نمیکند) در تقابل با حاکمیت روی آوردند [1].

اما در همین حال تمامی کسانی که منتقد وضع موجود و مخالف دولت بوده و به جنبش سبز نزدیک هستند، معتقد به این شیوه اعتراض نبوده و تعدادی از افراد سرشناس و حتی کسانیکه در پی حوادث بعد از انتخابات زندانی هم شده بودند، با این وضعیت جدید مرزبندی کرده و از این شیوه مبارزه مدنی فاصله گرفتند. این افراد، شیوه مبارزات مدنی که به خیابانها کشیده شود و تقابل مستقیمی با ارکان نظام بروز دهد را رد کرده و مبارزه مدنی فراقانونی را نادرست میدانستند. بعضی از این افراد به طور علنی انتقاد خود را از 25 بهمن و حضور اعتراضی در خیابان ابراز داشتند (ابطحی، عطریانفر، رضوی فقیه، هاشمی، نمایندگان اقلیت اصلاح طلب مجلس [2]) و بعضی شخصیتها در برابر آن سکوت کردند (خاتمی).

از این رو آنچه که به شکل ملموسی مشاهده میشود، پتانسیل شکل گیری دو گروه در میان مخالفان و منتقدان حاکمیت است که نگاهی متفاوت به شیوه اعتراضات مدنی دارند. یک دسته که بخش بزرگی از جنبش سبز و همراهانش را شامل میشود و موسوی و کروبی را نیز با خود همراه دارد، به استمرار مبارزه و اعتراض مدنی معتقد است تا حکومت نهایتا مجبور شود به مطالبات معترضان و برگزاری «انتخابات آزاد» تن دهد. دسته دوم اما کسانی هستند که قصد بازگشت به روش اصلاح طلبی به شیوه پیش از انتخابات 88 را دارند و معتقد به اصلاحات از طریق حضور در «شبه انتخابات رقابتی» هستند؛ انتخاباتی که بتواند حداقلی از رقابت میان دسته بندیهای سیاسی را به نمایش بگذارد. نمونه های بسیار مطلوب آن برای حکومت، انتخابات مجالس هفتم و هشتم است.
از نظر این دسته از اصلاح طلبان، در پی تندتر شدن اعتراضات و تقابل معترضان جنبش سبز با ارکان بالای حکومت و همچنین با توجه به تحولات اعتراضی منطقه، بازسازی و طرح مجدد نوعی از گفتمان «اصلاح طلبی انتخابات محور» که بدنبال حوادث پس از انتخابات 88 به محاق رفته بود، ضرورت دوباره یافته است.

کسانیکه دغدغه احقاق حقوق مدنی و برگزاری انتخابات آزاد را دارند باید در اندیشه برنامه و راهکارهای موثری باشند تا وسوسه حضور دوباره در «شبه انتخابات رقابتی»، نتواند بر اراده ایستادگی مدنی برای رسیدن به «انتخابات آزاد» ضربه ای وارد کند

اما نکته مهم این است که در آرایش نیروهای طرفدار و منتقد این گفتمان از اصلاح طلبی، یک تفاوت اساسی نسبت به گذشته قابل مشاهده است. بازسازی گفتمان اصلاح طلبی که در سالهای قبل مغضوب تفکر بخش اقتدارگرای حکومت و نیروهای محافظه کار بود، این بار شاید با استقبال و حتی به تشویق آنها شکل بگیرد چرا که میپندارند این جریان جدید اصلاح طلبی، میتواند بدیلی در برابر جنبش سبز و یا حتی منجر به انشقاقی در آن گردد.

از اینرو بنا به شواهد بسیاری بنظر میرسد که پروژه جدیدی برای سال نود و انتخابات مجلس نهم در حال شکل گیری است. در این پروژه، مقامات ارشد حاکمیت با چراغ سبز نشان دادن و زمزمه تاییدصلاحیت قصد دارند تا به بازسازی جریانی با برچسب «اصلاح طلبان معتدل» – یعنی اصلاح طلبان دارای مرزبندی با جنبش سبز – یاری رسانند[3] .

این پروژه دو هدف اصلی را دنبال خواهد کرد: یکی ایجاد اختلاف در نیروها و فعالان سیاسی نزدیک به جنبش سبز که خودبخود میتواند این شکاف را به همراهان و بدنه حامی جنبش سبز هم منتقل کند. هدف دیگر آن، مشروعیت دادن به انتخابات مجلس نهم با ایجاد ظاهری «رقابتی» با حضور گروهی با نام اصلاح طلبان در برابر محافظه کاران (یا اصولگرایان) خواهد بود. در نظر حاکمیت، اگر چه در انتخابات مجلس، رقابت اصلی بین گروههای مختلف محافظه کاران خواهد بود، اما آنچه که برای مشروعیت بخشی به یک انتخابات رقابتی اهمیت دارد، حضور لیستی با برچسب مشخص اصلاح طلبان است (همانند انتخابات مجلس هشتم).

از نظر نگارنده یکی از مسائل اصلی جنبش سبز در سال آینده، چگونگی مواجهه با این مساله یا پروژه است. بسیاری از شواهد نشان میدهد که بخشی از اصلاح طلبان نزدیک به جنبش سبز بدلایلی که در بالا ذکر شد، قصد دارند با بخش تحولخواه جنبش سبز و شیوه مبارزه مدنی فرا قانونی مرزبندی کرده و درنتیجه این مساله آنها را بیشتر متمایل به بازگشت به همان شیوه اصلاح طلبی انتخابات محور میکند. از سوی دیگر حاکمیت نیز سعی دارد با ایجاد فضا برای به بازی گرفتن این افراد در انتخابات پیش رو، بتواند ضربه دیگری به انسجام شکننده جنبش سبز بزند. البته بدیهی است که در این پروژه، حاکمیت قصد دارد تنها به کسانی چراغ سبز کاندیداتوری در انتخابات مجلس نهم را نشان دهد که پیش تر به طور علنی بزرگان جنبش سبز و اقدامات اعتراضی آنها را محکوم کرده و یا حداقل از آنها حمایت علنی نکرده باشند. در این میان احتمالا بخشی از جناح راست در این اندیشه است که چگونه میتواند چهره های شاخص متمایل به جنبش سبز را راضی (یا وادار) کرده تا مردم را به حضور در انتخابات تشویق کنند و بدین ترتیب مطالبه انتخابات آزاد را در سایه قرار دهند. شاید طبق شواهد بتوان گفت که بخشی از حاکمیت حتی در تلاش است تا مشخصا شخصیتهایی مانند خاتمی را بدین منظور همراه سازد[4]. تحقق این امر، پیروزی مهمی در ایجاد شکاف در جنبش سبز و حامیان آن خواهد بود.

اما چرا این مساله اهمیت دارد و باید درباره آن تحلیل مشخص داشت و سناریوهای مختلف پیرامون آن را بررسی کرد؟ بنظر نگارنده، حاکمیت بیش از هر چیز میخواهد از شیوه مرسوم انتخابات رقابتی در جمهوری اسلامی اعاده حیثیت کند، چرا که با وجود اتفاقات پیش آمده در پی انتخابات ریاست جمهوری 88، اقشار مختلف مردم درباره سلامت انتخابات دچار تردید جدی هستند. با وجود آنکه تقلب در انتخابات ایران امر غیر قابل انتظاری نبوده، اما حوادث پس از انتخابات و اعتراض و تقابل کسانی که پیشتر از مقامات عالی جمهوری اسلامی بودند، باعث یک صدمه بسیار شدید به اعتبار و سلامت انتخابات در میان عموم مردم و حتی بین طرفداران نظام گردید. حال اگر گروهی از شخصیتهای سیاسی که مخالف دولت و نزدیک به اصلاح طلبان شناخته میشوند و در پی حوادث پس از انتخابات نیز درون (یا نزدیک) اردوگاه مخالفان و معترضان قرار داشتند، را بتوان در انتخابات مجلس وارد کرد، بدنبال آن بخشی از بدنه معترضان را نیز میتوان به بازگشت به شیوه «اصلاح طلبی انتخابات محور» مجاب کرد و بدین وسیله شاید بتوان شیوه اعتراضات و مخالفت ها را تا حدی به دوران پیش از شکل گیری «جنبش مدنی سبز» برگرداند.
در اصل آنچه برای حاکمیت اهمیت دارد، تضعیف و در حالت ایده آل به نقطه صفر رساندن جنبش اعتراضی است. بدین منظور در درجه اول باید یک شبه جایگزین برای آن ساخته شود و سپس با جذب بعضی افراد موثر، بخشی از بدنه جنبش سبز را با گفتمان جدید اصلاح طلبی (یا در اصل گفتمان قدیمی بازسازی شده) درگیر کرد و آنها را در برابر دوراهی «حضور در انتخابات» یا «حضور در جنبش مدنی سبز» قرار داد.

شاید این دوگانه در نگاه بعضی همراهان جنبش سبز کاذب بنظر آید و استدلال کنند که جنبش مدنی برای برگزاری انتخابات مبارزه میکند، اما مساله اصلی این است که آنچه در این دوگانه بعنوان انتخابات معرفی میشود، در اصل نسخه بدلی از آن چیزی است که جنبش مدنی بدنبال آن است و به همین دلیل این احتمال وجود دارد که بسیاری این نسخه بدلی (شبه انتخابات رقابتی) را همان خواسته اصلی (انتخابات آزاد) قلمداد کنند و درنتیجه زمین جنبش مدنی سبز را بخاطر شرکت در انتخابات ترک کنند.

در پایان لازم به ذکر است که توجه به این تحلیل، اصلا به این معنا نیست که از هم اکنون انتخابات مجلس نهم را تحریم کرد و یا آنرا نادیده گرفت. اتفاقا بررسی دقیق حرکتهای شکل گرفته از طرف حاکمیت و بخشی از نیروهای اصلاح طلب، برای اتخاذ استراتژی درست و هوشمندانه در استفاده از فرصت انتخابات مجلس نهم بسیار اهمیت دارد. نگارنده بر این باور است که انتخابات مجلس نهم فرصتی است که هم میتواند موجب کمک به جنبش دموکراسی خواهی در ایران گردد و بعنوان اهرم فشاری برای برگزاری انتخابات آزاد از آن استفاده شود و هم آنکه با ساده انگاری و تقلیل اهداف، میتواند باعث صدمه به جنبش مدنی گردد. مهم آن است که از این فرصت به چه نحوی استفاده گردد و نیروهای دموکراسی خواه چگونه کنشگرانه – و نه واکنشگرانه – در برابر مدیریت طرف مقابل عمل کنند و اجازه ندهند که یکبار دیگر همچون انتخاباتهای پیشین مجلس، چیدمان زمین بازی را تنها اقتدارگرایان انجام دهند.

درباره چگونگی مواجهه جنبش سبز با انتخابات مجلس نهم سناریوهای مختلفی را میتوان در نظر گرفت که در آینده باید به آن پرداخت. اما آنچه در اولین گام نیاز به هوشیاری دارد، توجه به پتانسیل شکل گیری شکاف در میان همراهان جنبش سبز بر سر مساله حضور دوباره در یک شبه انتخابات رقابتی است. شکافی که یقینا برای ایجاد آن اقدامات نظری و عملی بسیاری تدارک دیده خواهد شد و دموکراسی خواهان و فعالان جنبش سبز باید با برخوردی هوشمندانه بتوانند آنرا مهار کنند. کسانیکه دغدغه احقاق حقوق مدنی و برگزاری انتخابات آزاد را دارند باید در اندیشه برنامه و راهکارهای موثری باشند تا وسوسه حضور دوباره در «شبه انتخابات رقابتی»، نتواند بر اراده ایستادگی مدنی برای رسیدن به «انتخابات آزاد» ضربه ای وارد کند.

————————

پانویس‌ها:

[1] اردشیر امیر ارجمند: جنبش سبز دیگر به دنبال کسب اجازه برای راهپیمایی نبوده و نیست و آن را به هر شکلی برگزار کرده و می‌کند (23/12/89)
[2] ابطحی: خاتمی وروحانیون مبارز از 25بهمن حمایت نكردند (28/11/89)
محمد عطريان‏فر: 25 بهمن بستر پيمان شكني، خودخواهي و نفاق (1/12/89)
هاشمی: 25 بهمن کار دشمنان انقلاب بود (8/12/89)
اعلام برائت فراکسيون اصلاح طلب مجلس از اقدامات غيرقانوني فتنه‌گران (26/11/89)
رضوی فقیه در مصاحبه با تلویزیون بی بی سی: حرکت 25 بهمن، حداقل در نحوۀ شعارها و بروز اعتراضات یک حرکت تند و رادیکال و خارج از چارچوب های قانون اساسی و حرکتهای مسالمت جویانه بود و با آنچه رهبران جنبش سبز در دو سال گذشته بیان می کردند در تعارض بود. (29/11/89)

[3] عسگراولادی به نقل از شخصی گفت: مقام معظم رهبری در مورد اصلاح طلبان گفته اند که نمی شود به آنها گفت بیایید یا نیایید و استنباط در آن جلسه این بود که اصلاح طلبان در انتخابات شرکت می کنند. (20/12/89)
اسدالله بادامچیان تاکید کرد: با آزادی که در انتخابات ما وجود دارد همه گروه‌ها ممکن است در این انتخابات شرکت کنند اما باید مراقب بود از سویی محدودیت‌های غیرقانونی پدید نیاید و از سوی دیگر جلوی تندروی‌ها و محافظه‌کاری‌های بلاجهت گرفته شود تا کار با تدبیر، خرد و عقل سیاسی پیش برود. (26/12/89)
[4] محمدرضا باهنر گفته است که خاتمی بایستی تکلیف خود را با سران فتنه مشخص کنند آن بخش از اصلاح طلبانی که معتقد باشند رهبری و مشی شان مسیر و راهبرد موسوی و کروبی است، تمام شده هستند اما کسانی که تکلیف خود را روشن و از اینها اعلام برائت کرده و اصلاح طلبی را تعریف کنند، استقبال می کنیم که فعالیت کنند. (27/12/89)

 
Tehran Review
کلیدواژه ها: , , , , | Print | نشر مطلب Print | نشر مطلب


What do you think | نظر شما چیست؟

عضویت در خبرنامه تهران ریویو

نشانی ایمیل

Search
Most Viewed
Last articles
Tags
  • RSS iran – Google News

    • Sweden can't send Christian convert back to Iran - Catholic News Agency
    • Iran's Khamenei: 'The Americans Cannot Be Trusted' - Breitbart News
    • Michelle Obama hosts Iranian new year's feast - USA TODAY
    • Iran Dismisses US Talk of 'Arrangement' on Missiles - ABC News
    • Iran, India sign oil, energy agreement - Press TV
  • video
    کوچ بنفشه‌ها

    تهران‌ریویو مجله‌ای اینترنتی، چند رسانه‌ای و غیر انتفاعی است. هدف ما به سادگی، افزایش سطح گفتمان عمومی در مورد ایده‌ها، آرمان‌ها و وقایع جهان امروز است. این مشارکت و نوشته‌های شما مخاطبان است که کار چند رسانه‌ای ما را گسترش داده و به آن غنا و طراوت می‌بخشد. رایگان بودن این مجله اینترنتی به ما اجازه می‌دهد تا در گستره بیشتری اهداف خود را پیگیری کرده و تاثیرگذار باشیم. مهم‌تر از همه اینکه سردبیران و دست‌اندرکاران تهران‌ریویو به دور از حب و بغض‌های رایج و با نگاهی بی‌طرفانه سعی دارند به مسایل روز جهان نگاه کرده و بر روی ایده‌های ارزشمند انگشت بگذارند. تهران ریویو برای ادامه فعالیت و نشر مقالات نیازمند یاری و کمک مالی شماست.