خوانش بازیگری محمود احمدینژاد در مراسم رونمایی از منشور کورش
نشاندن راوی یک متن تاریخی در مقام ضدیت با روایت خود
17 Sep 2010
■ مهدی اورند
روز 28خرداد انبوه مردم معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری هنگام بازگشت از میدان توپخانه تهران وقتی به میدان فردوسی رسیدند از مجسمه حکیم طوس بر پایه سنگیاش خبری نبود. شال سبزی که بر گردن او آویخته بودند، مجسمه را از بود خود از معنای سنگیاش تهی کرده بود. 15 ماه بعد همین اتفاق در جبهه مقابل رخ داد. محمود احمدینژاد در مراسم رونمایی منشور کورش، نمادی حکومتی را بر گردن مجسمه متحرک شاه هخامنشی انداخت.(1)
عکس: لیلا ملکمحمدی
چنان که در روزهای اخیر شاهد بودهایم، این اقدام غیرمنتظره رئیس دولت دهم اقدامی پوپولیستی و چنان که از او بر میآید عملی عوامفریبانه تعبیر شده است. عموما ما در نگاه به کنشهای نمایندگان حاکمیت دچار این آسیب جدی هستیم که چنان در معنای آنها باریک نمیشویم و بیش از آنکه آن را عملی هوشمندانه تلقی کنیم و در پی تحلیل آن برآییم، با زهرخندی بر حماقت کوتولههای سیاسی از بار دانستن عمق و پیامد آن شانه خالی میکنیم.
نمیتوانم خود را از این وسوسه نجات دهم که پای اتفاق سومی را به این مجموعه شباهتهای معنادار باز نکنم. 91 سال پیش نیز «مارسل دوشان» نقاش نامی مکتب دادا، در یک کپی از مونالیزا دست برد و با اضافه کردن سبیل و ریش بزی به چهرهای که 500 سال پیش از او خلق شده و مفاهیم و ارزشهای به ظاهر تغییر ناپذیری را پذیرفته و از لایههای زمان مصرف شونده عبور داده بود، آن را از معنای خود تهی و معنای تازهای به آن تحمیل کرد.
فرمزدایی از باورهای تاریخی
در هرسه اتفاق، ارزشها و معناهای ثابتی دستکاری شدهاند تا معناها و پیامهای تازهای خلق شوند. هر سه اتفاق در تکوین خود برانگیخته از یک عامل عصبی مشترک هستند؛ خشم. چرا که زیباییزدایی و تحمیل معناهای تازه به اثری که سنگین از بار معناها، تازیانه سلطه معنوی بی چون و چرای خود را بر ذهن مخاطبان فرود میآورد، عملی خشونتبار است.
نه تنها در ماجرایی با روبنای فرهنگی، حاکمیت تندترین پیامهای سیاسی را مخابره کرده است؛ بلکه با دستکاری در یک اثر نمایشی و تلفیق نماد خود در آن، در پی بیاعتبارسازی تاریخ از طریق مصادره آن و نفی مفاد مندرج در منشور به عنوان نخستین اعلامیه حقوق بشر بوده است
مارسل دوشان به عنوان نماینده دادائیست این متن، با دستکاری یک تصویر، انزجار خود را از نظم حاکم بر تصویری تغییر ناپذیر در زمانهای آشفته و دائما متغیر نشان میدهد. زمانهای که در آن، زیبایی و ارزشهای تمدن بشری مانع از بروز جنگی به غایت وحشیانه نشده است (زمانه جنگ جهانی). مارسل دوشان با تحریف نقاشی «لئوناردو داوینچی» ارزشای هنری پیشین را به سخره میگیرد. راهپیمایان سکوت در 28خرداد با انداختن شال سبزی بر شانههای فردوسی به عنوان سخنگوی سابق ارزشهای ملیِ یک قومِ به تاریکی درشونده، بر سکوت سفید مجسمه میتازند؛ آن را از متن تاریخی خود خارج میکنند و دامنههای جریان اعتراضی خود را با ریشههای تاریخی پیوند میزنند و به آن عمق تاریخی میدهند. آنها در این دعوت فرمزدایانه و به همین دلیل خشمگینانه از مجسمه خاموش، تمام قهرمانان ملی خود را نیز که در ذرات سنگی مجسمه محبوس ماندهاند به کمک میطلبند. اما محمود احمدینژاد با انداختن چفیه سیاه بر دوش بازیگر یک نقش تاریخی، پیامهای تند و تیزتری را به دنیایی که طرف حساب خود میداند، مخابره میکند. او تنها در یک اثر تاریخی دست نمیبرد؛ بلکه بیپروا در کنار سندی رمزگشایی شده (منشور کورش) که بر واقعیتی تاریخی تاکید میکند و اتفاقا در مراسم رونمایی از آن، پیام تاریخی منشور را تحریف میکند و چهره دیگری از آن ارائه میدهد.
تناقضنماییهای آگاهانه در جمهوری اسلامی
مهمترین مساله این است که بتوان تناقض رفتار احمدینژاد را با گفتار او در مراسم رونمایی از منشور کورش، نیز با رویکرد جمهوری اسلامی نسبت به تاریخ ایران باستان که به ویژه در سخنان آیتالله علی خامنهای متظاهر میشود، توضیح داد. او بارها به صراحت هر نوع تبلیغ و منزهسازی حکومتها و حاکمان ایران باستان را تبلیغ طاغوت دانسته و حتی در جریان بازدید از نمایشگاه بینالمللی کتاب در بهار گذشته وجود مجسمه سربازان هخامنشی را در صحن نمایشگاه تاب نیاورده بود. (2) عموما در جبهه مقابل، این تناقضهای روبنایی را نشانهی از اختلاف پنهان میان رهبر جمهوری اسلامی و رئیس دولت دانستهاند. به ویژه آنکه پس از انتشار عکسها و سخنان محمود احمدینژاد در مراسم اخیر، دفتر آیتالله خامنهای، رسانهها را به انتشار گزارشی کهنه از سخنرانیهای او در شیراز و همدان که در آن تاریخ ایران باستان را نماد طاغوت دانسته بود، ملزم کرد(3). اما این در حالی است که آنچه در جریان رونمایی از منشور کورش رفت حتی با رویکرد محمود احمدینژاد و حامیان او نسبت به تاریخ ایران باستان نیز متناقض مینماید. رویکردی که، تنها به عنوان یک نمونه، با وجود تمام اعتراضات، حاضر نشد از ایده جنجالی خود مبنی بر حذف تاریخ پادشاهان ایرانی پیش از اسلام از کتابهای درسی کوتاه بیاید و وجود تاریخ شاهی در کتابهای درسی دانشآموزان و سخن از آن را حتی به عنوان یک رویکرد علمی امری مذموم دانست. (4) تناقض همین یک نمونه با تمجید دور از انتظار محمود احمدینژاد از کورش و پیامبرخوانی او کاملا روشن است و همراهی محمود احمدینژاد با آیتالله خامنهای را در تخریب و تحریف تاریخ توضیح میدهد.
اتفاقا در این متن، من با تکیه بر همین سابقه و نیز پیامهایی که در رفتار محمود احمدینژاد در مراسم رونمایی از منشور کورش وجود داشت، در پی بیان این نکتهام که نه تنها در ماجرایی با روبنای فرهنگی، حاکمیت تندترین پیامهای سیاسی را مخابره کرده است؛ بلکه با دستکاری در یک اثر نمایشی و تلفیق نماد خود در آن، در پی بیاعتبارسازی تاریخ از طریق مصادره آن و نفی مفاد مندرج در منشور به عنوان نخستین اعلامیه حقوق بشر بوده است.
محمود احمدینژاد؛ کورشتر از کورش یا بختالنصرتر از بختالنصر*
کشف و ترجمه منشور کورش تقریبا به گمانهزنیها برای شناختن کورش، پادشاه یهودپناه، پایان داد. کتابهای بسیاری در این باره نوشته شده و علاوه بر پژوهشگران تاریخ، دانشمندان مذهبی نیز بر اشارات بسیار به کورش در عهد عتیق و قران صحه گذاشتند.(5) امروز کمتر جای تردید باقی است که آزادی اسیران یهودی در بابل و بازگرداندن آنها به سرزمین فلسطین و فرمان آزادی مذهبی، از سوی کورش هخامنشی صادر و به درج بر استوانهای گلی موکد شده است. (6) در مراسم رونمایی از همین منشور، محمود احمدینژاد با انداختن چفیه سیاه بر گردن کورش مثالی که نوعی پوشش عربی، تنها توفیق جمهوری اسلامی دربازتولید یک نماد و نمادی اقتباس شده از مبارزات مسلمانان فلسطینی است؛ کورش را از متن تاریخی خود، متن عهد عتیق و قران که در هر سه پادشاه هخامنشی هویت یهودپناهی دارد، بیرون کشیده و او را به یک ضد متن تبدیل میکند. او با استفاده از چفیه، قهرمان یک روایت تاریخی را در مقام ضدیت با همان روایت مینشاند. (7) آن هم در شرایطی که رهبران منتخب فلسطینی دخالت او و آیتالله خامنهای را در روند مذاکرات صلح خاورمیانه دخالتی نا به جا، با انگیزه سوءاستفاده سیاسی و بهرهبرداری از مبارزات مردم فلسطین در جهت سیطره جمهوری اسلامی بر منطقه خواندهاند. (8) محمود احمدینژاد در سخنرانی خود در این مراسم کورشتر از کورش (هنگامی که پادشاه هخامنشی متن نخستین فرمان حقوق بشری را تقریر میکرده است) میشود. (9) در حالیکه رفتار او پیام دیگری دارد. او بر دوش پادشاهی عالمگیر نمادی را مینهد که یادآور عملیات انتحاری، مبارزه کور، تعصب مذهبی و در ایران، نماد سرکوب و خشونت است تا با استفاده بینامتنی از متن تصویر غالب آیتالله خامنهای با چفیهای بر دوش و تصویری که از این مراسم (تصویر پادشاه هخامنشی با چفیهای بر دوش) در رسانههای جهان منتشر میشود دوباره بر این پیام خود تاکید کند: «در صورت تهدید ایران از سوی اسراییل، پاسخ ایران کره زمین را شامل میشود.» (10)
او در پیامی روشن، اعتقاد حاکمیت را به مفاد منشور کورش نفی میند و به صراحت نشان میدهد که حاکمان امروز نه حاکمان 2500 سال پیش هستند و نه از مواضع یهودستیزانه خود و تلاش برای ایجاد یک انقلاب جهانی خشونتبار کوتاه میآیند. او میتوانست حتی متن تعهدات بینالمللی جمهوری اسلامی و اعلامیههای جهانی حقوق بشر و قطعنامههای شورای امنیت را نیز که پیشتر مشتی کاغذپاره خوانده بود، پیش پای کورش مثالی پاره پاره کند؛ اما پیام چفیه به اندازه کافی روشن بود.
محمود احمدینژاد با درگیر کردن دو نماد ایران باستان و حاکمیت امروز ایران به شعار جمهوری ایرانی، اظهارات اخیر فیدل کاسترو و اتهام یهودستیزی(11)، نیز مواضع جنبش فتح پاسخ میگوید(12)؛ پاسخی به مخالفان داخلی، مخالف تازه در غرب و رغیب سیاسی در فلسطین. از سوی دیگر پیشاپیش به شیوهای که در انتخابات دو دوره ریاست جمهوری کارآمد یافته است برای حضور آتی خود در لبنان (13 اکتبر) و سخنرانی بر فراز جایگاهی مشرف بر پروژههای شهرکسازی اسراییل(13) و نیز سفرش به آمریکا(14) در 23سپتامبر تبلیغ میکند.
تهی شدن ارزشهای معنوی از بار معنا
بازآوردن میراث فرهنگی یک قوم آن هم میراثی به عظمت منشور 2 هزار و 550 ساله به خاستگاه اصلیاش فی نفسه عملی مهم و نیازمند دیپلماسی فرهنگی قدرتمندی است. کاری که به هر روی دستگاه فرهنگی دولت دهم پس از یک سال و نیم کش و قوس به انجام آن موفق شد و پس از 4 دهه بار دیگر آن را در معرض مردم قرار داد. آن هم در شرایطی که مدیران موزه بریتانیا طی یک سال گذشته با اعلام رسمی به مقامات ایرانی در 4 مرحله انتقال منشور کورش را به ایران به دلیل ناآرامی و وضعیت نامناسب در کشوری که درگیر پیامدهای انتخاباتی جنجالی است، به تعویق انداخته بودند. (15) اما در شرایط کنونی این عمل از معنای اصلی خود و ارزشهای وابسته به آن تهی است. از یک سو بازنمایش آنچه به عنوان نخستین اعلامیه حقوق بشر شناخته شده است، در سرزمینی که از سوی شهروندان منتقد حاکمیت و جامعه جهانی به نقض آشکار حقوق بشر متهم است و از سوی دیگر آنچه در جریان رونمایی از این میراث کهن رفت، کشف معناهای دیگر این ماجرا را ضروری میسازد.
بازآوردن و نمایش منشور کورش در ایران و بهرهبرداری تبلیغاتی از آن در زمانی که جمهوری اسلامی با بیشترین اتهامها در نقض حقوق بشر مواجه است، تا آنجا برای دولت و حامیانش در مجلس شورای اسلامی اهمیت داشت که دستگاه میراث فرهنگی دولتِ لرزان، در بحرانهای پس از انتخابات نیز آن فرایند را تعقیب کرد و درست در هنگامی که برگزاری دادگاههای فرمایشی، صدور احکام حبس و اعدام، سرکوب و کشتار خیابانی و نقض آشکار حقوق اولیه شهروندی، افکار عمومی را در جهان و ایران متاثر ساخته بود، نمایندگان مجلس اصولگرا با نوشتن نامهای به محمود احمدینژاد، تلاش دولت وی را در بازآوردن منشور کورش ستودند(16) پس از آن اما منشور کورش تا در تهران به مقامات ایرانی تحویل داده شود، سفری طولانی را در سکوت محض پشت سر گذاشت و سرانجام در اقدامی پرهیاهو، دولت حرفهای بسیاری را در دهان منشور خاموش و بر گردن تاریخی بازیگران نمایش رونمایی بار کرد.
سرانجام آنکه در شرایطی که اموال و املاک شهروندان بهایی، حتی گورستانهای آنها، در ایران تخریب و مصادره میشود، تاریکترین روزگار آزادی عقیده و بیان بر ایران سایه افکنده، ترور شخصیت، حبس، اعدام، تجاوز تشکیلاتی و کوچاندن منتقدان بیداد میکند؛ نمایش دردناک محمود احمدینژاد در مراسم رونمایی و تبلیغ منشور کورش که مهمترین مفاد آن به رسمیت شناختن آزادیهای مذهبی، آزادی عقیده و بیان و حاکمیت آرامش و صلح و امنیت است، بیش از آنکه نشان حماقت و وقاحت حاکمیت باشد، نشان از تسلط آن بر اوضاع، مستی ناشی از سرکشیدن جام پیروزی، به هیچ گرفتن مطالبات مردم، بی هراسی از دادخواهیها و فریادهای تظلم، آمادگی برای پیشروی بیشتر در سرکوب داخلی و توان خلق فرصتهای تبلیغات سیاسی و وارونه نمایی واقعیت است.
در حالی که منتقدان جمهوری اسلامی در بیانیهها، مصاحبهها و پیامهای رهبران سیاسی خود باریک میشوند تا حتی به رغم صراحت متن، معانی دیگری از آن استخراج کنند و پنهان کردن این معانی را در لفافه متنهای منتشر شده، نشان زیرکی و هوشمندی رهبران خود قلمداد میکنند، اما نسبت به کنشهای حاکمیت راه هموار و بیدردسر بیاعتنایی و خوارشماری را در پیش میگیرند تا آنجا که این تصور به باور عمومی تبدیل شده است که حاکمیت امروز ایران فاقد شعور سیاسی و ذکاوت حکمرانی است، حال آنکه با همین مایه اندک که به تجربهای سی ساله قوام گرفته، جمهوری اسلامی در برابر موج سنگین بحران پس از انتخابات یک سال بیآنکه کمر خم کند یا دست به معاملهای با مخالفان برد، ایستاده و خود را به دروغی بزرگ داعیهدار عدالت، آزادی و حقوق بشر مینماید. او فرصتهای بسیاری برای بازسازی خود تدارک دیده و اگر همچنان در بیاعتنایی ما موفق به بهرهبرداری از این فرصتها شود، دیر نیست که بار دیگر بتواند از شوکِ احتمال شکست بیرون بیاید.
—————————-
پانویسها:
(1) در نخستین خبری که از این مراسم منتشر شد، خبرگزاری فارس گزارش داد محمود احمدینژاد چفیهای بر گردن کورش انداخته است. این گزارش در رسانههای بسیاری منعکس شد؛ اما در زمان نوشتن این متن، منبع این گزارش در خبرگزاری فارس پیدا نشد. پس از انتشار گزارشی از سخنرانیهای رهبر جمهوری اسلامی (لینک در پانویس شماره 3) که از سوی دفتر آیتالله خامنهای برای رسانهها ارسال شده بود، برخی رسانهها به جای کورش، از عنوان سرباز هخامنشی در گزارش مراسم رونمایی منشور کورش استفاده کردهاند؛ اما به نظر من همنشینی عناصر نمایشی برنامه و شکل اجرای نمایش نشان میدهد که قرار بر این بوده تا شخصی که لباس هخامنشیان را بر تن دارد، تصویری از کورش ارائه دهد. هر چند تفاوت این موضوع تاثیری در کلیت این نوشته ندارد.
(2) نخستین بار سامانه خبری «آتی نیوز» گزارشی از بازدید آیتالله خامنهای از نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران منتشر کرد؛ اما این گزارش در این سامانه خبری در دسترس نیست. برای خواندن این گزارش اینجا را ببینید.
(3) گزارشی از مجموعه سخنرانیهای آیتالله خامنهای درباره این موضوع را اینجا ببینید.
(4) یک نمونه از جنجالهای رسانهای را درباره حذف تاریخ شاهان ایران باستان از کتابهای درسی اینجا ببینید.
(5) به عنوان نمونه نگاه کنید به آیات مربوط به کورش در عهد عتیق و نیز کتاب کورش کبیر در قرآن و عهد عتیق، دکتر فریدون بدرهای، ناشر: نشر اساطير و با همکاري مرکز بينالمللی گفتگوی تمدنها. همچنین نگاه کنید به دیدگاههای ناصر مکارم شیرازی در کتاب تفسیر نمونه و خدمات متقابل اسلام و ایران اثر مرتضی مطهری و تفسیرهای علامه طباطبایی از «ذوالقرنین» در قرآن.
(6) برای آشنایی با سرگذشت اسیران یهودی در بابل اینجا را ببینید.
(7) برای خواندن ترجمهای از متن منشور کورش اینجا را ببینید.
(8) انتقاد رهبران جنبش فتح از مواضع جمهوری اسلامی در قبال مساله فلسطین را اینجا ببینید.
(9) نگاه کنید به 7
(10) +
(11) انتقادات فیدل کاسترو از یهودیستیزی محمود احمدینژاد
(12) نگاه کنید به 8
(13) +
(14) +
(15) گزارش کاملی از تلاش برای انتقال منشور کورش به ایران را اینجا ببینید.
(16) نگاه کنید به 15
*در روایتهای عهد عتیق، بختالنصر پادشاهی بابلی است که به سرزمین یهودیان لشکرکشی میکند و آنها را در اسارت به بابل میبرد. فتح بابل توسط کورش به آزادی این اسیران و بازگشتشان به سرزمین خود منجر شد.

کلیدواژه ها: احمدینژاد, منشور کورش, کورش |

نویسنده محترم
مقاله خوبی در باره بهره برداری احمدی نژاد از این قضیه بود. در ضمن درباره منشور کورش و محتوای آن اختلاف نظر بسیاری وجود دارد. باستان شناسان و هم کارشناسان موزه بریتانیا هرگونه رابطه میان این منشور و ادعای اولین اعلامیه حقوق بشر بودن آن را زیر سوال می برند. و هم احتمال آزادی سازی قو م یهود . برای دانستن در مورد این مطلب به آثار منتشر شده درباره این مسئله مراجعه کنید. این ادعا ها هیچ سندیت علمی و تاریخی ندارند. در اولین ترجمه این منشور با آگاهی کامل دست کاری شده و با خواندن ترجمه های بعدی نمی توان کوروش را شاه ازادی خواه دانست. و به حق زیرا که این مفاهیم متعلق به عصر روشنگری هستند و نه دوران او. دولت پهلوی توانست با تبلیغات بسیار این داستان حقوق بشر کوروشی را در اذهان مردم جا بیاندازد.
فرا