نگاهی به تاریخ یک تغییر
حقوق زنان از کوشش تا جنبش
1 Mar 2010
■ آیدا قجر
اولین حرکت جمعی مدنی زنان در مراحل اولیه انقلاب مشروطه شکل گرفت. ظهور زنان در لباسهای مردانه و شرکت در تظاهرات و تجمعهای نمادین، آغاز بیرون آمدن زنان از پستوی خانهها و حضور اجتماعی آنان بود. به طور مثال در سال 1290 وقتی شایع شد نمایندگان مجلس به خواستههای زنان تن ندادهاند، حدود سیصد زن با تپانچه به مجلس رفتند تا آنان را مجبور به “حراست از آزادی و تمامیت ارضی کشور” کنند. یا در سال 1310 و قیام آذرباریجان وقتی ستارخان به بالین سربازی آمد تا به او ارادهی زنده ماندن دهد، متوجه شد سرباز بدون آنکه دیگران متوجه شوند یک زن است.
بعد از شکسته شدن تابوی حضور زنان در اجتماع، رفته رفته شکل سازمانی به خود گرفتند و انجمنها و تشکلهای خاص مربوط به زنان به وجود آمدند.
نخستین زنانی که در راه رسیدن به حقوق خود قدم گذاشتند یا از مشروطهخواهان و فعالان جنبش مدنی بودند (مانند صدیقه دولتآبادی و بانو امیر صحی ماهسلطان) و یا از خانوادههای روشنفکر ملیگرا (مانندمحترم اسکندری).
اما اولین کسی که بحث برابری زن و مرد و حق رای برای زنان را به طور رسمی در ایران مطرح کرد یک زن نبود! در تاریخ 12 مرداد 1290 حاج محمدتقی وکیلالرعایا، نماینده مجلس بود که با طرح این موضوع، مجلس را غافلگیر کرد و صفحه تازه ای را در مباحث حقوقی ایران گشود.
در زمان حکومت محمدرضا پهلوی، افزایش حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی در دستور کار قرار گرفت و قانونی در حمایت از خانواده نوشته شد که حقوق زن را به آنچه در کشورهای پیشرفته وجود داشت، نزدیکتر ساخت؛ اما بعدها و در هیجانات اعتراض به حکومت شاه، آقای خمینی این قانون را ضد اسلامی خواند و با رد این قانون، زنان حق طلاق و حضانت فرزند را از دست دادند.
زنان در شکلگیری انقلاب 57 نقش موثری داشتند. از حمایتهای آشکار در راهپیماییها و پخش اعلامیهها و حضور در تظاهرات و رسیدگی به مجروحان گرفته تا طرح مطالبات خود؛ اما این یک رابطه دو طرفه بود، زیرا انقلاب هم با شور خود توانست زنان را از خانه به خیابان بکشاند؛ اتفاق فراگیری که دیگر بازگشت نداشت.
البته خواستههای آنان بعد از تشکیل دولت به فراموشی سپرده شد و با افزایش حاکمیت مذهب بر سیاست، جداسازی وظایف زن و مرد به دلیل جنسیت و اجباری کردن حجاب به بهانه مصونیت زنان، با اعتراض گستردهی زنان روبرو شد و قضاوت و وزارت نیز از آنها گرفته شد.
اما تبعیض در اختصاص سهمیه دختران در دانشگاهها که به منظور محدودتر کردن زنان و جلوگیری از آگاهتر شدن قشر پویای جامعه (که خواست قشر سنتی جامعه بود) نتیجهی عکس داد و حضور روزافزون زنان در مجامع فرهنگی و علمی به آگاهی آنان افزود و آنها را به حقوق خود آشنا کرد.
هرچه این آگاهی افزایش پیدا کرد، زنان در بازپسگیری مطالبات خود استوارتر شدند و ساختارشان از تک هستهای خارج و باعث شد همه با هم بر خواستههای حقوقی خود پافشاری کنند.
در شهریور ماه 1385 و بعد از گذراندن دورهی هشت ساله اصلاحات، فعالان جنبش زنان به شکل رسمی تصمیم گرفتند تا کمپینی برای جمع آوردی دست کم یک میلیون امضا در اعتراض به قوانینی که در آن حق زن به عنوان یک انسان زیر سوال رفته است، به راه بیاندازند. فراگیری این کمپین دردسر تازهای برای حاکمان مطمئن به قدرت ایجاد کرد تا آن جا که دستگیریهای گسترده را بر آزادی خویشتن ترجیح دادند و کانون توجه دنیا و سازمانهای حقوق بشری قرار گرفتند و این آغازی بود برای قدرت و محبوبیتی بیسابقه برای فعالان زنان در تاریخ ایران.
اگر در تاریخ ایران، زنان آگاه به حق انسانی خود کم شمار بودند؛ اما امروز با توجه به پویایی جوانان و دنیای تکنولوژی که هر روز امکان ارتباطات را آسانتر میکند، زنان بیش از قبل از دنیای خارج مطلع میشوند و ساختار سنتی خود را با مدرن شدن دنیا تغییر میدهند
بیانیهها، جلسات، حضور مدنی و اعتراضات نتایجی به همراه داشت تا زنان و حامیانشان را به “تغییر” امیدوار سازد؛ تغییراتی مانند اصلاح قانون حضانت فرزند دختر و پسر تا هفت سالگی، برابری دیه زن و مرد در شرکتهای بیمه و مسکوت ماندن طرح لایحهی خانواده؛ زیرا تصویب این لایحه قبل از پیدا کردن راهی برای قانع کردن افکار عمومی، کار سادهای نبود.
اگر در تاریخ ایران، زنان آگاه به حق انسانی خود کم شمار بودند؛ اما امروز با توجه به پویایی جوانان و دنیای تکنولوژی که هر روز امکان ارتباطات را آسانتر میکند، زنان بیش از قبل از دنیای خارج مطلع میشوند و ساختار سنتی خود را با مدرن شدن دنیا تغییر میدهند. زنان شاغل هر روز بیشتر از قبل میشوند و مطالبات خود را با قوانین استاندارد حقوق بشر در دنیا سنجیده و بعد مطرح میکنند.
حاکمیت ایران با تمام تلاشی که برای محدودسازی آگاهی و راههای ارتباط با خارج از مرزهای ایران میکند، بازهم ناکام میماند و کوچکترین تعرض (از نقض حقوق مدنی تا تحمیل تعصبات مذهبی) به این حوزه میتواند جنجالی بزرگ بیافریند.
اما آنچه امروز با تمام محدودیتها مثل عدم امنیت جانی، فیلتر شدن سایتها، محدودیت کم نظیر رسانهها و تجسس در مسائل خصوصی فعالان این حوزه شاهدش هستیم؛ عدم ترس، باور و ایمان به پیگیری یک ضرورت اخلاقی و جبران یک نداشتهی تاریخی است.
چند هستهای شدن این مجموعه و شکلگیری جنبشی به نام “جنبش زنان” و همگرایی این هستهها قبل از انتخابات ریاست جمهوری اخیر ایران باعث شد تا با بازداشت گسترده فعالان و صدور احکام ناعادلانه و همچنین فشار بر عناصر این سازمانها و تلاش برای شکستن هستهها؛ این همگرایی و این جنبش از هم نپاشد و چه بسا منسجمتر به انتقاد و طرح مطالبات خود بپردازد. این هستهها به چند صورت شکل گرفتهاند: یا بر اساس زمینههای حقوقی، تشکیلاتی و رسانهای (داخلی و بینالمللی) و یا بر اساس سرتیمهای مرتبط با اعضا و فعالان؛ تا یک جنبش، شکل هرمی به خود نگیرد.
مطالباتی که به “شخص تکیه زده بر مسند قدرت” ارتباطی ندارد و خواستههایی که وجود دارند؛ اما با تغییر اشخاص متغیر نمیشوند، از بارزههای جنبش زنان ایران است.
این مطالبات بر دو پایهی اصلی “پیوستن ایران به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان” و “تغییر برخی از مواد قانون اساسی” (که نقض حقوق زن در آن وجود دارد) استوار است.
نمایشی که حاکمیت به ویژه در دورهی محمود احمدینژاد با تکیه بر پدرخواندگان خود به راه انداخت نیز نتوانست بر این خواستهها سرپوش گذارد تا سرانجام نادرستی مدعای “بهبود وضعیت زنان” در دولت نهم با حضور آنان در کابینه و به کارگیری زنانی که در جنسیت، زن و در اندیشه، مردسالارند؛ ثابت شد.
اختلافات داخلی نیز زیر اهداف بزرگتری رنگ باخت و در دورهی جدید تحولات و حضور پر رنگ زنان؛ آنچه بر ترس حاکمیت افزود، هماهنگی میان تمامی هستههای این جنبش است، جنبشی که امروز نقش بسیار مهمی در تغییر و فعالیت برای ارائه تصویر متفاوتی از عدالت در کشوری دارد که توجه به مطالبات عدالتجویانه برایش کمرنگترین و بیاهمیتترین مسالهی اخلاقی است.
آنچه از مشروطه تا به امروز ادامه یافته است؛ کوششی برای رسیدن به جنبشی حقوقی و مدنی است تا بتوان پستو را به میدان و نمایش را به حقیقت کشاند. باز پسگیری حقوقی انسانی و برابر با حقوق بشر تا به زن، نگاهی انسانگونه و فراتر از جنسیت داشت و تواناییهای او را تنها به دلیل تاریخ تحمیلی پستونشینیاش زیر سوال نبرد.

کلیدواژه ها: اصلاح, ایران, جنبش, حقوق, زنان, مردسالاری |
