Home

Titleمواجهه‌ی وجدان‌های بشری با موج ناگهان گریز از ایران

وضعیت فوق‌العاده

23 Jul 2010

■ لیلا ملک‌محمدی
Font Size + | - Reset

«مرز دولت‌های بشری چه‌قدر شكاف دارد/ ابرهای بسیاری بی‌مجازات از بالای آن‌ها می‌گذرد/ شن‌ها و ماسه‌های ‌زیادی از كشوری به كشوری می‌ریزد/ …/ آیا لازم است نام پرنده‌هایی را كه در حال پروازند، یك به یك بیاورم/ یا لحظه‌ای را كه پرنده روی مانع مرزی می‌نشیند؟/ فرض‌كن گنجشك باشد ـ دمش دیگر متعلق به كشور همسایه است/ هر چند نوكش هنوز در این كشوراست/ …/ فقط، چیزی كه متعلق به انسان است، می‌تواند به راستی بیگانه باشد»(1)

کوچ پرنده، فصل دارد. منتظر می‌ماند تا ابر و باد و مه و خورشید به او بگویند که موعد کوچ فرا رسیده و می‌تواند با سبک‌بالی پرواز کند و در سرزمینی که برای ادامه حیاتش مناسب‌تر است فرود آید؛ اما «این انسان» خیال کوچ در سر نداشت؛ اگر هم داشت فصل کوچش نرسیده بود. منظورم از «این انسان» دقیقاً انسانی ایرانی‌ست که پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ایران، ناخواسته به کوچ و ترک وطن مجبورشد.

صدها تن از ایرانیانی که سال گذشته درگیر انتخابات ریاست جمهوری و حوادث پس از آن شدند برای نجات از زندان، شکنجه و حتی مرگ ـ که وقوعش در زندان و بازداشت‌گاه‌های ایران عادی شده‌است ـ از مرزهای مختلف عبور کردند و خود را به کشورهایی رساندند که برای آن‌ها امن‌تر از کشور خودشان بود. از کشورهای همسایه ایران، کشوری نمانده ‌است که در این یک سال، مأمن ایرانیان آسیب‌دیده از حوادث پس از انتخابات نباشد. بسیاری از اینان، بنا به گفته خود، برنامه‌ای برای مهاجرت نداشتند و هدفشان از ترک ایران، فرار از خطر بود و در کشور مقصد، به این نتیجه رسیده‌اند که باید به دفتر امور پناهندگان سازمان ملل مراجعه کنند و درخواست پناهندگی دهند. برخی نیز به شکل غیرقانونی خود را به کشورهای اروپایی رسانده و در آن‌جا درخواست پناهندگی داده‌اند.

با توجه به خروج بی‌برنامه و نابه‌هنگام ایرانیان درگیر با حوادث پس از انتخابات، مشکلات بسیاری دامن آنان را گرفته است؛ نداشتن پشتوانه مالی، عمده‌ترین مشکل این پناهجویان است. خروج بی‌برنامه از کشور مانع از جمع‌آوری حداقل سرمایه‌ای شده تا این هموطنان بتوانند چند صباحی با خیالی آسوده‌تر سر بر بالین بگذارند. برخی نیز داشته و نداشته خود را به عنوان وثیقه به دادگاه سپرده و از کشور گریخته‌اند و با توجه به این که قانون سازمان ملل به پناهجو اجازه کار نمی‌دهد، اینان هیچ منبع درآمدی ندارند.

مشکل بعدی پناهجویان، بلاتکلیفی و خطر بازگرداندن به ایران است. جوان 19 ساله‌ای که روز 25 خرداد، تیری پس از خوردن به مانعی، به سرش اصابت کرده و مدتی در کما بوده و با رسیدن به سلامتی نسبی، کشور را ترک کرده، پس از مراجعه به دفتر امور پناهندگان در سازمان ملل، مشکل خود را تصادف عنوان کرده ‌است؛ چراکه یک سال در ایران به همه گفته دلیل بستری‌ شدنش در بیمارستان و زخم روی پیشانی‌اش تصادف بوده است. او که تعادل روحی خود را از دست ‌داده پس از به هوش ‌آمدن، می‌خواسته زندگی مخفیانه‌ای داشته باشد؛ اما گاهی در کوچه و خیابان دچار تشنج می‌شد و به گفته خانواده‌اش، آن‌چه بر او گذشته بود با غریبه و آشنا بازمی‌گفت. خانواده که جان زخمی جوانشان را در خطر می‌دیدند او را از مرز رد می‌کنند و به او می‌سپارند با هیچ‌کس از سرگذشت خود سخنی نگوید. او حتی در مقابل نمایندگان سازمان ملل از بیان سرگذشتش، هراس دارد. این جوان سرانجام مشکل اصلی خود را با کارمندان دفتر امور پناهندگان سازمان ملل مطرح کرده است؛ اما اکنون از ردشدن پرونده‌اش و دیپورت به ایران می‌هراسد. او که قدرت تکلم خود را نیز تا حد زیادی از دست داده، نمونه‌ای از ایرانیانی‌ست که پس از رأی‌دادن به نامزد مورد نظر خود در دهمین دوره ریاست جمهوری، هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی لطمه دیده‌اند. اینان که پولی ندارند، با انواع بیماری‌ها دست به گریبانند و از هموطنان خود انتظار کمک دارند؛ هر کمکی که بتواند آنان را از وضعیتی این‌چنینی برهاند.

در دهه‌های پیش پناهجو راحت‌تر می‌توانست خود را به یکی از کشورهای اروپایی برساند و به کمپ برود و در آن‌جا از حداقل حمایت‌هایی مانند غذا یا درمان بهره گیرد؛ اما امروز پناهجو ناچار است در کشورهای همسایه ایران، بدون هیچ‌گونه حمایت مالی از سوی سازمان ملل، مراحل پناهدگی خود را بگذراند

درباره ایرانیانی که در این یک سال از وطن گریخته‌اند آمار دقیقی در دست نیست و رسیدن به آماری حدودی، می‌تواند موضوع یک گزارش باشد. درباره نوع زندگی پناهجویان و تصاویری از مشکلات آنان نیز گزارش‌هایی تولیدشده (2)؛ اما موضوع این گزارش توجه و حمایت سازمان‌ها، نهادها، انجمن‌ها و تشکل‌های مردمی خودجوش از ایرانیان پناهجو در یک سال اخیر است. برخی از این سازمان‌ها در ارایه کمک، مرزهای مشخصی دارند؛ به عنوان مثال کمک‌های «سازمان گزارشگران بدون مرز» ویژه روزنامه‌نگاران و وبلاگ‌نویسان است یا «کمپین بین‌المللی برای حقوق بشر در ایران» صرفأ از فعالان سیاسی حمایت می‌کند؛ اما نهادهایی چون «همبستگی با پناهندگان ایرانی» در ارایه کمک به پناهجویان، مرزی از نظر صنفی ندارد؛ به این معنا که کمک‌های مالی یا حقوقی این نهاد به تمامی پناهجویان نیازمند اعم از فعالان سیاسی، روزنامه‌نگاران یا مردم عادی تعلق می‌گیرد. تشکل‌های مردمی‌ای که به شکل خودجوش در کشورهای مختلف پدید آمده‌اند و تنها می‌توانند از پناهجویان حمایت مالی کنند نیز به گفته خود مرزی ندارند و در صورت شناسایی هر پناهجوی نیازمند، در حد ظرفیت مالی‌شان، به او کمک خواهندکرد.

تجربه‌آموزی در میانه کارزار

ایرانیانی که به شکل خودجوش به جمع‌آوری کمک‌های نقدی یا غیرنقدی برای پناهجویان نیازمند می‌پردازند گویا به این بیت سعدی: «تو نیکی می‌کن و در دجله انداز/ که ایزد در بیابانت دهد باز» باور قلبی دارند. آنان بدون برجای گذاشتن هیچ نامی و نشانی از خود، در ماه‌های پایانی سال 1388 و هنگامی که با اخبار موج مهاجرت هموطنان خود به کشورهای همسایه ایران روبه‌رو شدند به تشکیل گروه‌های کوچکی برای جمع‌آوری کمک اقدام کردند.

“احمد وحدانی” از بهمن 88 با تأسیس «بنیاد یاران» و با انتشار چند فراخوان در شبکه اجتماعی فیس بوک و رادیو ایرانیان اسلو، به جمع‌آوری کمک‌های نقدی برای پناهجویان نیازمند اقدام کرده‌است. او که به گفته خود سال‌ها پیش در بدترین شرایط، سه سال در ترکیه زندگی کرده و مشکلات پناهجویان را به خوبی لمس می‌کند در مقایسه پناهجویان این یک سال با کسانی که در سی سال اخیر ناچار به ترک ایران شده‌اند می‌گوید: «پناهجویانی که در سال‌های پس از انقلاب مجبور به ترک ایران می‌شدند اکثرأ مجرد و جزو سازمان‌هایی خاص بودند و پس از ترک ایران برخی از آن‌ها از سوی سازمان‌های خود حمایت می‌شدند اما پناهجویان یک سال اخیر اغلب خانواده هستند و چون از مردم عادی بودند از سوی سازمانی حمایت نمی‌شوند.»

او می‌گوید از طریق فیس‌بوک با ایرانیان پناهجویی در ترکیه آشنا شده که از نظر مالی در شرایط بدی به سر می‌برده‌اند. پس از شنیدن داستان زندگی این پناهجویان، که همگی از آسیب‌دیدگان حوادث پس از انتخابات بودند، در اسلو با چند ایرانی جلسه‌ای تشکیل می‌دهد؛ سپس چندین‌بار در فیس‌بوک فراخوانی برای کمک به پناهجویان منتشر می‌کند و به گفته خود در 22 بهمن سال گذشته با کمک یک خانواده ایرانی در نروژ، برای نخستین‌بار پنج هزار کرون فراهم و برای چند پناهجو در ترکیه ارسال می‌کنند. وحدانی از آن زمان تا کنون با کمک دوستان خود، نزدیک به سی‌ هزار کرون کمک‌های نقدی جمع‌آوری و این کمک‌ها را برای سی ‌نفر فرستاده است. او از سطح استقبال‌ ایرانیان خارج از کشور از فراخوان کمک به پناهجویان ناراضی‌ست و می‌گوید: «در خارج از ایران نزدیک به چهارمیلیون ایرانی زندگی می‌کنند. اسلو نزدیک به 12 هزار ایرانی دارد. اگر فقط ایرانیان اسلو هر کدام یک دلار بدهند، جمعأ 12 هزار دلار می‌شود. یک دلار واقعاً برای ما پولی نیست و هزینه یک چای یا آدامس می شود. بزرگ‌ترین مشکل ما جمع‌آوری کمک‌های نقدی‌ست. متأسفانه هموطنان ما پیش از این‌که به اصل مسأله توجه کنند به عقیده سیاسی کسی نگاه می‌کنند که در حال جمع‌کردن کمک‌هاست. در تظاهرات 22 خرداد امسال، که در اسلو برگزارشد، چندین گروه بودند و چون ما با نشان جنبش سبز شرکت کرده بودیم آن‌ها به ما کمک نکردند. با این وجود در همان تظاهرات حدود 670 کرون یعنی نزدیک به صد دلار جمع شد و روز بعد به حساب پناهجویان واریز شد.» یکی از کارهای بنیاد یاران طراحی تی‌شرت‌هایی سبز برای جنبش سبز و فروش این تی‌شرت‌ها به نفع پناهجویان ایرانی‌ست.

“فرین فخاری” ایرانی دیگری‌ست که در آلمان زندگی می‌کند. او که چندی پیش به ترکیه سفر کرده و از نزدیک با برخی از پناهجویان آشنا شده است می‌گوید: «وقتی اسم کمیساریای عالی سازمان ملل به میان می‌آید همه فکر می‌کنند پناهجویانی که زیر نظر این سازمان هستند حمایت‌های مالی و درمانی دارند اما این‌گونه نیست. در دهه‌های پیش پناهجو راحت‌تر می‌توانست خود را به یکی از کشورهای اروپایی برساند و به کمپ برود و در آن‌جا از حداقل حمایت‌هایی مانند غذا یا درمان بهره گیرد؛ اما امروز پناهجو ناچار است در کشورهای همسایه ایران، بدون هیچ‌گونه حمایت مالی از سوی سازمان ملل، مراحل پناهدگی خود را بگذراند. پناهجویان در کشورهای هم‌مرز ایران گرسنه‌اند. پناهجویی را می‌شناسم که در ترکیه با قرار ساعتی 8 لیر ترک در جایی کار کرده و پولش را نداده‌اند و چون کار برای پناهجو غیرقانونی‌ست او نمی‌تواند از کارفرمای خود شکایت کند. با توجه به شناختی که من در این چندماه از پناهجویان به دست آورده‌ام اکثرأ کسانی هستند که در شرایط ایرانِ پس از انتخابات، سیاسی شده‌اند و از نظر روانی ظرفیت پذیرفتن شرایط سخت را ندارند و به همین دلیل از نظر روحی با مشکلاتی جدی روبه‌رو هستند. شاید باور نکنید در ترکیه پناهجویانی هستند که در شهرهای کوچکی مستقر شده‌اند و برای انجام مراحل پرونده خود، ناچارند خود را به دفتر امور پناهندگی سازمان ملل در آنکارا برسانند ولی حتی امکانی برای تأمین هزینه این سفر ضروری به آنکارا را هم ندارند.»

به گفته فخاری، تعداد انگشت‌شماری از ایرانیان مقیم آلمان، قیم برخی از پناهجویان شده‌اند؛ به عنوان مثال پنج زن با کمک هم، هرماه 270 یورو برای یک خانواده پناهجوی نیازمند در ترکیه می‌فرستند. او می‌گوید با کمک دوستانش چندی پیش «انجمن امداد پناهجویان ایرانی» را تأسیس کرده‌اند تا از طریق این انجمن، کمک‌های نقدی را در شکلی سازمان‌یافته‌تر جمع‌آوری و برای پناهجویان نیازمند ارسال کنند. به گفته فرین فخاری، حمایت این گروه از ایرانیان آلمان به کمک‌های نقدی محدود نمی‌شود. آنان لیستی صدنفره از پناهجویان ایرانی را در اختیار وزارت امور خارجه آلمان قرار داده‌اند و دولت آلمان با توجه به اولویت‌های خود، 50 نفر از این صد نفر را به عنوان پناهنده پذیرفته است. او می‌گوید: «از نظر دولت آلمان کسانی که در زندان‌های ایران شکنجه یا در تظاهرات زخمی شده‌اند نسبت به دیگران اولویت دارند.» به ‌گفته فخاری این گروه هم‌چنین توانسته‌اند از دیپورت دو ایرانی ساکن در شهر وان ترکیه به ایران جلوگیری کنند.

عیار سازمان‌های رسمی در محک تجربه‌ای متفاوت

درباره سازمان‌هایی که رسیدگی به وضعیت پناهجویان در دستور کارشان قرار دارد وضع به گونه‌ای دیگر است؛ این نهادها به شکل سازمان‌یافته‌تر به شناسایی و کمک به پناهجویان می‌پردازند. سازمان همبستگی با پناهندگان ایرانی، به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی در ژانویه 1995 به ثبت رسیده است. این سازمان برای شناسایی پناهجویان، فرم‌هایی را طراحی و در سایت خود منتشر کرده است. پناهجو با پرکردن این فرم‌ها و نوشتن شماره پرونده خود ـ که در کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان ثبت است ـ خود را به سازمان معرفی می‌کند.

“دلجو آبادی” که از سال 1993، دو سال پیش از ثبت رسمی سازمان، به عنوان بنیانگذار و مدیر اجرایی سازمان همبستگی با پناهندگان ایرانی، درگیر مشکلات پناهندگی ایرانیان است، می‌گوید: «این سازمان که هر سال به هفتاد خانواده پناهجوی نیازمند کمک می‌کند پس از انتخابات با ثبت بیش از هزار پرونده، روبه‌رو شده و از این تعداد در نهایت صد و بیست پرونده را برای ارایه کمک مالی در نظر گرفته است.» به گفته آبادی «اکثر این خانواده‌ها نه روزنامه‌نگار بوده‌اند و نه فعال سیاسی. از شاگرد مبل‌فروش تا مدیر یک شرکت، در مواردی حتی دو ماه در ترکیه بدون مراجعه به دفتر سازمان ملل صبر کرده‌اند تا شرایط ایران تغییر کند و بازگردند.» سازمان همبستگی با پناهندگان ایرانی علاوه بر حمایت مالی، به حمایت حقوقی و جلوگیری از دیپورت‌ پناهجویان نیز می‌پردازد. آبادی می‌گوید: «برای برخی از پناهجویانی که هیچ چاره‌ای جز دیپورت نداشتند در دادگاه حقوق بشر اروپا پرونده حقوقی بازکردیم و توانستیم جلوی دیپورت این هموطنان‌ را بگیریم.»

حکومت ایران تمام توان خود را برای زندانی کردن یا خارج کردن جوانان به کار گرفته است؛ جوانانی که در ایران با صداقت کار می‌کردند و حتی در انتخابات این حکومت نیز فعال بودند. آینده جوانانی که مجبور به ترک وطن می‌شوند مبهم و نگران‌کننده است

او با اشاره به بودجه محدود سازمان همبستگی با پناهندگان ایرانی، از تشکل‌های مختلف می‌خواهد کمک‌هایی را که جمع‌آوری می‌کنند در اختیار این سازمان قرار دهند تا این کمک‌ها به دست کسانی برسد که واقعأ نیازمندند و می‌افزاید: «ما در این هفده سال بیش از نیم میلیون دلار به پناهجویان نیازمند کمک کرده‌ایم و در این سال‌ها در شناسایی پناهجوها و چگونگی کمک به آن‌ها به قدرت تشخیص رسیده‌ایم؛ اما همیشه نگران بودجه هستیم و در نهایت به یک خانواده نیازمند می‌توانیم در سال سیصد دلار بدهیم و این خیلی کم است. پیشنهاد می‌کنم تشکل‌هایی که به شکل پراکنده در کشورهای مختلف با هدف کمک به پناهنده‌ها تأسیس می‌شوند کمک‌های خود را به ما بدهند و ما گزارش توزیع این کمک‌ها را در اختیار آنان قرار خواهیم داد.»

کمپین بین‌المللی برای حقوق بشر در ایران نیز از سازمان‌هایی‌ست که کمک به پناهجویان پس از انتخابات را در دستور کار خود قرار داده؛ اما این کمک‌ها، بیشتر جنبه حقوقی دارد. “هادی قائمی” مسوول هماهنگ‌کننده‌ کمپین بین‌المللی برای حقوق بشر در ایران در این‌باره می‌گوید: «تمرکز سازمان ما روی مسأله پناهجویان نیست و ما امکان حمایت مالی از پناهجویان را نداریم؛ اما با توجه به بحران پناهندگی ایرانیان در یک سال اخیر، کمپین ما در حد ظرفیت خود توانسته است برای نزدیک به صد فعال سیاسی، تأییدیه صادر کند تا این تأییدیه‌ها را در اختیار سازمان ملل قرار دهند.»

او تشکیل یک بنیاد خیریه قدرتمند در زمینه کمک به پناهندگان را ضروری می‌داند و معتقد است افرادی که می‌خواهند دراین بنیاد فعالیت کنند باید به کشورهایی چون ترکیه و عراق بروند و از نزدیک با پناهجویان آشنا شوند تا بتوانند پناهجویان نیازمند را شناسایی و به آنان کمک کنند. قائمی با اشاره به روند نگران‌کننده موج مهاجرت در یک سال اخیر، می‌افزاید: «حکومت ایران تمام توان خود را برای زندانی کردن یا خارج کردن جوانان به کار گرفته است؛ جوانانی که در ایران با صداقت کار می‌کردند و حتی در انتخابات این حکومت نیز فعال بودند. آینده جوانانی که مجبور به ترک وطن می‌شوند مبهم و نگران‌کننده است.»

بخش قابل توجه ایرانیان مهاجر در این یک سال را روزنامه‌نگاران تشکیل می‌دهند. به گفته رضا معینی، مسوول میز ایران در سازمان گزارشگران بدون مرز، خروج روزنامه‌نگاران همچنان ادامه دارد. به نظر می‌رسد تنها سازمانی که تا کنون به شکلی جدی به امور روزنامه نگاران گریخته از وطن پرداخته گزارشگران بدون مرز است.

رضا معینی می‌گوید: «از تیرماه 1388 تعدادی از روزنامه‌نگاران که به خارج آمده بودند تماس‌هایی با ما گرفتند و نشان می‌داد که یک روند شروع شده است. حدود ۱۱۰ روزنامه‌نگار با ما تماس گرفتند و ما برای کارهای اداری آن‌ها پرونده تشکیل دادیم و مشخصات مربوط به آن‌ها را آماده کردیم. از ماه مهر این روند و تعداد کسانی که مجبور به ترک کشور شدند بیش‌تر شد و در همان زمان، ما فراخوانی را منتشر کردیم. فراخوان، علنی کردن نوعی از فعالیت‌ها و تلاش‌های سازمان گزارش‌گران بود. این فراخوان از سویی نامه به کشورهای اروپایی و از سویی دیگر خطاب به هم‌وطنان ایرانی بود که پیش از روزنامه‌نگاران جدید، در خارج از کشور سکونت داشتند و دارای امکاناتی بودند. ما هدف دیگری داشتیم و می‌خواستیم تایید کنیم که این واقعیت خروج روزنامه‌نگاران از کشور وجود دارد.»(3) او همچنین خروج روزنامه‌نگاران پس از انتخابات را یک بحران می‌داند و معتقد است در شرایط بحرانی باید به شکلی بحرانی عمل کرد. معینی درباره کمک‌های مالی سازمان گزارشکران بدون مرز به روزنامه‌نگاران، می‌افزاید: «فراخوان ما منجر به جمع‌آوری ۳۵۰۰۰ یورو شد… مقداری که بردوش سازمان ما بود نزدیک به ۱۰۰ هزار یورو بوده است. ما در شرایط بسیار سختی به سر می‌بریم و بار مسوولیت سنگینی داریم. سازمان ما از سوی سه نهاد بین‌المللی بنا بر درخواست ما بر حساب‌رسی نظارت می‌کند و گزارش علنی می‌دهد. گزارش کلی بر روی سایت ما هست. ما باید ادامه دهیم و این تاجایی امکان دارد که بتوانیم از کمیساریای عالی پناهندگی کمک بگیریم.»(4)

این تشکل‌ها و سازمان‌ها بخشی از تشکل‌ها و سازمان‌های بسیاری‌ست که با هدف کمک به پناهجویان ایرانی تأسیس شده یا حمایت از پناهجویان بخشی از وظایف آن‌هاست. با توجه به موج مهاجرت ایرانیان پس از از انتخابات، که موج سوم مهاجرت نام گرفته است، آیا این تشکل‌‌ها و نهادها می‌توانند بخش کوچکی از مشکلات بی‌شمار پناهجویان ایرانی پس از انتخابات را حل کنند؟ حال آن‌که در گزار‌ش‌هایی که به تصویر مشکلات پناهجویان می‌پردازند می‌خوانیم یا می‌بینیم برخی از آنان هیچ‌گونه حمایتی را از هیچ تشکل و سازمانی دریافت نکرده‌اند و تمامی آنان مشکل مالی را بزرگ‌ترین مشکل خود عنوان می‌کنند و در انتظارند تا کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان آنان را به کشوری امن برساند تا با امنیت خاطر بتوانند کار کنند و خود و خانواده خود را از مشکلات برهانند. گویی تاریخ آوارگی، سراسر تکراری تازه است: «و گفتم کاش مرا بال‌ها مثل کبوترها می‌بود، تا پرواز کرده استراحت می‌یافتم. هر آینه به جای دور می‌پریدم و در صحرا مأوا می‌گزیدم. می‌شتافتم به‌سوی پناهگاهی از باد تند و از طوفان شدید.»(5)

—————-

پانویس‌ها:

(1) بخشی از شعر مزامیر از ویسواوا شیمبورسکا/ این شعر را در این مجموعه بخوانید:

(2)گزارش‌هایی درباره‌ مشکلات پناهجویان پس از انتخابات از زبان آنان: + و +

(3) و (4) گفت‌وگوی رادیو کوچه با رضا معینی

(5) مزامیر داوود/مزمور ۶:‏۸-۵۵

 
Tehran Review
کلیدواژه ها: , , , , | Print | نشر مطلب Print | نشر مطلب

  1. nazi says:

    in matn vaghiyate dar morede ayandeye mobham javanani ke az iran kharej mishan

What do you think | نظر شما چیست؟

عضویت در خبرنامه تهران ریویو

نشانی ایمیل

Search
Most Viewed
Last articles
Tags
  • RSS iran – Google News

    • Franklin Graham: Why is Obama Silent as Iran Tortures American Pastor? - Town Hall
    • Iran offers India sovereign guarantee for oil shipments - Press TV
    • US makes it easier to sell medical supplies to Iran - Reuters
    • Iran to launch largest floating oil storage terminal in Persian Gulf: Official - Press TV
    • Four men stand trial in Hamburg for having violated the Iran trade embargo. A ... - Deutsche Welle
  • video
    کوچ بنفشه‌ها