Home

Titleپدیده دنیای چند قطبی و نقش آن در برنامه هسته‌ای ایران

ترکیه به دنبال تبدیل به بزرگ‌ترین قدرت منطقه

2 Jul 2010

■ نیما قدکپور
Font Size + | - Reset

حدود 20 روز پیش اتفاق بزرگی در صحن علنی شورای امنیت افتاد. پس از حدود 5 سال، اعضای دایم و غیر دایم شورای امنیت به اعمال و تشدید تحریم‌های بیشتر علیه جمهوری اسلامی ایران رای دادند. هر چند که 24 ساعت قبل از آغاز جلسه، رای و نظر اکثر کشورهای عضو با توجه به رایزنی‌های موجود قابل پیش‌بینی بود؛ اما نکته قابل توجه، رایی بود که 5 متحد اصلی ایران در این شورا له یا علیه قطعنامه ابراز کردند. در میان این 5 کشور، نقش 4 کشور ترکیه، برزیل، چین و روسیه به عنوان “ابر قدرت‌های نو” دنیای “چند قطبی” در بحران هسته‌ای ایران قابل تامل است.

در این باب قصد بر این است که سلسله گفتارهایی را در خصوص ارتباط این 4 کشور با ایران در زمینه بحران هسته‌ای و ارتباط آنها با ایالات متحده آمریکا به رشته نگارش درآید که در اولین گام به نقش تعیین‌کننده ترکیه در این زمینه می‌پردازیم.

“دنیای چند قطبی” به مثابه بزرگ‌ترین پدیده قرن 21 در پایان دهه اول آن چنان به واقعیت نزدیک شده تا رییس‌جمهور بزرگ‌ترین امپراطوری جهان را وادار می‌کند تا اذعان کند که “آمریکا بدون متحدان و امپراطوری‌های جهانی، خالی از هرگونه پیشبرد اهدف دراز مدت خود است”.

آغاز بحران اقتصادی از 2008 تا به امروز، جنگ‌های ناتمام آمریکا در افغانستان و عراق، اقتصاد رو به رشد ابرقدرت‌های اقتصادی نوظهوری چون چین، هند، برزیل و حتی ترکیه، تضعیف اقتصاد اتحادیه اروپا بعد از گسترش بحران اقتصادی، به بن‌بست رسیدن مذاکرات صلح در خاورمیانه؛ همه و همه دست به دست هم می‌دهند تا دستگاه دیپلماسی تحت رهبری باراک اوباما، سیاست‌های جدیدی را در جهت باقی ماندن آمریکا در راس هرم تصمیم‌گیری‌های بین‌المللی اتخاذ کند. چالش برنامه هسته‌ای ایران و نقش آن در صلح اعراب و اسراییل به گره کوری تبدیل شده که بی‌تردید ترکیه به عنوان متحد منطقه‌ای 3 کشور ایالات متحده، ایران و اسراییل؛ مهم‌ترین نقش را در این میان بر عهده دارد.

تنها همین چند هفته پیش پرونده‌ی هسته‌ای ایران می‌رفت تا با پا در میانی برزیل و ترکیه و واگذاری بخشی از غنی‌سازی اورانیوم به ترکیه، نگرانی‌ها را کاهش دهد. در واقع نقشی که 5 سال پیش به 3 کشور اروپایی و سپس به روس‌ها واگذار شده بود؛ امروز به ترک‌ها رسیده است. این موفقیت بزرگ مرهون سیاست‌هاییست که رجب طیب اردوغان از 2003 تا به امروز پیش گرفته و با توسعه آنها، تصویر جدیدی را از ترکیه به نمایش گذاشته است. تصویری که باعث شده تا ترکیه نقش عمده‌ایی در تنش‌زدایی و حل بحران‌های منطقه‌ای ایفا کند. با این حال رای منفی ترک‌ها به قطعنامه اخیر شورای امنیت در حالیکه هم‌پیمانان اصلی ایران یعنی چین و روسیه، هم نظر با آمریکا به تشدید تحریم‌ها علیه ایران رای دادند، از یک طرف و تیرگی اخیر روابط بین اسراییل و ترکیه از طرف دیگر این سوال را به ذهن متبادر می‌کند که شاید هم چنان که رییس‌جمهور ایران می‌گوید ” کشور مسلمان، دوست و برادر ترکیه” نیز بر خلاف ژاپنی‌ها که “به دلیل استقرار پایگاه نظامی آمریکایی، استقلال تصمیم‌گیری را از دست داده‌اند”، خواهان ایرانی هسته‌ای است و مخالف مداخله‌جویی‌های آمریکا در خاورمیانه می‌گردد. و یا اینکه قطعنامه اخیر که به قولی “با گدایی به دست آمده” فاقد ارزش‌هاییست که آمریکایی‌ها مدعی آن هستند.

پاسخ این سوال‌ها را با رجوع دوباره به صحبت‌های محمود احمدی‌نژاد در همان مصاحبه تلویزیونی می‌توان یافت که گفت: “آقای اردوغان به من گفت که اوباما یک ساعت و نیم در تماس تلفنی از او در خواست کرده تا به قطعنامه رای ممتنع دهد تا گرفتاری‌هایش در کنگره حل شود”. در همین حال اوباما به اردوغان یادآوری می‌کند که “ماده پر اهمیتی هم در آن علیه ایران گنجانده نشده است”.

دولت اردوغان مناسباتش را با کشورهای شرقی و عموما مسلمان چون سوریه و ایران بیش از پیش کرده؛ ولی نه به دلیل آنچه که برخی کارشناسان ایرانی و یا غربی وانمود می‌کنند که به اتحاد و برابری امت مسلمان فکر می‌کند؛ بلکه بیشترین مساله ترک‌ها این است تا تبدیل به بزرگ‌ترین قدرت منطقه شوند

احمدی‌نژاد در حالی که از گفتگوی دو رییس اجرایی به عنوان گدایی حق رای نام می‌برد؛ اما خواسته یا نا خواسته نکته‌ای را موکدا تکرار می‌کند که آمریکایی‌ها نیز بر آن اذعان دارند: “غیر موثر بودن قطعنامه جدید علیه ایران”. پس چرا آمریکایی‌ها این چنین خشنود از تصویب تحریم علیه ایران شده‌اند؟

به باور یکی از مشاورین نظامی و ارشد آقای اردوغان نیز تحریم ایران نه تنها هیچ تاثیری در گسترش برنامه هسته‌ای و نه حتی بمب ایرانی‌ها ندارد؛ بلکه به عقیده وی نزدیکی هر چه بیشتر به ایران و آگاهی از چم و خم‌های برنامه اتمی می‌تواند ساخت بمب را به عقب بیاندازد. او اصرار دارد که ترکیه در بسیاری از موارد، مستقل و مخالف نظر متحدینش عمل کرده چنان که طی حمله نظامی به عراق اجازه استفاده از خاک خود را به ارتش نیروهای ائتلاف نمی‌دهد.

بسیاری از سیاستمداران آمریکایی از جمله خود رییس‌جمهور بر این باورند که تحریم‌های مصوب به جز اینکه قیمت و زمان را کمی افزایش دهد، تاثیر چندانی در توقف برنامه هسته‌ای ایران نخواهد داشت. با این حال نکته‌ای که آمریکایی‌ها را به وجد آورده نه محتوای تحریم؛ بلکه اجماع و تعداد کشورهایی است که به آن رای داده‌اند. در عین حال واکنش خنثی مقامات آمریکایی نسبت به رای منفی ترکیه که تنها برخی اعتراضات را در میان جمهوری‌خواهان تندرو برانگیخت، نشانی از رایزنی‌های پشت پرده آمریکا و ترکیه درباره همین نظر مخالف دارد. آن چنان که فردای جلسه مربوط به تصویب قطعنامه علیه ایران، هیلاری کلینتون ضمن درک متقابلی که از “نه” ترک‌ها دارد، می‌افزاید: “این نه تنها بار دیپلماتیک دارد که از نظر ما قابل نکوهش نیست”.

طی چند ماه اخیر آمریکایی‌ها آن طور که اوباما می‌گوید، به ابر قدرت‌های جدیدی که می‌خواهند با شرکت در اکثر بحران‌های جهانی استقلال عمل و شکوه خود را گوشزد کنند، یادآوری می‌کند که همان‌گونه که آمریکا تنها قادر به حل بحران‌های جهانی نیست، آنها نیز نخواهند بود. با این حال برای حل این مشکلات مطمئن‌ترین سناریو، به گمان وزیر ذفاع ایالات متحده “واگذاری ابتکار عمل در حل این این بحران‌ها به آمریکایی‌های با تجربه است”، چنان که این اتفاق هم افتاد. در واقع چینی‌ها با توجه به سکوت آمریکا در قبال بحران کشتی‌های کره شمالی و جنوبی که شدیدترین بحران بین دو کره در 40 سال اخیر نام گرفت و روس‌ها با دریافت امتیازات بی‌شمار به موج موافقین پیوستند. در این میان اما ترکیه همان نقشی را بازی کرد که چند هفته قبل با اعزام کشتی‌های امداد رسانی به غزه و هم چنین پا درمیانی در قضیه اتمی ایران آغاز کرده بود. هستند صاحب‌نظرانی که با توجه به نزاع‌های شدید چند هفته اخیر بین اسراییل و ترکیه، وارثان بزرگ‌ترین امپراطوری مسلمان تاریخ مدرن را در گسست کامل با غرب و نزدیکی آنها به شرق مسلمان می‌پندارند.

دولت اردوغان مناسباتش را با کشورهای شرقی و عموما مسلمان چون سوریه و ایران بیش از پیش کرده؛ ولی نه به دلیل آنچه که برخی کارشناسان ایرانی و یا غربی وانمود می‌کنند که به اتحاد و برابری امت مسلمان فکر می‌کند؛ بلکه بیشترین مساله ترک‌ها این است تا تبدیل به بزرگ‌ترین قدرت منطقه شوند. تحقق این خواسته وابسته به نقشی‌ست که این کشور در مقابل دو قدرت دیگر منطقه یعنی ایران و اسراییل و دیپلماسی جدید آمریکا در منطقه ایفا می‌کند؛ نقشی که از قرار معلوم دولت فعلی به رهبری رجب طیب اردوغان به درستی برای پیشبرد منافع بلند مدت خود از آن بهره می‌گیرد. آمریکایی‌ها نیز به دلایل مشخصی تصمیم گرفته‌اند تا این نقش تعیین‌کننده را خصوصا در مورد بحران اتمی ایران به ترک‌ها واگذارند.

اوباما از یک سو با ایجاد اجماع جهانی علیه برنامه هسته‌ای ایران و با تکیه به تحریم‌هایی هر چند غیر موثر، مشروعیت آمریکا را در طرح این تحریم‌ها حفظ می‌کند و از طرف دیگر، اردوغان با حفظ استقلال رای کشورش نه تنها مهره مذاکره با ایران را در آینده نمی‌سوزاند؛ بلکه افکار عمومی جهان اسلام را کاملا در کنار خود نگاه می‌دارد

16 خرداد گذشته یکی از خبرهایی که از تلکست خبرگزاری‌ها بیرون آمد راجع به خانواده‌ای از اهالی غزه بود که نام اولین فرزند خود را در احترام به نام نخست‌وزیر ترکیه “اردوغان ” گذاشته‌اند. با توجه به مناقشه اسراییل و ترکیه، چنین خبری قابل پیش‌بینی بود؛ اما آنچنان خبر در خیابان‌های عرب و بالطبع حمایت اعراب از نخست‌وزیر ترکیه فراگیر شد که سپاه پاسداران به سرعت طرح اسکورت کشتی‌های کمک‌رسانی به غزه را مطرح می‌کند که البته به جز در محافل غربی توفیق چندانی در جهان عرب پیدا نکرد. این اتفاق نشانه‌ای بود نو از آنچه که دولت ترکیه آن را به انتظار نشسته بود.حمایت‌های یک سال اخیر ترکیه از جنبش مقاومت فلسطینی‌ها نتیحه داده بود.

بسیاری از ناظران بر این باورند که محبوبیت اردوغان از منظر افکار عمومی منطقه، به سرعت در حال پیشی گرفتن از همتای ایرانی اوست. این مهم، در حالیکه هم چنان ترکیه متحد اصلی آمریکا در منطقه به شمار می‌رود، یکی از مهم‌ترین دلایلی است که دستگاه دیپلماسی ایالات متحده را قانع کرده تا تمام نیروی خود را برای حل بحران‌های منطقه خاورمیانه بر دوش این کشور سوار کند. با این حال دلایل دیگری نیز در زمینه تفویض اختیارات تام از طرف آمریکایی‌ها به ترکیه برای حل بحران هسته‌ای ایران نیز وجود دارد.

وجود یک بمب اتمی حتی در دستان دوستی که کیلومترها با شما مرز دارد، خطری به مراتب بیشتر است از آنچه که اروپایی‌ها و یا آمریکایی‌ها نگران آن هستند؛ زیرا تنها وقوع یک حادثه از نوع چرنوبیل کافیست تا آلودگی‌های زیست محیطی، ترکیه را نیز قربانی کند. در همین حال کلاهک‌های اتمی اسراییل به عنوان کوچک‌ترین همسایه شمالی و نزاع سی ساله ایران و اسراییل باعث می‌شود تا ترکیه بیشترین تلاش را به عمل بیاورد تا از یک طرف از توسعه برنامه هسته‌ای ایران جلوگیری کند و از طرف دیگر بر نابودی تدریجی کلاهک‌های اسراییلی تاکید کند. هشداری که از توان آمریکایی‌ها به دلیل حضور و نفوذ لابی‌های سیاسی مختلف یهودی خارج است؛ تا آنجا که هر بار یک مقام آمریکایی از تهدید و خطر توسعه برنامه هسته‌ای ایران صحبت می‌کند، از وجود 300 کلاهک اسراییل صرف‌نظر می‌کند و بلافاصله تنها با جواب همتای ایرانی‌اش مبنی بر “چگونه است که اسراییل با در اختیار داشتن صدها کلاهک هسته‌ای و بدون الحاق به قرارداد منع افزایش سلاح‌های اتمی مورد مواخذه قرار نمی‌گیرد در حالی که ایران …” پاسخ می‌گوید.

خصوصیات یگانه قومی ـ نژادی ترک‌ها که چون ایرانی‌ها و اسراییلی‌ها توسط اعراب در منطقه احاطه شده‌اند، باعث می‌شود تا سیاستمدارانی چون اردوغان نگاه روشن‌تری نسبت به خاستگاه این دو ملت داشته باشند. در عین حال مسلمان و سنی بودن رهبران ترکیه باعث می‌شود تا اجماع نظرگسترده‌ای نسبت به آنها چه از جانب رهبران و چه خیابان‌های عرب وجود داشته باشد. در حالیکه آن چنان که یکی از دیپلمات‌های ایرانی دولت خاتمی می‌گوید، “دشمن اصلی ایران نه اسراییل؛ بلکه عربستان وهابی است”، رجب طیب اردوغان رهبری “مسلمان، ترک و سنی” بهترین مدل قابل تصور برای حل نزاع‌های منطقه‌ای است.

در شرایطی که ایران و اسراییل امروز توسط تندروترین گرایش‌های سیاسی و مذهبی اداره می‌شوند، حاکمین مسلمان و نواندیش ترکیه، اعتماد زیادی را در غرب بر می‌انگیزند. البته 6 سال منش حکومت‌داری این رهبران در این داوری بی‌نتیجه نیست. ترکیه لاییک تنها عضو پیمان آتلانتیک شمالی در منطقه سرشار از حاکمین مسلمانی است که تمام خصوصیاتی را که باراک اوباما در دانشگاه قاهره در 15 خرداد سال گذشته بیان کرد (منافع مشترک و احترام متقابل) را دارد.

به علاوه از نقطه نظر افکار عمومی، هر چند ترکیه هنوز فاصله زیادی با کشوری دموکراتیک دارد؛ اما نخست‌وزیر ترکیه از زمانی که قدرت را در سال 2003 به دست گرفته، رفتاری کاملا متفاوت در مقایسه با اسلاف خود که عموما از میان حلقه نزدیک به نظامیان به قدرت می‌رسیدند را در پیش گرفته است. اصلاحات او توانسته است قوه قضایییه را مستقل‌تر و آزادی بیان را بیشتر کرده و حتی باعث ارتقای شاخص‌های حقوق بشر شود. مدافعین حقوق بشر در ترکیه بر این باورند که راه زیادی در پیش است؛ اما با توجه به شاخصه‌های دموکراتیک حقوق بشر، ترکیه فعلی اردوغان با ایران احمدی‌نزاد که تا همین چند ماه پیش باراک اوباما خواستار مذاکره با او بود و یا دولت افراطی اسراییل تفاوت‌های قابل ملاحظه‌ای دارد.

می‌توان اردوغان مسلمان را به یک سیاستمدار اروپایی نوظهور بعد از جنگ با گرایش‌های دموکرات مسیحی چون جولیو آندره‌اوتی و احمدی‌نژاد را به یک سیاستمدار فاشیست سال‌های دهه 30 ایتالیا تشبیه کرد.

اواخر سال 2003 هنگامی که 3 وزیر امور خارجه اروپایی برای مذاکرات هسته‌ای وارد ایران شدند، غربی‌ها با تحسین دیپلماسی خارجی دولت خاتمی، از ایران به عنوان اصلی‌ترین محور حل بحران و تحولات خاورمیانه نام می‌بردند. تنها چند ماه بعد از این اتفاق بود که خاتمی جای خود را به محمود احمدی‌نژاد داد؛ در حالی که رجیب طیب اردوغان در ترکیه اصلاحات خود را آغاز کرده بود. در همان سال، آنتوان اسفیر شرق‌شناس فرانسوی ـ لبنانی با انتقاد از روش سیاستمداران اروپایی آنها را متهم می‌کرد که قدرت هوش و ذکاوت شطرنج‌بازان ایرانی (خطاب به سیاستمداران) را به حساب نمی‌آورند در حالی که با “کوچک‌ترین سلامی به ایرانی‌ها، بازی شطرنج آغاز می‌شود”.

امروز به نظر می‌رسد که بازیگران این صحنه شطرنج یکی آمریکایی و دیگری ترک است. این بار باراک اوباما و رجب طیب اردوغان هستنند که برای اولین بار دولت محمود احمدی‌نژاد را به بازی گرفته‌اند. از راس تا ذیل دستگاه خارجی آمریکا بر این واقفند که تحریم‌های اخیر کوچک‌ترین تاثیری در پیشرفت هسته‌ای ایران ندارد. مساله ترک‌ها همان مساله‌ای است که آمریکای اوباما به خوبی بر آن واقف است: “حل بحران کشورهای مسلمان توسط خود این کشورها در صورت تعامل با آمریکا”.

اوباما از یک سو با ایجاد اجماع جهانی علیه برنامه هسته‌ای ایران و با تکیه به تحریم‌هایی هر چند غیر موثر، مشروعیت آمریکا را در طرح این تحریم‌ها حفظ می‌کند و از طرف دیگر، اردوغان با حفظ استقلال رای کشورش نه تنها مهره مذاکره با ایران را در آینده نمی‌سوزاند؛ بلکه افکار عمومی جهان اسلام را کاملا در کنار خود نگاه می‌دارد. در این اجماع جهانی، آمریکایی‌ها پیغامی را به ایرانی‌ها منتقل می‌کنند با این مضمون که تحت فشار اقتصادی حتی با بمب هم نمی‌توان ظاهر شد، چرا که در مقابل آن قرار خواهند گرفت. در واقع باراک اوباما به صراحت و برای اولین بار می‌گوید که “دولت امریکا بر این مساله واقف است که ایرانی‌ها به هیچ وجهی یک شبه سایت‌های خود را عوض نخواهند کرد و به همین دلیل باید قیمت بمب احتمالی را به حدی بالا برد تا شاید به راه حل‌های بهتری در آینده برسیم”.

 
Tehran Review
کلیدواژه ها: , , , , | Print | نشر مطلب Print | نشر مطلب

  1. ویرایشگر says:

    تیتر چیزی کم دارد و به هر حال فصیح هم نیست

What do you think | نظر شما چیست؟

Search
Most Viewed
Last articles
Tags
  • RSS iran – Google News

    • 'Syrian conflict is a war targeting Iran' - RT
    • Mich. family fights for man's release from Iran prison - USA Today - USA TODAY
    • Iran's carpet weavers return to the loom - Financial Times
    • Iran electoral watchdog hints at Rafsanjani rejection - Reuters
    • Iran unveils its 'hostility' towards Bahrain in unprecedented verbal salvo - Middle East Online