سپاه و حضور نظامی در کشورهای پیرامونی اسراییل
آدمربایی در بیروت، کمک انسانی در غزه؟
8 Jun 2010
■ علی مهتدی
«نیروی دریایی سپاه پاسداران با اقتدار کامل آمادگی دارد که با همه توان و امکانات بالقوهاش کاروانهای آزادی و صلح را که حامل کمکهای انساندوستانه از سراسر جهان به مردم مظلوم و بیدفاع غزه است، اسکورت کند».
این سخنان عجیب را حجتالاسلام علی شیرازی نماینده آیتالله خامنهای در نیروی دریایی سپاه پاسداران ایران بر زبان راند. در حالی که کاروانهای کمکرسانی به غزه (از جمله یک کشتی که هفته گذشته هدف حمله نیروهای اسراییلی قرار گرفت) از حمل کمکهای ایران به مردم غزه خودداری میکنند، این اظهارات قابل تأمل مینماید. برای واکاوی اهداف پنهان چنین پیشنهاداتی، در ابتدا باید در نظر داشته باشیم که اصولا فعالیتهای سپاه پاسداران در مرزهای اسراییل به چه شکلی است.
الف ـ بوی خوش سپاه در مرزهای اسراییل
آیتالله خامنهای در خطبههای نماز جمعه چهاردهم خرداد 89 گفت: «یک نقطه ديگر از نقاط روشن خط امام، جهانی بودن نهضت است. امام نهضت را جهانی میدانست و اين انقلاب را متعلق به همه ملتهای مسلمان، بلكه غيرمسلمان معرفی میكرد. امام از اين ابائی نداشت. اين غير از دخالت در امور كشورهاست، كه ما نمیكنيم؛ اين غير از صادر كردن انقلاب به سبک استعمارگران ديروز است كه ما اين كار را نمیكنيم، اهلش نيستيم؛ اين معنايش اين است كه بوی خوش اين پديده رحماني بايد در دنيا پراكنده شود».
در ابتدای انقلاب که آیتالله خمینی به وضوح و به صراحت قصد صدور انقلاب اسلامی را داشت، پروژه جنجالی خود را از لبنان شروع کرد. اسراییل باید از بین میرفت و مردم مظلوم لبنان نیز باید از یوغ این رژیم ددمنش رها میشدند. در این نقطه بود که نیروهای سپاه از جنگ داخلی، هرج و مرج و بیقانونی و عدم وجود دولت مرکزی مقتدر در لبنان استفاده کرده و وارد خاک لبنان شدند. قرار بود که انقلاب در بستهبندیهایی با آرم سپاه پاسداران به لبنان صادر شود.
سپاه پاسداران به گونهای منظم، هر ماه نزدیک به یکصد نفر از اعضای حزبالله را به ایران منتقل کرده و ضمن ترتیب دادن برنامهای زیارتی، آموزشهای نظامی فشردهای را نیز برای آنها در نظر میگیرد. این آموزشها تا آن اندازه شدید است که تعدادی از اعضای حزبالله در آن جان خود را از دست دادهاند
نیروهای سپاه در لبنان شروع به فعالیت نظامی کردند و این مهم را از تقویت گروههای فلسطینی شروع کردند. ایران بر این باور بود که فلسطینیان از سپاهیان بسان قهرمانان استقبال کرده و دوش به دوش آنها با اسراییل خواهند جنگید و در این بین لبنان را نیز تبدیل به جمهوری اسلامی لبنان خواهند کرد. (1)
اما سپاه خیلی زودتر از تصور و بسیار قبل از آن که مردم ایران متوجه شوند، وارد مسیر ترجیح هدف به وسیله شد. دهه خونین هشتاد میلادی سرشار از آدمرباییهای سیاسی، گروگانگیری با هدف مبادله یا فشار بر گروه مخالف و ترور شد. سپاه و حزبالله در آن سالها در ربودن انسانهای زیادی دست داشتند که تنها گناهشان، ملیت اروپایی آنها بود. کار تا آنجا بالا گرفت که نیروهای سوریه که برای کنترل وضعیت لبنان و در توافق با غرب و آمریکا وارد لبنان شده بودند، مرزهای لبنان را در کنترل گرفته و به تهران اعلام کردند تا روند گروگانگیری از طرف سپاه و حزبالله متوقف نشود، هیچ فرد ایرانی اجازه ترک خاک لبنان را ندارد. این محاصره که شش ماه به طول انجامید، سرانجام با کوتاه آمدن تهران و آزادی چند گروگان خاتمه یافت.
فعالیتهای نظامی و غیر قانونی سپاه در خاک لبنان تا زمان پایان جنگ داخلی در 1990 ادامه یافت و در این بین سپاه حتی به همپیمانان سنتی خود در لبنان نیز وفادار نماند و با ربودن رون آراد خلبان اسراییلی که اسیر مصطفی دیرانی بود، ثابت کرد که قرار است چه نقشی را و چگونه ایفا کند. (2)
با خاتمه جنگ داخلی و آرامش یافتن لبنان، فعالیت رسمی سپاه در این کشور نیز غیرقانونی اعلام شده و سپاه مجبور شد از حضور علنی به ایفای نقش پنهان و حضوری سایهوار بسنده کند. پادگانها و مراکز سپاه در لبنان جمع شده و سپاه به منطقه بقاع در شرق لبنان عقبنشینی کرد تا زیر چتر حزبالله و به شکل مخفیانه به فعالیت خود ادامه دهد. هر چه که بود، حضور مسلحانه در مرز با اسراییل چیزی نبود که ایران از آن به سادگی بگذرد.
ب ـ نقش قلمموی سپاه بر بوم لبنان
سپاه در طول سالهای حضور مخفی خود در لبنان به ارتباط نزدیک و ارگانیک خود با گروههای فلسطینی و حزبالله ادامه داد. سفارت ایران در بیروت مرکز حضور کادر اداری و سیاسی سپاه است، در حالی که مراکز دیگر در بقاع به فعالیت خود ادامه میدهند.
سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله در یکی از سخنرانی سال گذشته خود خطاب به اسراییل گفت که نیروهای آماده رزم حزبالله، هزاران نفر بیشتر از حد تصور آنها است. اما این نیروها چگونه آموزش میبینند و نقش سپاه در این بین چیست؟
سپاه پاسداران به گونهای منظم، هر ماه نزدیک به یکصد نفر از اعضای حزبالله را به ایران منتقل کرده و ضمن ترتیب دادن برنامهای زیارتی، آموزشهای نظامی فشردهای را نیز برای آنها در نظر میگیرد. این آموزشها در پادگانهای مختلف تهران و شهرهای دیگر تا آن اندازه شدید و غیر قابل انعطاف است که تعدادی از اعضای حزبالله در آن جان خود را از دست دادهاند. (3)
در عین حال، سپاه با فلسطینیها و گروههای مسلح فلسطینی در لبنان نیز ارتباط بسیار نزدیکی دارد، هر چند گروههای مسلح فلسطینی سالهاست که در اردوگاههای لبنان به نوعی زندانی (4) شدهاند؛ اما سپاه کانال ارتباطی خود با آنها را حفظ کرده و در اردوگاهها رفت و آمد دارد و هر از چند گاهی هیزم به آتش اختلافات گروههای فلسطینی میریزد.
کادرهای سپاه که به دلیل ممنوعیت فعالیت در لبنان، دیگر قادر نیستند به شکل رسمی وارد خاک این کشور شوند، از همپیمانی با سوریه استفاده کرده و از طریق گذرگاههای مرزی بین سوریه و لبنان و از خط نظامی وارد لبنان میشوند که بدین ترتیب از هرگونه بازرسی معاف هستند.
بدین ترتیب سپاه پاسداران جمهوری اسلامی در هر زمینهای که اراده کند در لبنان و مرز اسراییل فعالیت کرده و ارتباط تنگاتنگی نیز با حزبالله در این راستا دارد. نیروهای مخالف و ملیگرای لبنان نیز هر گاه که به تنگ میآیند، جز اعتراض و صدای سخنی که به هیچ کجا نمیرسد، کاری از پیش نمیبرند.
ج ـ سپاه، بازوی نظامی و نفوذی ایران
سپاه پاسداران نه تنها در لبنان، بلکه در اکثر کشورهای عربی حاضر شده و از هر فضایی برای پیشبرد اهدافش و خط و نشان کشیدن برای رقبایش استفاده میکند. در این بین شاید مثالهایی از سودان، یمن و کویت این نقش را هویداتر کند.
نیروهای سپاه از همپیمانی تهران عمر البشیر رهبر سودان (5) استفاده کرده و در این کشور نیز حضور یافتهاند. وضعیت نابسامان سودان و فشارهای بینالمللی به این کشور که ناشی از شرایط آشفته و وخیم دارفور است، باعث شده تا سپاه این عرصه را نیز برای نفوذ و فعالیتهای خود مهیا ببیند. نیروهای سپاه که در این کشور نزدیک به مصر و اردن حضور دارند، هر از چند گاهی اقداماتی معنادار علیه دشمنان خود صورت میدهند. سه سال قبل رسانهها از کنار خبری به غایت مهم عبور کرده و اهمیت چندانی بدان ندادند. ماجرا از این قرار بود که دولت یمن اعلام کرد یک هواپیمای شناسایی و بدون خلبان ایرانی وابسته به سپاه پاسداران را که در حریم هوایی یمن مشغول پرواز بود، واژگون کردهاند. این هواپیما قطعا از خاک ایران به یمن نرفته و از همسایه یمن، عربستان نیز پرواز نکرده بود. هواپیمای شناسایی سپاه از خاک سودان به طرف یمن حرکت کرده بود و با این کار قصد داشت به آمریکاییها در بحبوحه تهدید به اقدام نظامی علیه ایران یادآوری کند که ما در تمام منطقه حضور داریم. آمریکا در آن زمان یک ناو اتمی را در دریای سرخ مستقر کرده و زمزمه تهدید به اقدام نظامی علیه تهران را سر داده بود.
شواهد امر اینگونه نشان میدهد که سپاهیان و همپیمانان منطقهای آنها در نظر دارند با اقدامی غیرمترقبه، مهر پایانی بر آنچه در یک سال گذشته جنبش سبز نامیده شده بزنند و در این بین چه اتفاقی بهتر از یک جنگ یا تهدید نظامی جدی
در یمن اما موضوع دخالت سپاه نتوانست مثل دیگر کشورها در هالهای از ابهام و ناشناختگی بماند. گروه الحوثی که سالها توسط سپاه در یمن آموزش دیده و حمایت شده بود، در یک بزنگاه مهم شروع به جنگ نظامی با عربستان کرده و صدای اعتراض همگان را به این مداخله آشکار در مسائل عربستان و یمن بلند کرد. هر چند که در نهایت گروه الحوثی با خشونت اعمال شده از طرف ارتش عربستان از پا درآمده و موقتا ساکت شد، اما نقش سپاه پاسداران در سازماندهی این جنگ نابرابر و عبث چیزی نبود که از دید مراقبان و ناظران امور پنهان مانده باشد.
در کویت یا عراق نیز شرایط تفاوت چندانی ندارد. نیروهای سپاه در قامت سفیر، دیپلمات و تاجر وارد عراق شده و این کشور را با ریختن خون عراقیها تبدیل به جهنمی برای نیروهای آمریکایی میکنند. یا در کویت که هسته جاسوسی سپاه لو رفته و روابط دو کشور را به سمت تیرگی میبرد نیز در نهایت منجر به برکناری علی جنتی سفیر ایران در این کشور پس از هفده سال سفارت میشود، رقمی که به کلی خارج از هرگونه عرف دیپلماتیک است.
د ـ سپاه و اقتدار
نماینده آیتالله خامنهای به اقتدار سپاه اشاره میکند. این اقتدار هر چند در بعد نظامی در چندین جبهه امتحان خود را پس داده و در آخرین مرحله نیز علیه مردم خود ایران به کار گرفته شد، اما در عرصه اطلاعاتی و امنیتی دچار خللهایی بسیار مهم نیز هست.
علیرضا عسگری فرماندهی سپاهی بود که سالها مسئولیت نیروهای سپاه در لبنان را بر عهده داشته و از جزئیات روابط سپاه با این حزب آگاه بود. عسگری که در دهه هفتاد خورشیدی مورد غضب قرار گرفته و چندی زندانی شده بود، سرانجام از زندان آزاد شده و به فعالیت اقتصادی روی آورد. اما این شخصیت مهم و با اطلاع از مسائل محرمانه بدون آنکه دستگاه عریض و طویل اطلاعاتی سپاه آگاه شده یا حداقل با اتخاذ تدبیری، خروج وی از ایران را ممنوع کرده یا حتی محافظی برای وی بگمارد، به راحتی در سال 1386 وارد لبنان شده و اندکی بعد ناپدید میشود. روایتهای زیادی در مورد عسگری مبنی بر پناهنده شدن یا ربوده شدن وی وجود دارد، اما هر چه که هست، علیرضا عسگری یکی از با ارزشترین هدیههای سپاه و جمهوری اسلامی به آمریکا و اسراییل بود تا هر آنچه اطلاعات نظامی دارد را در اختیار آنها قرار دهد.
هنگامی که به یک سال گذشته و میزان دخالت سپاهیان در امور سیاسی و نقش غیرقابل انکار آنها در سرکوب مردم ایران نگاه میکنیم، این سوال مطرح میشود که آیا اقتدار سپاه، اقتداری تنها برای مقابله با مردم خود است یا توانایی محافظت از یک مسئول سابق خود که از سیستم جدا شده را نیز دارد؟
هـ ـ ارسال کمک به غزه و اهداف پنهان
با توجه به سابقهای که از حضور سپاه در نزدیکی مرزهای اسراییل ذکر شد، این سوال ایجاد میشود که با این میزان از فعالیت، سپاه چه نیازی به مطرح کردن این ادعا دارد که حاضر است کشتیهای عازم غزه را اسکورت کند؟
شواهد امر اینگونه نشان میدهد که سپاهیان و همپیمانان منطقهای آنها در نظر دارند با اقدامی غیرمترقبه، مهر پایانی بر آنچه در یک سال گذشته جنبش سبز نامیده شده بزنند و در این بین چه اتفاقی بهتر از یک جنگ یا تهدید نظامی جدی؟
آیتالله خامنهای در سخنرانی خود در خطبه نماز جمعه 14 خرداد گفت: «امام صريحا فرمود: اسرائيل يک غده سرطانی است. خوب، غده سرطانی را چه كار میكنند؟ غير از قطع غده، چه علاجی میتوان برای آن كرد؟ امام ملاحظه كسی را نكرد. منطق امام اين بود. اين حرف نیز شعاری نيست».
هنگامی که رهبری نیز بسان محمود احمدینژاد بر شیپور لزوم محو اسراییل از روی نقشه کره زمین میدمد، جای این پرسش است که آیا نظر تحلیلگران در این خصوص که ایران قصد دارد برای فرار از فشارهای داخلی ناشی از انتخابات دست به جنگی علیه اسراییل بزند، صحیح است و آیا این جنگ در آیندهای نزدیک رخ خواهد داد؟
—————————
پانویسها:
(1) حزبالله لبنان تا سالها بر روی پرچم خود عبارت «الثورة الاسلامیة فی لبنان» (انقلاب اسلامی در لبنان) را درج کرده بود تا سرانجام در دهه نود میلادی بار منفی این عبارت باعث شد تا کلمه «الثورة» در این پرچم برداشته شده و به جای آن از کلمه «المقاومة» استفاده شود.
(2) مصطفی دیرانی که از مسئولان جنبش امل بود، از این جنبش انشعاب کرده و با گروهی از همفکران خود جنبش امل اسلامی را راهاندازی کرد. وی که رون آراد خلبان معروف و مفقود اسراییلی را به اسارت گرفته بود، مدعی بود که ایران این اسیر جنگی را از منزل امنی که برایش در نظر گرفته شده بود، ربوده و به تهران منتقل کرده است. دیرانی در چندین نامه محرمانه به آیتالله خامنهای اعتراض کرده و عمل ایران را خلاف اصول اسلامی در حفظ اسرای جنگی دانسته بود. وی در سال 1994 از منزل خود در شرق لبنان توسط کماندوهای اسراییلی ربوده شده و ده سال بعد، پس از تحمل شکنجههای فراوان در مبادله اسراء میان اسراییل و حزبالله آزاد شد؛ اما سرنوشت رون آراد هیچگاه روشن نشد.
(3) حزبالله لبنان هرگز نام کشتهشدگان وابسته به خود در ایران را علنی نکرده و برای آنها مراسمی برگزار نمیکند؛ اما خانوادههای آنها را زیر پوشش بنیاد شهید ایران قرار میدهد.
(4) دکتر مصطفی چمران در کتاب خود با عنوان «لبنان» به بخشی از جنایات گروههای فلسطینی در لبنان از جمله قتل عامها، جیرهبندی سوخت و مواد غذایی و … اشاره میکند. چمران دیگر در لبنان نبود تا ببیند تانکهای اسراییلی در هنگام ورود به خاک لبنان چگونه از طرف شیعیان و مسیحیان جنوب لبنان با گل مورد استقبال قرار گرفتند. عدم توجه به فلسطینیان در لبنان و محرومیتهای آنها که در اردوگاههای خود زندانی هستند، جدا از ملاحظات سیاسی؛ ریشه در سابقه تاریخی خود فلسطینیها در لبنان نیز دارد.
(5) دادگاه بینالمللی لاهه یک سال قبل، عمر البشیر رییسجمهور سودان را جنایتکار جنگی خوانده و خواستار محاکمه وی شد.

کلیدواژه ها: آدمربایی, اسراییل, سپاه, غزه, لبنان |

مقاله ای درخور توجه .
با سپاس از شما