اهمیت تظاهرات* در حیات جنبش سبز
تظاهرات؛ هم مقصد، هم مسیر
25 May 2010
■ علی هنری
«جنبش اجتماعی» ـ در تعریفی نسبتا باز ـ گروهی است نسبتا فراگیر که میخواهد از طریق کنش هایی جمعی به «منفعتی عمومی» که خواست مشترک آن گروه است، دست یابد. اما؛ توزیع قدرت به شکلی است که آن منفعت با اراده نیروی دیگری جز اراده اعضای گروه محقق میشود. بر این اساس، کنشهای جمعی در یک جنبش اجتماعی نه تنها به تدارک مستقیم آن منفعت عمومی، بلکه به روشهایی برای اقناع یا وادار کردن نیروی دیگر برای تهیه آن معطوف میشود.
جنبش سبز نیز هرچند در اعتراض به تقلب گسترده در انتخابات شکل گرفت و خواست برقراری دموکراسی در کشور را پیگیر است، ولی در عمل کنشهایش معطوف بر به کرنش واداشتن حکومت است تا زمینههای محقق شدن دموکراسی را فراهم کند. (1) بر این مبنا در ارزیابی تظاهرات خیابانی، الله اکبر گفتنها، تحریمها و دیگر گونههای مشارکت جمعی در جنبش سبز، آنچه که بیشتر مورد توجه قرار میگیرد، میزان موثر بودنشان در واداشتن حکومت به پذیرش خواستها است. در این نوشته بر آنم به وجه دیگری از اثرات همین کنشهای جمعی بر تداوم، رشد و پویایی خودِ جنبش سبز بپردازم و از این رهگذر بر لزوم توجه خاص به تظاهرات در سالگرد تبلورجنبش سبز تاکید داشته باشم.
هنجارهای مشارکت در روند کنشهای جمعی جنبش سبز شکل مییابند
برمبنای تئوریهای یادگیری اجتماعی، یکی از اهرمهایی که مشارکت در کنش جمعی را تقویت و شانه خالی کردن از آن را دشوار میکند، شکلگیری هنجار اجتماعی به نفع مشارکت است. وجود چنین هنجاری، انگیزه اجتماعی برای مشارکت فراهم میکند. (2) این هنجارها عموما در فرایند تنبیه و تشویق شکل میگیرند. در این فرایندِ تکرار شونده، فردِ بیتفاوت، تنبیههایی که جامعه برای عدم شرکت افراد در نظر میگیرد یا اعمال میکند را تجربه میکند و فرد مشارکتکننده نیز با تشویق جامعه روبرو میشود. علاوه بر آن، در طی این فرایند، جامعه به شیوههای کارا و موثر تنبیه و تشویق دست مییابد. این تنبیه یا تشویق میتواند نگاه ملامتگرانه دوست و همکار باشد یا تایید تحسینآمیز رهبران جنبش، نخبگان اجتماعی و افراد مقبول. روشن است این فرایند که به شکلگیری و نهادینه شدن هنجار مشارکت میانجامد تا زمانیکه مشارکتی صورت نگیرد و گروهی مشارکت نکنند و گروهی دیگر از مشارکت سر باز نزنند، موجودیت پیدا نمیکند. هرچه این هنجار شکلیافتهتر و نهادینهتر باشد، انگیزه مشارکت و در نهایت پیروزی جنبش بیشتر خواهد بود. ضمن آنکه باید اضافه کرد، یک کنش جمعی موفق و حتی ناموفق باعث میشود که آن هنجارهای شکل گرفته دوباره تکرار و یادآوری شوند و نبودش باعث فراموشی میشود. بنابراین تظاهرات مستمر به بهبود شیوه تنبیه و تشویق و به تبع آن شکلگیری و نهادینه شدن هنجار مشارکت میانجامد. در نتیجه انگیزههای اجتماعی مشارکت تقویت شده و شاهد مشارکت بیشتری در جنبش اجتماعی خواهیم شد.
تظاهرات احساس تعلق به جنبش سبز را افزایش می دهد
تظاهرات مستمر به بهبود شیوه تنبیه و تشویق و به تبع آن شکلگیری و نهادینه شدن هنجار مشارکت میانجامد. در نتیجه انگیزههای اجتماعی مشارکت تقویت شده و شاهد مشارکت بیشتری در جنبش اجتماعی خواهیم شد
برخی نظریهها هویتهای یکسان را مبنای تصمیم برای مشارکت در کنشهای اعتراضی فراگیر یا جنبشهای اجتماعی میدانند. بدین معنا که یک فرد بیش از آن که هزینه و فایده یک کنش جمعی را مد نظر قرار دهد، برای تصمیم به مشارکت یا عدم مشارکت به رفتار گروهی مینگرد که هویت خود را با آن گروه یکسان میپندارد. مثلا اگر کشاورزان یک منطقه با هدفِ گرفتن مزایایی از دولت تصمیم به ایجاد راهبندان بگیرند، یک کشاورز به دلیل کشاورز بودن با آن گروه همراه میشود و کمتر به میزان هزینه یا فایدهای که از آن کنش بر او مترتب میشود، میاندیشد. از سوی دیگر یافتهها نشان داده است، یک کنش جمعی عاملی است که احساس هویت یکسان را در میان مشارکتکنندگان تقویت میکند. کشاورزی که در آن راهبندان اعتراضی شرکت کرده است، پس از آن مشارکت جمعی، احساس تعلقش به گروه کشاورزان بیشتر میشود. بدین ترتیب همچنان که احساس تعلق به یک گروه عاملی است که فرد را بیشتر راغب به مشارکت به کنشهای جمعی آن گروه میکند، خود مشارکت نیز باعث میشود روند هویتیابی تسهیل شود و آن فرد احساس تعلق بیشتری با آن گروه کند.
بنابراین میتوان ادعا کرد، تظاهرات در جنبش سبز حس تعلق مشارکتکنندگان به این جنبش را افزایش داده و آن نیز انگیزه مشارکت را بالا میبرد و این دو در یک حلقه به طور مثبت یکدیگر را تقویت میکنند.
کنشهای جمعی جنبش سبز، کنشگران مردد را به کنشگران تمام عیار تبدیل میکند
اگر به کنشگران به مثابه انسانهای منطقی که به دنبال افزودن منافع خود هستند بنگریم، کنشگر برای تصمیم به مشارکت، به برآورد دقیق میزان هزینهها و فایدههای حاصل از کنش خود نیاز دارد. آن که چقدر کنش فرد در رسیدن به هدف موثر است و آن که چه اندازه به هدف رسیدن جنبش محتمل است، دو پرسشی است که در تصمیمگیری برای مشارکت یا عدم مشارکت موثر است و اتفاقا این هر دو پرسش در فرایند یک کنش جمعی پاسخ روشنی مییابند. برای مثال یک تظاهرات با مشارکت بالا، افراد مردد را به این نتیجه میرساند که احتمال پیروزی آن گروه بالا است و او حاضر میشود برای یک احتمال بالا، هزینه بیشتری پرداخت کند. به همین ترتیب، پیروزی در یک تظاهرات این برداشت را در همه گروه تقویت میکند که کنش آنها نتیجهمند است.
بسیاری از افراد در شرایط مبهم و غیرقابل پیشبینی حاضر به پرداخت ریسک نیستند و از مشارکت در جنبش سر باز میزنند. اگر جنبش سبز احتمال پیروزی فراوانی داشته باشد؛ ولی این احتمال را در هیچ کنش جمعیای نیازماید، همواره کسانی که پتانسیل حضور در جنبش را دارا هستند در تردید بسر میبرند و این مردد بودن آنان را هیچگاه به کنشگران تمام عیاری تبدیل نخواهد کرد.
تظاهرات موفقیتآمیز احتمال موفقیت تظاهرات بعدی را بیشتر میکند
یکی دیگر از عواملی که احتمال مشارکت را تقویت میکند، «موفقیتِ پیشین» است. نقش موفقیت پیشین نه تنها در یک کنش جمعی؛ بلکه در رفتارهای فردی نیز مورد تاکید پژوهشگران قرار گرفته است. برای نمونه یافتهها نشان داده است در یک رقابت، اگر دو رقیب از شرایط کاملا یکسانی برخوردار باشند، احتمال پیروزی آن یک که رقابت پیشین خود را با پیروزی پشت سر گذاشته است، به طور چشمگیری بیشتر از آن دیگری است که رقابت قبلی را با شکست پشت سر گذاشته است. اگر فرصتهای پیروزی برای یک جنبشِ زمانبر فراهم نگردد، آن جنبش آمادگی شکست دادن را از دست میدهد.
جنبش سبز در شرایط کنونی نیاز به یک تظاهرات موفق و تکرار منظم و متناوب این موفقیت دارد تا در پرتو آن، اعضای جنبش همواره انگیزه لازم پیروزمندانه برای مشارکتهای آتی را داشته باشند. اگر این روند متوقف شود، جنبش سبز از مزیت «موفقیتِ پیشین» بیبهره خواهد بود و رقیب نیز از زیر فشار شکست پیشین رها میشود.
تظاهرات، مکانی برای در معرض جنبش قرار دادن مشارکتکنندگان
اگر جنبش سبز احتمال پیروزی فراوانی داشته باشد؛ ولی این احتمال را در هیچ کنش جمعیای نیازماید، همواره کسانی که پتانسیل حضور در جنبش را دارا هستند در تردید بسر میبرند و این مردد بودن آنان را هیچگاه به کنشگران تمام عیاری تبدیل نخواهد کرد
یکی از مراحلِ مشارکت در جنبش اجتماعی یا اعتراض سیاسی، به طور موثر در معرض جنبش قرارگرفتن است. فردی که پتانسیل مشارکت در جنبش اجتماعی را دارد، یعنی همسوییهایی در اهداف و خواستهای جنبش با دغدغههای خود یافته است؛ باید در معرض اخبار، شعارها و خواستهای بیان شده جنبش قرار گیرد. (3) شرکت در تظاهرات مکانی است که افراد در معرض جنبش قرار میگیرند.
نمونه روشن این فرایند چهار روز تظاهرات موسوم به سکوت بود. در حین آن تظاهرات، افراد هم از محل و زمان تظاهرات بعدی مطلع میشدند و هم با دیدن صحنههای گوناگون، انگیزه مشارکت در تظاهرات بعدی را مییافتند. تظاهرات و تجمعهای منظم، مکان مناسبی برای پخش بیانیهها، نشریات و مجلات جنبش سبز است که تاکنون تاحدی از آن غفلت شده است.
درخطوط بالا تلاش کردم از چند منظر به نقش و اهمیت تظاهرات در یک جنبش اجتماعی اشاره کنم. (4) ویژگی این اشارات در تاکید بر تکرار و همچنین تفاوت در نقطه اثر تظاهرات بود. عموما تحلیلگران، نقطه اثر یک تظاهرات را در بدنه حکومت میجویند اما در این نوشته تلاش شد نقش تظاهرات در تقویت خود جنبش مورد توجه قرار گیرد. اگر رهبران جنبش سبز و نخبگان سیاسی، تظاهرات را تنها به مثابه اهرمی برای وادار کردن حکومت به عقبنشینی بپندارند، این امکان پدید میآید که در محاسبات خود برای اتخاذ روش، راه به خطا برند. بدین ترتیب که اگر گزینه جایگزینی مانند مذاکره پیش روی رهبران جنبش سبز قرار گیرد، بدون درنظر داشتن نقش تظاهرات در حیات جنبش سبز و منافع درونی آن، شاید منافع تظاهرات فراگیر و مشهود و فشار خیابانی را دست کم گیرند. علاوه بر آن، این تصور که جنبش سبز همیشه آماده است و هرگاه مذاکره با مشکل روبرو شد، میتوان مجددا با همان توان پیشین، اهرم تظاهرات را به کار بست، نیز میتواند خطایی کشنده باشد. باید توجه داشت بدون تظاهرات، تضمینی برای در حالت آمادهباش ماندن جنبش برای مدت زمان طولانی وجود ندارد.
برای نمونه اگر تظاهرات خیابانی متوقف شود، روند هویتیابی افراد با جنبش کاهش مییابد و چنین میشود که افراد مختلف و گروههای گوناگونی با هویتهایی خارج از جنبش سبز سر در میآورند یا اصولا کسانی تعلق خاطرشان را به هر گروه و دسته سیاسیای از دست میدهند. این افراد آنچنان که پیش از این آورده شد، احتمال مشارکتشان در جنبش سبز کمتر خواهد شد. شاید بتوان ادعا کرد احساس ضعف و کمبود در جنبش سبز از زمانی آغاز شد که تظاهرات خیابانی متوقف و کنش جمعی فراگیر و مشهودی جایگزین آن نشد.
حاصل کلام آنکه، کنشهای جمعی فراگیر و مشهود برای به مقصود رساندن جنبش سبز حیاتی هستند. هم از آن نظر که مستقیما حکومت را به عقبنشینی وا میدارند و هم از آن جهت که مشارکت در جنبش سبز را تقویت میکنند و به آن پویایی بخشیده و آن را زنده و آماده نگاه میدارند و بدین ترتیب به طور غیرمستقیم و مضاعفا حکومت را به عقبنشینی بیشتر وامیدارند. (5)
خرداد ماه، سالگرد پدید آمدن و تبلور جنبش سبز پیشِ رو است؛ ضمن آنکه در این ماه سالگرد از دست دادن جان بسیاری از مشارکتکنندگان جنبش سبز در سنگفرش خیابانها است. این هر دو میتواند انگیزه فراوانی برای برپایی تظاهرات و مشارکت در جنبش سبز را فراهم کند. باشد که فرصت به خیابان آمدن مشارکتکنندگان در جنبش سبز جدی گرفته شود؛ نه تنها برای برداشتن گامی درجهت به کرنش واداشتن اقتدارگرایان که همان هدف نهایی جنبش است، بلکه همچنین برای آماده کردن مسیر به سوی آن مقصد.
——————————
پانویسها:
* «تظاهر» در فرهنگ لغت به معنای خودنمایی کردن است. در این نوشته «تظاهرات» به هرگونه کنش جمعی و مشارکت در جنبش که نمود روشن و گسترده ای داشته باشد اطلاق میشود. و تظاهرات به معنای راهپیمایی جمعی که عمدهترین و شاید بااهمیتترین شکل آن در جنبش سبز است با واژه «تظاهرات خیابانی» مشخص شده است.
1- موضوع این نوشته اهداف جنبش سبز نیست بلکه چگونگی رسیدن به این اهداف مورد بحث است.
2- برای آگاهی بیشتر از چگونگی رابطه «هنجار اجتماعی به نفع مشارکت» و انگیزه اجتماعی رجوع کنید به هنری، علی. اعدام، وحشت یا انگیزش؟ وبسایت تهران ریویو http://tehranreview.net/articles/2591
3- برای آگاهی بیشتر از مراحل مشارکت رجوع کنید به : هنری، علی. جنبش سبز و پرسش نفوذ در میان فرودستان، اقوام و کارگران، وبسایت تهران ریویو http://tehranreview.net/articles/706
4- باید توجه داشت نظریاتی که مورد استفاده در این نوشته قرار گرفتهاند بیشتر بر مبنای نظریه انتخاب منطقی هستند و واضح است که نظریات دیگری در جامعهشناسی وجود دارند که نوع نگاهشان به جامعه و انسان متفاوت و به تبع آن مدلهای دیگری برای یک کنش اجتماعی ارائه میدهند.
5- ذکر این نکته ضروری است که افول یا صعود یک جنبش به عوامل گوناگون سیاسی و اجتماعی بستگی دارد. در این نوشته، مشارکت در جنبش اعتراضی در مرکز توجه قرار گرفته است.

کلیدواژه ها: تظاهرات, جنبش سبز |
