ریاست لبنان بر شورای امنیت
لبنان، بین چکش ایران و سندان آمریکا
14 May 2010
■ علی مهتدی
ممکن است شورای امنیت سازمان ملل از نظر محمود احمدینژاد یک نهاد بدون کارکرد و وابسته و قطعنامههای آن نیز کاغذ پاره باشد؛ ولی تلاشهای سی ساله ایران برای راهیابی به این شورا به عنوان عضو غیر دائم و ناکامی همیشگی تهران در تحقق این آرزو؛ چیزی خلاف این ادعاها را نشان میدهد.
26 مهرماه سال گذشته، تهران شکست بینالمللی دیگری را در پرونده خود دید؛ بطوریکه با نامزدی ایران برای عضویت در شورای امنیت مخالفت شد. با خاتمه دوره عضویت دو ساله اندونزی در شورای امنیت، ایران راه خود را برای جایگزینی اندونزی مهیا میدید اما به ناگاه با نامزدی غیرمنتظره ژاپن مواجه شده و امیدهای خود را نقش بر آب دید. در نهایت این لبنان بود که از طرف آسیا به عضویت شورای امنیت درآمد؛ چه، جامعه بینالملل اصولا آن اندازه با ایران مشکل دارد که هرگز حاضر نباشد به عضویت ایران در این نهاد مهم جهانی تن دهد؛ چه رسد به اینکه ایران در این عضویت دو ساله، ریاست دورهای شورای امنیت را نیز بر عهده بگیرد.
بدین ترتیب بود که لبنان، این کشور کوچک اما بسیار مهم از ابتدای سال جاری میلادی به عضویت شورای امنیت درآمده و از نخستین روز ماه می ریاست این شورا را نیز برای دومین بار پس از سال 1953 بر عهده گرفته است.
لبنان به عنوان عرصه بازی بزرگان و همچنین با توجه به نقش غیر قابل انکار ایران در عرصه داخلی خود (که عموما از طریق حزبالله اعمال میشود) اکنون در این نقش جدید و حیاتی، شرایطی خاص را تجربه میکند. این کشور از یک سو قصد دارد از ریاست خود بر شورای امنیت برای اعمال فشار در راستای حل برخی مشکلات قدیمی خود از جمله تنش با اسراییل و عقبنشینی اسراییل از مزارع اشغالی شبعا استفاده کند و از سوی دیگر در کشمکش جهانی پیرامون پرونده هستهای ایران به گونهای قدم بردارد که با تحمل کمترین هزینهها، بیشترین سود را کسب کند. این سیاست که از تاریخ لبنان و بازرگانی فنیقیها از طریق ساحل مدیترانه نشأت میگیرد، آنها را تبدیل به بازیگرانی سیاسی کرده که پیش از هر چیزی منافع خود را مدنظر داشته و پراگماتیک عمل نمایند.
حال در این میانه، ریاست شورای امنیت در روزهایی سهم لبنان شد که بیش از هر زمان دیگری بحث تحریم و صدور پنجمین قطعنامه علیه ایران به گوش میرسد و این موضوع کار نواف سلام سفیر لبنان در شورای امنیت را دشوار میکند.
بلافاصله پس از تکیه لبنان بر صندلی ریاست شورای امنیت، فوزی صلوخ وزیر سابق امور خارجه این کشور گفت که «ریاست لبنان بر شورای امنیت بسیار مهم است و آمریکا باید بداند که موضع لبنان در قبال برنامه هستهای ایران تغییر نمیکند؛ بلکه لبنان همواره خواستار حل و فصل دیپلماتیک این موضوع از طریق گفتوگو بوده است».
تهدیدات مکرر اسراییل به حمله نظامی علیه لبنان باعث شده تا این پیام به لبنان برسد که عدم همراهی با غرب در شورای امنیت و سنگاندازی در راه تصمیمات اتخاذ شده علیه ایران میتواند عواقب وخیمی برای این کشور کوچک در پی داشته باشد
در عین حال، یک مسئول دیپلماتیک بلندپایه لبنانی نیز به الرأی کویت گفته که «لبنان با پرونده هستهای ایران با توجه به منافع خودش عمل میکند و در نهایت در رایگیری احتمالی در شورای امنیت تنها منافع خود را منظور داشته و رای خواهد داد و چنانچه سود لبنان در رای به قطعنامه تحریم باشد، این کار صورت خواهد گرفت».
اما اصولا تا چه اندازه میتوان به اظهارات مسئولان لبنانی تکیه کرد و خط مشی لبنان در شورای امنیت و تعامل آن با پرونده هستهای ایران به عنوان یک امر چالشبرانگیز را حدس زد؟
لبنان کشوریست که از شبهجزایر مختلف سیاسی تشکیل شده و گروههای سیاسی و مذهبی، پستهای حکومتی را میان خود تقسیم کردند. این امر در لبنان بسیار عادی است که سیاستهای ملی بر اساس خواست رهبران طائفهای و اعمال فشار از طریق مهرههای آنها صورت گیرد. اگر چه طبق قانون، این کابینه و در قدم آخر نخستوزیر است که در مورد یک خط مشی دولت، نظر داده و اجرای آن را نیز بر عهده میگیرد، ولی چنانچه تصمیمی با مذاق یک رهبر یا یک گروه سیاسی خوش نیاید، به راحتی میتوان سد راه اجرای آن شد. نمونه بارز این عملکرد را در استعفای وزرای شیعه از کابینه فواد سنیوره در سال 2006 دیدیم، هنگامی که کابینه قصد داشت حمایت از دادگاه بینالمللی محاکمه عاملان ترور رفیق حریری نخستوزیر ترور شده لبنان را به تصویب برساند.
اکنون و در این شرایط نیز، تصمیمگیری در مورد موضوع مهمی چون حمایت یا عدم حمایت لبنان از قطعنامه تحریم ایران به رهبران سیاسی این کشور باز میگردد و چندان نمیتوان روندی سیستماتیک و روتین برای آن در نظر گرفت.
ایران اما برای تاثیرگذاری بر رییس شورای امنیت چه تدابیری دارد؟ آمریکا و غرب چه اندیشهای برای مقابله با ایران در سر دارند؟ طبیعی است که ایران از نفوذ خود بر همپیمان قدیمیاش حزبالله استفاده کند تا بدین وسیله هیئت دولت را وادار به اتخاذ تصمیمی کند که ابلاغ آن به نماینده لبنان در شورای امنیت، منافع ایران را در نقطه اجرایی خود تامین میکند.
غرب به نوبه خود در این راستا امتیازاتی را به لبنان عرضه میکند که در رأس آنها احتمال عقبنشینی اسراییل از مزارع شبعا است. اسراییل که از سال 2000 از بخش اعظم خاک لبنان عقبنشینی کرده، بخش کوچکی از جنوب لبنان را هنوز در اشغال خود دارد که عقبنشینی از آن میتواند بهانههای حزبالله برای ادامه روند مسلح شدن و فعالیت نظامی آن را از بین ببرد.
مسئولین غربی یکی پس از دیگری رهسپار لبنان شده و مذاکرات مختلفی با دولتمردان لبنانی دارند و این در حالی است که در طرف دیگر، اسراییل مدام بر طبل جنگ با لبنان میکوبد. این موضوع خیلی تصادفی نیست که اندکی قبل از شروع ریاست لبنان بر شورای امنیت، اسراییل اعلام میکند که حزبالله به موشکهای اسکاد مجهز شده که میتواند هر گوشهای از خاک اسراییل را هدف قرار دهد.
پاریس و واشنگتن به عنوان پدرخواندگان قطعنامه علیه ایران تصمیم دارند در ماهی که لبنان ریاست شورای امنیت را بر عهده دارد، پیشنویس قطعنامه تحریم ایران را ارائه نکرده و آن را به ماه بعد موکول کنند؛ اما این امر باعث نمیشود تا فشار به لبنان برای همراهی با قطعنامه احتمالی علیه ایران ادامه نیابد
در واقع تهدیدات مکرر اسراییل به حمله نظامی علیه لبنان باعث شده تا مسئولین غربی از این موضوع استفاده کرده و در سفرهای خود به لبنان این موضوع را سرفصل مذاکرات خود قرار دهند. بدین ترتیب این پیام به لبنان میرسد که عدم همراهی با غرب در شورای امنیت و سنگاندازی در راه تصمیمات اتخاذ شده علیه ایران میتواند عواقب وخیمی برای این کشور کوچک در پی داشته باشد. سعد حریری نخستوزیر لبنان قرار است در ماه می برای نخستین بار در مقام نخستوزیری به کاخ سفید رفته و پس از دیدار با باراک اوباما، در شورای امنیت نیز سخنرانی کند. سرفصل مذاکرات حریری در واشنگتن به گفته معاون وی چیزی جز تاثیر ایران و پرونده هستهای آن بر شرایط لبنان و همچنین احتمال حمله اسراییل به این کشور نیست.
شورای امنیت همچنین در ماه می جلساتی را برای بررسی سه دستورکار ارائه شده از طرف کشورهای عربی با سرفصلهای جلوگیری از گسترش سلاحهای هستهای، خلع سلاح هستهای و همچنین استفاده صلحآمیز از انرژی اتمی است. لبنان در تمامی این بحثها نمایندگی از طرف کشورهای عربی را بر عهده دارد. نواف سلام نماینده لبنان در شورای امنیت میگوید: «ما خواستار خاورمیانهای عاری از سلاح هستهای هستیم. من در مذاکرات با محمود احمدینژاد نیز حضور داشتم و از دیدار مجدد با ایشان استقبال میکنم. البته هنوز مشخص نیست که در صورت ارائه پیشنویس قطعنامه 1+5 علیه ایران به شورای امنیت، لبنان چه تصمیمی اتخاذ خواهد کرد».
یک منبع دیپلماتیک آگاه در وزارت خارجه آمریکا میگوید که پاریس و واشنگتن به عنوان پدرخواندگان قطعنامه علیه ایران تصمیم دارند در ماهی که لبنان ریاست شورای امنیت را بر عهده دارد، پیشنویس قطعنامه تحریم ایران را ارائه نکرده و آن را به ماه بعد موکول کنند؛ اما این امر باعث نمیشود تا فشار به لبنان برای همراهی با قطعنامه احتمالی علیه ایران ادامه نیابد.
نشانهها حاکی از آن است که حداقل واکنش لبنان به قطعنامه احتمالی شورای امنیت علیه ایران، رای ممتنع باشد. طرفه آنکه، در روزگاری که محمد خاتمی رییسجمهور سابق ایران از داشتن دفتر کاری در تهران محروم میشود، طرحهای جهانی او و در واقع ایران را نیز دیگران اندک اندک به نام خود و به کام ملتهایشان به پیش میبرند … لبنان قرار است در ماه می، موضوع گفتگوی تمدنها را در شورای امنیت مطرح کرده و مذاکراتی نیز در این زمینه با واتیکان صورت داده است.
سالها قبل، شاه ایران که بیشتر کشورهای دنیا به او احترام گذاشته و به دنبال ارتقای سطح روابط خود با تهران بودند، پس از خروج از ایران با این حقیقت کشنده مواجه شد که هیچکدام از آن دوستان قدیم، جایی و پناهی به او در آخرین روزهای عمرش نمیدهند. جمهوری اسلامی با این میزان از انزوا، فشارهای داخلی و خارجی چه سرنوشتی خواهد داشت؟

کلیدواژه ها: انرژی هستهای, ایران, تحریم, شورای امنیت, لبنان |

البته همین لبنان با تمام این مقامات و عضویت ها نتوانست اسرائیل را از خاک خود عقب بنشاند و آخرش یک گروه کوچک مسلح شیعه بود که بزرگترین پیروزی تاریخی اعراب در برابر اسرائیل را کسب کرد. این عضویتها ارزش چندانی در عمل ندارد. جمهوری اسلامی هم به احتمال زیاد دنبال بعد تبلیغاتی آن است.