تحلیل یک خبر
تلاش حاکمیت برای تصاحب دوباره آخرین صفحه شناسنامهها
4 Apr 2010
■ رضا ولیزاده
شاید خبر «برنامه اصلاحطلبان برای انتخابات شوراها کلید خورد» از نظرها دور مانده باشد؛ خبری که در ظاهر نشان از تحریک یا ترغیب اصلاحطلبان برای کشاندن آنها و مردم به گود آشتی با نظام دارد.
این خبر روز چهارم فروردین از سوی سایت خبری روزنامه جوان منتشر شد؛ اما مدیران این سایت تاریخ انتشار آن را به روز نگه داشتند و آن را از چهارم فروردین به هشتم فروردین تغییر دادند تا این خبر همچنان پس از چهار روز در صدر صفحه قرار گیرد و بیشتر دیده شود. در این خبر به نقل از یکی از سران اصلاحطلب که نامی از او نیست، نوشته شده است در جمع تعدادی از اعضای موثر جبهه دوم خرداد رایزنیهایی برای شرکت در انتخابات شوراها صورت گرفته و این اعضا به اتفاق اعلام کردهاند برای بازگشت به صحنهی قدرت باید درست از همان معبری آغاز کنند که 17 اسفند هشت سال پیش باخت آنها در همان جا کلید خورد.
پس از اعلام نتایج انتخابات 22 خرداد سال گذشته که با اعتراض گسترده طیفهای وسیعی از مردم مواجه شد، اصلاحطلبان همواره بر رخت بربستن جمهوریت از نظام تاکید کردند و رهبران حرکت اعتراضی مردم نیز بارها در بیانیههایشان از تعطیل شدن رکن جمهوریت در نظام فعلی حرف زدند.
فارغ از صحت و سقم خبر یاد شده و حتی این که چنین بحثی در میان کدام طیف از اصلاحطلبان مطرح شده است، باید دید مردم معترضی که معتقدند رایشان دزیده شده آیا حاضرند اعتراضهای خود را در خیابانهای شهر یا شاهراههای اینترنت پایان دهند و سرنوشت سیاسی خود را در صندوق اسرارآمیز رای دنبال کنند؟
حرکت اعتراضی کسانی که پس از اعلام نتایج انتخابات آغاز شد تا کنون هزینههای بسیاری به معترضان تحمیل کرده است؛ این هزینه ها در فهرستی کلی عبارتند از: دستگیری چندین هزارنفر، کشته شدن دهها نفر، زخمی و مجروح شدن صدها تن، گریختن بسیاری از کوشندگان سیاسی، مردم عادی، شهروند ـ خبرنگاران و روزنامهنگاران به خارج از کشور، شکنجه و تجاوز به برخی از زندانیان و تداوم فضای سرکوب و خفقان و تعلیق برخی از دانشجویان از ادامهی تحصیل.
پیش از سخنرانی آیتالله خامنهای در نماز جمعه و رقم خوردن شنبهی سیاه در فردای آن، شعارهای مردم معترض هنوز در چارچوب قانون اساسی و اصل نظام پیش میرفت و تنها به تقلب در انتخابات اشاره داشت. اما پس از شنبهی سیاه که حکم نقطهی بدون بازگشت حاکمیت و مردم ایران را داشت، مردمی که برای پس گرفتن رای خود به خیابانها آمده بودند از کل حاکمیت مشروعیتزدایی کردند و خواستند تا وطنشان را پس بگیرند.
هزینههای نبرد طیف گستردهای از مردم که با عنوان جنبش سبز به خیابانها میآمدند رفته رفته افزایش یافت و هر روز تلختر و سیاهتر از گذشته شد.
خبر روزنامه جوان در مورد تلاش اصلاح طلبان برای رقابت با اردوگاه رقیب در کسب کرسیهای شوراهای شهر در چنین شرایطی از چند منظر قابل تحلیل است:
نخست آن که گردانندگان روزنامه جوان و فراتر از آن گردانندگان دولت به نیکی میدانند که نه اصلاحطلبان واقعی و نه رهبران جنبش از مردم تقاضا خواهند کرد تا در انتخاباتی دیگر شرکت کنند و نه مردم به چنین تقاضایی پاسخ مثبت میدهند. اصلاحطلبان در این ماهها دریافتهاند که عدول از مطالبات مردم یک خودکشی سیاسی است و مردم به سادگی از آنها عبور خواهند کرد.
مردمی که در 9 ماه گذشته یک نفس با حاکمیت جنگیدهاند هرگز مطالباتشان را در قالب یک برگ تعرفه دوباره تا نمیکنند و در صندوقهای رای نمیاندازند
این خبر از از منظری دیگر نیز میتواند بر طراحی برنامه تازهای برای کاستن از میزان انرژی مردم معترض، منحرف کردن ارادهی آن ها در مقابله با حاکمیت و ایجاد شکاف میان رهبران جنبش و مردم دلالت کند.
در صورتی که فرض کنیم خبر روزنامه جوان صحت دارد با دو اتفاق رو به رو خواهیم بود: نخست آن که این خبر از سوی آن دسته از اصلاحطلبان حکومتی نقل شده است که از تمامی آزمونهای شورای نگهبان سربلند بیرون میآیند، رهبری را فصلالخطاب میدانند و دولت کنونی را هم بر همین اساس قانونی. افرادی شبیه مصطفی کواکبیان یا دیگر اصلاحطلبان حکومتی پیش از این هم حتی در مناظرههای تلویزیونی اعلام کردهاند که رهبر ایران را فصلالخطاب میدانند.
روزنامه جوان به عنوان رسانه مستقیم سپاه پاسداران و حامی دولت در کنار روزنامه کیهان و خبرگزاری فارس همواره همان نقش خط تولید بستههای خبری برای پیش بردن برخی تصمیمات امنیتی ـ اطلاعاتی و شکل دادن به افکار عمومی و طبیعی جلوه دادن آنها را ایفا کرده است. از این منظر آیا میتوان در تحلیلی سادهلوحانه پذیرفت که خط و ربط اطلاعرسانی در این روزنامه به تبلیغ برای سازماندهی اردوگاه رقیب به منظور پیروزی بر جناح دولت رسیده است؟
ورای خبری که مبنای این تحلیل قرار گرفته است تصور این که وقوع یک انتخابات دیگر چه سنگربندیهای جدیدی را رقم خواهد زد و جنبش سبز و حاکمیت هر کدام چه امتیازهای جدیدی در نبرد با یکدیگر به دست خواهند آورد یا از دست خواهند داد، چندان میسر نیست؛ اما شاید بتوان آن چه را که هر یک از این دو رقیب به صورت کلی دنبال خواهند کرد چنین ترسیم کرد:
از یک سو حاکمیت میکوشد تا فضای تحریم انتخابات را خنثی کند. با بسیج اصلاحطلبان حکومتی، تولید اصلاحطلبان سفارشی و شاید با اصلاح نمایشی و جزیی قانون انتخابات خواهد کوشید تا سرحد امکان اصلاحطلبان را به مشارکت در انتخابات ترغیب کند و حتی از واگذاری صندلیهای شورای شهر به آنها ابایی نخواهد داشت؛ چرا که تصرف کامل این صندلیهای نه چندان پرخطر به وسیله اصلاحطلبان و نیروهای معترض دولت منفعت بیشتری به حال حاکمیت خواهد داشت. به این ترتیب حاکمیت میتواند یک بار دیگر بخشی از فعالان سیاسی معترض خود را داخل گود نظام بکشاند و از این طریق هم بخشی از مشروعیت از دست رفتهی خود را بازسازی کند و هم، سطح مطالبات مردم معترض را به ماقبل روز شنبهی سیاه بازگرداند. بازگرداندن مطالبات و شعارهای مردم به پیش از روز شنبهی سیاه اگر چه در ظاهر شکستی برای دولت محسوب میشود، اما پیروزی بزرگی برای حاکمیت و کل نظام خواهد بود.
اما از دیگر سو چنین به نظر میرسد که جنبش سبز و رهبرانش چنان که بارها از مرگ رکن جمهوریت نظام سخن گفتهاند، همت خود را به کار خواهند بست تا به تحریم و مشروعیتزدایی کامل از انتخابات سال جاری بپردازند. تبدیل فرصتهایی نظیر انتخابات به موقعیتهایی تازه برای به تصویر کشیدن ضعف و تنهایی حاکمیت و طرح دوباره مطالبات مردم دغدغههایی خواهند بود که اصلاحطلبان خواهند کوشید تا به آنها دست یابند.
نقطهی بدون بازگذشت حاکمیت و مردم در شنبهی سیاه تعریف شده است
شنیدهها حاکی از آن است که احزابی چون مشارکت، اعتماد ملی، کارگزاران و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از شرکت در انتخابات شوراها خودداری خواهند کرد و تا این لحظه از میان احزاب نزدیک به اصلاحطلبان تنها احزاب شبهاصلاحطلبی نظیر همبستگی، مردمسالاری و اعتدال و توسعه در نشستهای داخلی خود از مشارکت سخن گفتهاند که اهالی این سه حزب نیز هرگز به همراهی مردم معترض در ایام پس از انتخابات نپرداختند.
تابستان امسال احزاب در نشستهای داخلی باید در مورد حضور و نحوه حضور خود در انتخابات شوراها به تصمیمگیری برسند و چنان که مقرر است این تصمیمها شهریور ماه به شورای نگهبان و وزارت کشور اعلام میشوند.
ممکن است آن دسته از اصلاحطلبان حکومتی که همواره با مهر استاندارد شورای نگهبان امکان شرکت در رقابتهای انتخاباتی را دارند، بخواهند در انتخابات شوراهای شهر هم حضور یابند که چندان دور از ذهن نیست. اما آن چه بدیهی است این است که مردمی که در 9 ماه گذشته یک نفس با حاکمیت جنگیدهاند هرگز مطالباتشان را در قالب یک برگ تعرفه دوباره تا نمیکنند و در صندوقهای رای نمیاندازند.
نقطهی بدون بازگذشت حاکمیت و مردم در شنبهی سیاه تعریف شده است. شنبهای که نقش صندوقهای رای و انتخابات را در تعیین سرنوشت سیاسی طیف گستردهای از مردم تغییر داد و بدین ترتیب چنان به نظر میرسد که بسیاری از مردم صفحهی آخر شناسنامههایشان را برای همیشه از حاکمیت فعلی پس گرفتند.

کلیدواژه ها: اصلاحطلبان, انتخابات, جنبش |

کاملا با شما موافقم .این زمزمه ها نغمه های فاسد سازش بر سر کوچکترین ارمانها و خون شهدا ست.عین پذیرفتن مشروعیت احمدی نزاد است!
خوش به حال خودم که همون دفعه هم رای ندادم مگر انسان اشرف مخلوقات چند مرتبه از یک سوراخ گزیده می شود که رژیم دجال اسلامی 31 سال است مردم درحال توسعه ( همان جهان سوم ) کشورم را می گزند!
عجول نباشيد و عجولانه تصميم نگيريد