"نشانههای سر راه"
کتابی که به اندازه واژههایش خون ریخته شد
3 Feb 2014
■ مریوان کانی
یکی از کتابهایی که تاثیری فراوان بر شمار کثیری از رویدادهای دهههای هفتاد و هشتاد و نود میلادی در جهان عرب به جا نهاد، “نشانههای سر راه” (معالم فی الطریق) نوشتهی سید قطب نویسندهی اسلامگرای مصر بود. این کتاب انجیل بسیاری از جنبشهای اسلامی رادیکال و تندرو در جهان عرب و خارج آن است. تاثیر این کتاب بر اسلامگراهای مصری، بر کسانی مانند اسامه بن لادن، تجربهی طالبان در افغانستان و دهها گروه و طلبه و فعال اسلامگرا در نقاط مختلف جهان بسیار عظیم و پر قدرت بوده است. تزهای این کتاب در بنیاد نهادن ساخت ایدئولوژیک و روانشناسی و جهانبینی گروههای تندروی اسلامگرا که مسوول قتل هزاران انسان از مردم عادی و نویسنده و هنرمند و جهانگرد گرفته تا رؤسا و مسئولین رده بالای دولتی مانند ترور انور سادات نقشی مهم ایفا کردهاند. حتی آن جوان مراکشی که کارگردان جوان هلندی “تیو وان کوخ” را به قتل رساند از خوانندگان سید قطب بوده و پس از دستگیری توسط پلیس نسخهای از کتاب سید قطب را روی میز نهار خوریش پیدا کردند.
سید قطب در سال 1906 میلادی در یکی از روستاهای شمالی مصر در خانوادهای متوسط متولد شده و همانجا به تحصیل میپردازد بعدها برای ادامه تحصیل عازم قاهره میشود و پس از فارغالتحصیلی در وزارت آموزش به عنوان ناظم مدرسه مشغول به کار میشود. در همان حین نوشتن را آغاز میکند، ابتدا مشغول نوشتن شعر و نقد ادبی و هنری میشود، سپس میخواهد رماننویس شود و رمانی هم مینویسد اما در هیچ یک از این زمینهها موفقیتی کسب نمیکند و قادر نیست از سر آمدان ادب مصر شود. در سالهای پایانی دهه سی به تدریج متوجه اسلام به مثابه سیستمی اخلاقی میشود، تا اینکه در سال 1948 این توجه و علاقه علت نوشتن کتاب “عدالت اجتماعی در اسلام” میگردد. سید قطب در این کتاب، اسلام را با لیبرالیسم و کمونیسم مقایسه و از آن دفاع میکند، چنان که گویی تئوری عدالت اسلامی هم از لیبرالیسم و هم از کمونیسم کاملتر و مترقیتر است. به اعتقاد سید قطب، اسلام مانند لیبرالیسم بر آزادی عمومی و فردی تاکید دارد، اما آن را یگانه ایدهی موجود نمیانگارد، در عین حال مانند کمونیسم بر عدالت اجتماعی تاکید دارد، اما بدون کنار نهادن آزادی فردی. خلاصه اینکه سید قطب در این کتاب میکوشد در پرتو ایدئولوژیهای عظیم مانند لیبرالیسم و کمونیسم بدون اینکه اسلام را به دشمن جهان، فکر متفاوت و غرب مبدل کند محتوای ایدئولوژیک تازهای به آن ببخشد. کتاب “عدالت اجتماعی در اسلام” عبارت است از تقریر و تفسیر نوینی از اسلام زیر سایهی عطایای ایدئولوژیک لیبرالیسم و کمونیسم.
یک سال پس از نوشتن این کتاب، حکومت مصر سید قطب را برای تحصیل در زمینه آموزش و پرورش روانهی آمریکا میکند و او مدت سه سال آنجا میماند. سفر به آمریکا سید قطب را تغییر میدهد. در آمریکا او را یک سیاهپوست به حساب میآورند و در سالهای دهه پنجاه برخورد با سیاهپوستان (در آمریکا) نژادپرستانه است. آنها نمیتوانند به بسیاری از مکانهای عمومی مراجعه کنند و در اتوبوس و قطار باید جایشان را به سفیدپوستان بدهند. در کنار همهی اینها سید قطب، آمریکا را فاقد “دین” میداند، دینی که او آن را سرزمینی برابر برای همگان تصورش میکند. گرچه آمریکای آن سالها تا مغز استخوان مذهبی است اما از دید سید قطب اجتماعی بیدین مینماید. علاوه بر این سید قطب از آزادیهایی که زن در آمریکا به دست آورده وحشت میکند و شیوه زندگی آمریکایی را مانند یک بیاخلاقی ترسناک و فاجعهی بزرگ انسانی تصور میکند. مجموع اینها او را به جایی میرساند که اعتقادش به اسلام قویتر شود و آن را مانند دینی تصویر میکند که قادر است انسانیت را نجات بخشد. از اینجا به بعد سید قطب اسلام را همچون ایدئولوژی بزرگی میبیند که وظیفه اصلیاش عبارت است از رستگار کردن انسانیت به صورت عام.
یکی از کارهای اصلی سید قطب هنگام بازگشت به مصر تماس با اخوان المسلمین است. او در مدتی کوتاه به یکی از شخصیتهای مشهور این سازمان بدل میشود. اما با به هم خوردن میانهی ناصر و اخوان المسلمین، سید قطب در 1954 توسط رژیم ناصر دستگیر و به توطئه برای بر پا کردن کودتای نظامی و ترور عبدالناصر متهم میشود. سید قطب در زندان متحمل آزار و شکنجه بسیار شده و به دلیل ضعف بیمار میشود. او بعد از ده سال زندان، یعنی در سال 1964 آزاد میشود اما مدت کوتاهی پس از آن بار دیگر به همان اتهام پیشین دستگیر شده و در سال 1966 اعدام میشود.
کتاب “نشانههای سر راه” متعلق به تجارب سخت این دوران است. این کتاب یکی از کتابهای معروفی است که در زندان و تحت تاثیر وضعیت زندانهای رژیم ناصر نوشته شده است. در این کتاب تاثیر حال و هوای وحشتناک و غیر انسانی زندانهای جمال عبدالناصر بر اعتقادات تعصبآمیز و تندروانهی سید قطب آشکار است. به هر جهت آنچه قطب در این کتاب به صورتی رادیکال عنوان میکند، محصول آن وضعیت غیر انسانی و ترسناکی است که به عنوان یک زندانی گرفتارش میشود. قطب در این کتاب بر روی سه ایدهی اصلی کار میکند. نخست بر شمردن و نامیدن همهی دولتها و جوامع دنیا به عنوان جوامع و دولتهای جاهلی؛ دوم لزوم بر پا کردن جهاد علیه آن جهان جاهلی، سوم لزوم ساخته شدن “نخبه اسلامی پیشرو” و تاسیس ارگانی پیشرو.
جاهلیت از نگاه قطب به آن وضعیتی اطلاق میشود که در آن دیگر خدا حاکم نیست و خواست و قانون و ارزشهایش توسط انسان پیروی نشده و پیاده نمیشوند. به اعتقاد سید قطب کسی که مستحق حکومت بر جهان است نه انسان بلکه خداوند است. یعنی حاکمیت باید حاکمیت خدا باشد و هر کس هر چیزی غیر از این گفت و اراده کرد از طریق الهی منحرف و تبدیل به چیزی از جهان جاهلیت شده است. از این دیدگاه تنها غرب در وضعیت جاهلیت به سر نمیبرد بلکه جهان اسلام نیز به جاهلیت رجعت کرده است. به اعتقاد قطب نه دولتهایی که در کشورهای اسلامی حاکماند و نه جوامعشان دولت و جامعه اسلامی نیستند بلکه دولت و جامعه جاهلیاند و مسلمانان واقعی باید در برابرشان بایستند. در اینجا ایدهی جهاد به معنای نظامی و خشونت آمیزش در تفکر سید قطب نمایان میشود. نزد سید قطب بر مسلمان واقعی واجب است جهاد علیه این جهان جاهلی را آغاز نماید. اما جهاد در دو سطح است، نخست در سطحی که آن شخص بر نفس خود مسلط شود و خود را از خواهش و اخلاقیات جاهلی تصفیه کند، دوم از راه بر پا کردن جهاد مسلحانه و خشونت علیه جهان جاهلی و علیه انسان و نهادها و قوانینش.
این تاکید عمیق بر جهاد به آن دو معنایی که اشاره رفت، قطب را به آنجا رساند که بر لزوم پدید آمدن “نخبهگان انقلابی اسلامی” اصرار ورزد که بتوانند شیوه زندگی و آگاهی اسلام راستین را کسب کرده تا از این طریق جهان جاهلی موجود را تغییر دهند. قطب این نخبهی اسلامی انقلابی را نسلی نو قلمداد میکند که واجب است اعتقاد و اخلاقیات و سکنات نسل انقلابی صحابهای را تکرار کنند که در عصر پیامبر پدید آمدند . واضح است که سید قطب ایدهی “نخبه انقلابی و پیشرو اسلامی” را از ایدهی “نخبهی پیشروی” لنین وام گرفته است. اینکه اسلام به ایدئولوژیی انقلابی در دستان نخبهی انقلابی بدل شود نیز ایدهای لنینی است و سید قطب تنها ظاهری اسلامی به آن بخشیده است. پیش از سید قطب ابوالعلای مودودی این ایدهها را از لنین به عاریت گرفته و به کارشان میبرد. در واقع کتاب معالم فی الطریق سید قطب دقیقا مشابه کتاب “چه باید کرد؟” لنین است. هر دو کتاب از تغییر جهان توسط نخبهای انقلابی سخن به میان می آورند که از بیرون آگاهی راستین به جامعه تزریق کنند و از طریق یک سازماندهی پولادین گرد هم آمده و از طریق به کارگیری خشونت جهان را تغییر دهند.
این نگاه رادیکال و تعصبآمیز سید قطب که پیام اصلی کتاب “نشانههای سر راه” است بعدها توسط گروههای اسلامی در دهههای هفتاد و هشتاد متعصبانهتر و رادیکالتر میشود. اگر سید قطب حکم “تکفیر” افراد را نداده و تنها در سطح حکومت و جامعه از آن سخن گفته، اسلامگراهای تندرو بعد از او سیاست “تکفیر” را به صورت مطلق به کار میبرند و همزمان هم دولت و هم جامعه و هم افراد را “تکفیر” میکنند. اگر سید قطب قائل به استفاده از خشونت در برابر فرد و جامعه نبوده و تنها خشونت علیه دولت را پذیرفته، اسلامگراهای پس از او به کارگیری خشونت در برابر جامعه و فرد را حلال کرده و آن را به یکی از راهبردهای اصلی خود تبدیل نمودند. اینگونه بود که از زیر عبای سید قطب نسلی بسیار تندرو و متعصب بیرون آمدند و کتاب “نشانه های سر راه” (معالم فی الطریق) را به یکی از کتابهای ترسناک سدهی بیستم مبدل کردند، کتابی که شاید به اندازه واژههایش خون ریخته باشد. کسی که امروزه بخواهد که تندروی مذهبی را بفهمد خواندن این کتاب باید از نخستین گامهایش باشد.

کلیدواژه ها: اسلامگرایی, سلفیگری, سید قطب, مریوان کانی, معالم الطریق, نشانههای سر راه |

با سلام و تشکر از سایت و مطالب خوبتان.