ساعت مرگ
3 Feb 2014
■ عادل حدادی
1/
تا پیش از این ایده ساخت ساعتی که خبر از زمان مرگ میدهد مورد علاقه رمان نویسان و سینماگران بود. اما ناگهان خبر رسید که فردریک کالتینگز، مخترعی سوئدی، با تحمل رنج و مرارت فراوان، توانسته ساعتی موسوم به “ساعت مرگ” را اختراع کند. ساعتی که نه تنها زمان دقیق مرگ فرد را پیش بینی میکند که شمارش معکوس برای اتمام زندگیاش را هم نشان میدهد. به این ترتیب اگر ساعت مرگ خود را روی عسلی کنار تخت خواب بگذارید، صبح که بیدار میشوید به شما نشان خواهد داد که مثلا سیزده سال و دو ماه و خوردهای ساعت و دقیقه و ثانیه از زندگی شما باقی مانده است. در این خبر کوتاه چند عرصه مهم زندگی بشری شامل دین، علوم مدرن، عرفان، اخلاقیات و علوم غریبه در هم تنیدهاند.
2/
ساعت در زندگی اصولا به درد دانستن زمان دقیق لحظات میخورد. در عوض ساعت مرگ با حذف ناپیدایی پایان از زندگی، زمان را معطوف به آینده میکند. اما نه آنطور که در خدمت انسانیت باشد. زمان اینبار از انتهای زندگی روایت خواهد شد و عقل سلیم میگوید که دانستن زمان مرگ نمیتواند تجربه چندان خوشایندی باشد. ساعت مرگ میتواند تجربه کردن طبیعی روزمرهگی، بلندپروازی، ازدواج و بچهداری را دشوار و سوداها و آمال را لوث و پوچ جلوه دهد. چرا که اصولا خیال رسیدن به فرداهای بهتر است که انسان را به حرکت وا میدارد. با این حال سازندگان ساعت مرگ اعلام کردهاند که هدفشان از عرضه آن، جلب توجه بیشتر مردم به فانی بودن زندگی و لذا حرکت و قدردانی بیشتر از نعمتهای آن است. بر این اساس او حتی نام اختراع خود را، بر خلاف نام بازاریاش” ساعت شادی” گذاشته و در مصاحبه با دیلی میل عنوان کرده است که زندگی در جهان مدرن باعث شده انسانها به گریز از حرف زدن درباره مرگ بیمار شوند و به تلنگر نیاز دارند تا قدر هر لحظه زندگی خود را بیشتر بدانند. با این وجود کالتینگز روشن نکرده است که اگر ساعت مرگ را بر کودکی که تازه به دنیا آمده و تمام اعضا و جوارحش سالم است آزمایش کنند چه زمانی را برای مرگ او اعلام خواهد کرد و آیا در آن عقربهای هم برای نشان دادن تصادفات خیابانی و سرطانهای ناگهانی تعبیه شده است؟
3/
ساعت سوئدی دستاورد علم است. محصول مشترک رشتههای مهندسی و پزشکی. در راه تجربه کردن این امکان جدید علمی، قبل از خرید ساعت ابتدا باید به دیدن یکی دیگر از ناجیان انسان در بازی مدرنیته، یعنی پزشک رفته و به طور کامل چکاپ بشوید. سپس پرسشنامهای درباره سبک زندگی و عادات خود پرکرده، دادههای بدست آمده را به ساعت میدهید و او به شما خواهد گفت که بدنتان با ریتم کنونی چقدر به کار خود ادامه خواهد داد. میبینیم که در ذهنیت علت و معلولی جهانبینی علمی، اندازهگیری ریتم ضربان قلب و کمبودهای اجزای مختلف بدن، به عنوان یک ماشین، نشان خواهد داد که از عمر آن چقدر باقی مانده است. مشخص است که کلککار تنها در چند محاسبه ریاضی ساده نهفته است و انتظار اینکه این دادهها قابل اعتبار باشد. در واقع علم در اینجا، سرمست از قدرت عالمگیر خود، دست در قلمرو علوم خفیه، عرفان و دین برده است. همان حوزههای بخصوصی که پیش از این و در راه هژمونیک شدن، پای بر آنها گذاشته بود. علم که طی چند قرن گذشته برای انسان مدرن به عنوان جهانبینی اصلی، حلال مشکلات و مبین تمام مسائل بشری تصویر و تبلیغ شده، این بار دست به پیشگویی مرگ میزند. البته سازندگان ساعت اعلام کردهاند که ساعت مرگ به کار هدف بنیادین دین در زندگی بشر، یعنی اخریگرایی، هم میآید. چرا که انسانها همیشه در مواجهه با سختیها، بیماریها، ترسها و در نهایت مرگ است که بر جهان اخروی و نیروهای معنوی و ماورایی متمرکز میشوند. با این حال این نوع توسل به ماوراء، معمولا به شکل اتفاقی و گذرا در زندگی پیش میآید و سازنده است. از یک مهلکه ترسناک جان سالم به در بردن است که شوق زندگی میآفریند. با این وصف جای سوال است که اگر آن حس فوران ایمان و استغاثه که در لحظه برخورد با چالشی بزرگ حس میکنیم، در لحظه لحظه روزهای زندگیمان پخش شود منتهی به جنون میشود یا شکوفایی.
4/
از دیگر مدعیان علم به زمان مرگ انواع پیشگویان، اعم از ستارهشناسها و کفبینها و قهوهخوانها بودهاند. متولیان علوم غریبه ادعا میکنند که میتوانند با تقریب هفتاد الی هشتاد درصد زمان مرگ فرد را بر اساس دادههای لحظه تولد و خطوط دستش مشخص کنند. چیرو کفبین مشهور غربی، زمان مرگ بسیاری از مشتریان خود را به درستی اعلام میکرد. او طی سالهای کاری خود تا حدی در این کار پیش رفت که بازیگوشانه زمان دقیق مرگ خود را هم اعلام کرد و البته رو سفید شد. با این حال هرکس سابقهای از کار پیشگویی یا تجربه برخورد با پیشگویان را داشته باشد میداند که بیشتر آنها، بخصوص در دوران مدرن، از پیشگویی مرگ یا هر حادثه ناگوار دیگری برای مشتریانشان خودداری میکنند. چرا که از طرفی به جایزالخطا بودن داوری خود آگاهاند و از طرف دیگر به تجربه دریافتهاند که مردم میتوانند به حرفی که به آن اعتقاد راسخ پیدا میکنند، جامه عمل بپوشانند. بسیاری از مشتاقان پیشگویی، به تجربه، عادت و یا از روی بیارادگی و تاثیرپذیری، دانش و بینش پیشگویان را امری مسلم تلقی میکنند و چه به آنها اخبار خوب از آینده بدهید و چه خبر از اتفاقی ناگوار، با قدرت ذهن مصمم شده خود، احتمال به وقوع پیوستن پیشگوییها را بیشتر میکنند. در اینجا علم با ارائه این محصول خاص، نشان میدهد که گرچه به توانایی خود در پیشگویی آینده ایمان دارد، منش و اخلاق استفاده از آن را هنوز در نیافته است.
5/
با وجود هدف متعالی که مخترعین این ساعت ادعایش را کردهاند، شیوه عرضه آن علامت سوالات بسیاری در ذهن ایجاد میکند. هزینه ساخت ساعت پنجاه و خردهای هزار دلار بوده است و اعلام شده که از فروردین سال آینده با قیمت صد و پنجاه هزار دلار در بازار عرضه خواهد شد و این یعنی کشیده شدن پای ملک الموت به اقتصاد سرمایهداری. جایی که پزشک و مهندس ردای عزرائیل به تن میکنند و بر این ردا قیمت دلاری می زنند. دانستن زمان مرگ هزینه دارد و”ساعت شادی” یا “مرگ”، پرستیژی است تنها شایسته افراد مرفه. نفس ارائه آن به عنوان یک محصول گران قیمت و تجملی در بازار سرمایهداری نشان میدهد که آنچه با شعار تحقق خیر جمعی در زمانه تاریک امروزی خلق شده، شاید که چیزی بیش از تمهیدی ابتکاری برای کسب سود از وظیفه ملک الموت نباشد.
6/
با تمامی این توصیفات، آیا بهترین تبلیغ برای این محصول، اعلام عمومی زمان مرگ سازندگان آن و سپس فیلمبرداری از شیوه واکنشها و تصمیمات بعدی آنها نیست؟ محصولی که سعی میکند الگویی از رفتار درست را بین مردم گمراه جای بیاندازد. آیا نباید در وهله اول کارآمدی خود را در زندگی سازندگانش نشان دهد؟

کلیدواژه ها: ساعت مرگ, عادل حدادی, مرگ |
