مسابقه پیامک و بیماری تاریخی یک ملت
8 Nov 2013
■ عادل حدادی
چند هفته پیش در ابتدای بازی بارسلونا و سوسیداد، مجری برنامه گزارش ورزشی سوال مسابقه پیامک را چنین اعلام کرد: “به نظر شما برنده مسابقه امشب کدام تیم است؟” سه گزینه برای پیشبینی برد بارسلونا، مساوی و برد حریف تعبیه شده بود. اسپانسر مسابقه این بار بانک ملت بود. مجری بنا به وظیفه به گرمی از آن تقدیر کرد و بعد با خوشحالی اضافه کرد که بانک ملت به قید قرعه به چهار نفر از ملت “چهارصد هزار تومن” هدیه نقدی خواهد داد. لحظاتی بعد بازی شروع شد. گزارشگر بازی هم به نوبه خود با اشتیاق سوال مسابقه را تکرار و اضافه کرد که “تا دقیقه هشتاد فرصت دارید در مسابقه شرکت کنید”!
با گذشت بیست دقیقه از زمان بازی، بارسلونا با سه گل از حریفش پیش افتاده بود. در حالیکه بینندگان هنوز یک ساعت دیگر فرصت داشتند برنده بازی را “پیشبینی” کنند. تا بلکه در سایه الطاف ممتد بانک ملت، چهارصد تومنی پول بدست بیاورند. بازی بارسلونا و حریفش در نهایت چهار بر یک تمام شد و ما از روی بیخبری فرض میگیریم که چهار نفر آن شب برنده، پولدار و خوشحال به رختخواب رفتند. اما با تکرار این روند در هفتههای اخیر این مساله آنقدر زننده شده است که دیگر نمیتوان ساده از کنارش گذشت.
یادم میآید اوائل باب شدن مسابقه پیامک در برنامه گزارش ورزشی، سوال مسابقه پیش از شروع بازی اعلام میشد. بعد یک بار هم در ابتدای بازی زیر نویس میشد و گزارشگر آن را برای یادآوری تکرار میکرد. در ابتدا سوالات طرح شده متنوع بود و اگر هم سوال در مورد پیشبینی نتیجه بازی بود، مهلت ارسال نتایج در همان دقایق اول بازی به پایان میرسید و مخاطب نمی توانست با دیدن روند بازی یا قسمتی از نتیجه آن، به نوعی تقلب بکند. با این توصیفات و تا اینجای کار، مسابقه پیامک با رعایت اصول مناسب و نیمه اخلاقی معمولِ یک مسابقه برگزار می شد. اما کمی که گذشت سوال همه بازیها به پیشبینی نتیجه بازی تغییر کرد و مهلت ارسال پیامک تا سی دقیقه و کمی بعدتر تا پایان نیمه اول تمدید شد. با این حال این پایانی بر افراط برگزار کنندهگان مسابقه نبود و در نهایت کار به آنجا رسید فرصت شرکت در مسابقه پیامکی که بهانهاش فوتبالی نود دقیقهای است، تا ده دقیقه مانده به انتهای آن تمدید شد و این یعنی منتهای حرص و طمع در یک تجارت بسیار کوچک.
اگر کمی به عقبتر برگردیم، ابتدا برنامه نود بود که باب برگزاری مسابقات پیامک را در تلویزیون باز کرد. منتها در مورد خاص نود، برگزاری مسابقه و سوال آن در خدمت موضوع برنامه و پیام آن بود. نود را به یمن مردمداری و شجاعت فردوسیپور میتوان تمرینی برای شفافسازی جریان امور در اجتماع (در اینجا حوزه ورزش) دانست. به این دلیل نود، به عنوان یک میانجی بین تمام فعالان این حوزه، بدون مسابقه پیامک چیزی کم داشت. به عبارت دیگر پیامک به تدریج برای برنامه نود از تجارتی کوچک و ابزاری برای جذب مخاطب بیشتر، به یک ابزار سیاسی تغییر کرد و همزمان فرم و عنوان مسابقه نیز به “نظرسنجی” تبدیل شد. چه در سالهای بعد از آن بارها شاهد بودیم که مسابقه نظرسنجی و میزان مشارکت مردم در آن، سلاح و حربه اصلی فردوسیپور برای نقد عملکرد دستگاه ادارهکننده فوتبال و مقابله با حریفانش بود.
طی چند سال پس از آن، به تدریج تجارت مسابقه پیامک در تمامی برنامههای کانالهای تلویزیون باب شد. از آموزش آشپزی گرفته تا مشاوره خانواده، مصاحبهها و سخنرانیهای روحانیان و برنامه های نقد فیلم، همه و همه، مسابقات پیامک برگزار میکردند و حتی بعید نیست که پشت پرده، میزان مشارکت مخاطبین در مسابقه موضوعی برای چشم و هم چشمی و رقابت بین دست اندرکاران برنامه های مختلف بوده باشد.
زنندهگی این فرصتطلبی و طمعِ آشکار در رسانه بزرگ ملی آنجایی به اوج خود رسید که مناسبتهای تاریخی ـ تراژیک مذهبی و ملی، مانند شهادت ائمه و رجال انقلاب، نیز به بهانهای برای مسابقات پیامک تبدیل شد. کلیپ های مستقل کوتاهی که تنها شامل طرح سوال، پخش موسیقی و عکسی درباره مناسبت خاص آن روز بود. تاسفبارترین نکته این بود که به دلیل عزاداری عمومی، سوال مسابقه را فردی با صدایی بسیار غمگین و با پس زمینه موسیقی عزا اعلام میکرد در حالیکه مسابقه پیامک، صرفا یک بیزینس کوچک است که چرخش در یک کلام با تحریک حرص و طمع در انسانها میگردد. یعنی همان عاملی که در ابعاد بزرگتر اقتصاد شهرهایی متمرکز بر قمار مانند لاس وگاس بر آن استوار است. از این رو در برنامههای شاد و پرانرژی مانند مسابقات فوتبال، مجری برنامه طبق عرف معمول انجام یک مسابقه، سعی میکند سوال مسابقه را با تاکید و شور و نشاط فراوان و تحریک و تهییج هر چه بیشتر مخاطبان به شرکت در آن اعلام کند.
روشن است که برنده اصلی در مسابقه پیامک سازمان مخابرات و در وهله دوم واسطه است که آن را به سطح اجتماع وارد میکند. از سوی مقابل هر تجارت پایداری بر عرضه و تقاضای ثابت و قدرتمندی استوار است. از سویی به ازای هر شرکتکننده مبلغی به جیب متولی (مخابرات و واسطهها) میرود و از سوی دیگر برای هر شرکت کننده، ضرر بازی تنها به اندازه قیمت یک پیامکِ گرانتر شده است. در حالیکه ممکن است در قبال خرج کردن تنها چند ده تومن، پول زیاد و بادآوردهای را کاسب شود. با وجود این رضایت دو طرفه، مسابقه پیامک پیامد کوچکی است از تغییر تدریجی و بیمارگونه ذهنیت انسان ایرانی از ذهنیت عارف مسلکی و قضاقدری به ذهنیت مادی، فردگرایانه و سودجویانه. ابعاد مثبت و منفی این ذهنیت خود متن و تحلیلی دیگر میطلبد. چه صرف تلاش برای کسب دستاوردهای مادی بیشتر میتواند به پیشرفت سریع یک جامعه منجر بشود. با اینحال بخشی از این تغییر اجتماعی که با مساله متن ما همپوشانی دارد این است که این ذهنیت در عمل چگونه خود را نشان میدهد. حرص زدن زننده و غیر اخلاقی مسئولان و مخاطبان به هدف کسب حداکثر سود از دری که کمی باز شده است، خود معلول همان عادت تاریخی ما به گرسنگیها و محرومیتها و نداشتنها در زندگی است. امتداد همان تنههای شدیدی که مردم در صف غذای نذری و شربتهای مجانی به هم میزنند.

کلیدواژه ها: ایران, تجارت, تلویزیون, عادل حدادی, مسابقه, پیامک |
