بیشعوران ـ 20
بچههای بیشعور
19 Aug 2013
■ محمود فرجامی
این بحث که آدم از چه سنی در معرض ابتلا به بیشعوری قرار میگیرد تا کنون ذهن دانشمندان زیادی را درگیر نکرده است اما ذهن آدمهای زیادی که درگیر بچههای شرور، لوس، پرتوقع و بیادب میافتند را مشغول کرده است. بر خلاف تصور رایج کودکان معصوم نیستند و هرکاری که میکنند الزاما از روی پاکی و معصومیت نیست. البته همهی ما تظاهر میکنیم که باور داریم بچهها معصومند اما در عین حال میدانیم که بچهها هم شرارتهایی دارند که باید کنترل و اصلاح شوند. دلیل اعتقاد ما به این امر بسیار طبیعی و ساده است: همهی ما بچه بودهایم؛ شرارات کردهایم و یا دست کم گیر بچههای شرور افتادهایم (البته بعضا گیر بزرگترهای شرور هم افتادهایم که چون فعلا بنا نداریم در تهران ریویو خاطرات تلخ کودکی را مرور کنیم و ضمنا اینجا هم خانواده رد میشود از این مورد میگذریم!)
آدمیزاد به ذات خود فرصتطلب است و این را از همان کودکی و بلکه شیرخوارگی بروز میدهد. کمتر بچهای است که برای بغلی گرفتن از دیگران بازی درنیاورد و گریه راه نیندازد. همان بچه همیشه هرجا که دوست داشت خرابکاری کند و معمولا به زور و تهدید مادر و پدرش و بعد از روزها کلنجار رفتن حاضر میشود این کار را در توالت انجام دهد. اینها مسائلی کاملا طبیعی و ناشی از نوعی راحتطلبی و خودخواهی هستند که ریشه در طبیعت و تکامل ما دارند. همان طبیعت و تکاملی که به ما فرمان میدهد به فکر راحتی خودت باش و دیگران را فدای خواستههای خودت و اطرافیانت کن اما تمدن و شعور انسانی ما، آن را محدود میکند. اگر خود انسان نتواند خود را کنترل کند خانواده، اجتماع و سایر نهادها این کار را میکنند. اما اگر این عناصر بازدارنده خوب عمل نکنند همان کودک معصومی که مثل تمام کودکان معصوم هرجای خانه که دلش خواست پی پی میکند، پنجاه سال بعد در قامت یک رئیسجمهور به کل یک مملکت … !
هیچکس بیشعور به دنیا نمیآید اما هرکس از همان ابتدای تولد استعداد بیشعور شدن را دارد و این نکتهای است که بیش و پیش از هرکس باید پدر و مادرها به آن آگاه باشند. البته این مشروط به آن است که خود پدر و مادر بیشعور نباشند. پدر و مادری که بیشعور هستند بیشتر از پذیرفتن بیشعوری خود، در مقابل بیشعوری فرزندشان موضعگیری منفی دارند.
– وا خب بچهاس دیگه!
– این بچه است شما که بچه نیستید.
– الهی قربونش برم چه زوری داره!
– اوه…. حالا انگار چی شده.
– از حسودیشونه.
– بچهی من؟!… محاله…
این قبیل جملات بدترین محیط برای ابتلا، یا تشدید بیشعوری بچهها را فراهم میآورند و مثل تمام عناصر بیشعوری، از منطق یک بام و دو هوا پیروی میکنند. اگر بچهی والدین بیشعور بچهی دیگری را کتک زده باشد، روی ماشین همسایه خط انداخته باشد، در راهرو ساختمان شاشیده باشد، روی رهگذران از پنجرهی بالایی تف انداخته باشد، با ضبط صوتش آرامش را از همسایهها گرفته باشد و مواردی از این قبیل، واکنش از نوع بالاست. اما اگر بچهی دیگران همین کار را بکند همین والدین آسانگیر، کولیگریای درمیآورند که بیا و ببین.
بهترین راه پیشگیری از ازدیاد بچههای بیشعور، مبارزه با بیشعوری والدین است. در این زمینه من چند پیشنهاد را نوشته و به مراجع ذیصلاح ارائه کردهام که مختصرا به شرح زیرند:
1- گرفتن تست بیشعوری از متقضایان ازدواج (مثل تست اعتیاد)
2- فرستادن کسانی که نتیجه ی تست آنها مثبت بوده است به کمپهای ترک بیشعوری
3- مقطوع النسل کردن کسانی که درمان بیشعوری آنها بیفایده است با انجام عملهای پزشکی یا لگدهای مخصوص این کار توسط متخصصین امر.
4- گرفتن سرپرستی بچهها از والدین بیشعور و مراقبت از آنها در مراکز نگهداری از بچههای بدسرپرست.
با این حال، این بدین معنا نیست که لزوما از والدین بیشعور است که بچههای بیشعور عمل میآیند. بسیاری از بچههای طبیعی و باشعور هستند که درگیر والدین بیشعور هستند که به این مورد در آینده خواهیم پرداخت. از سوی دیگر بسیاری از پدر و مادرهای معمولی هستند که گیر فرزندان بیشعور میافتند و روزگارشان سیاه میشود. همین امر اتفاقا نشان میدهد که ارادهی فرد هم در بیشعوریاش موثر است، و الا چطور میشود در شرایطی یکسان، از میان چند برادر و خواهر، یکی باشعور و محترم بار بیاید اما دیگری بیشعور؟ (این برهان نیز میتواند به عنوان یکی از براهین اثبات وجود خدا برای حکما و متکلمینی که دچار کمبود برهان شدهاند به کار گرفته شود. البته به این عزیزان هم توصیه میشود این سلسله مباحث آموزشی ـ درمانی را تا آخر پیگیری کنند).
برای چنین والدینی راههای بسیاری وجود دارد که معمولا هیچکدام به نتیجه نمیرسند اما به هرحال بهتر است از آنکه دائما خود را سرزنش کنند که: آخه چرا من … کاش قرصام رو سر موقع خورده بودم … بر پدر این کاندومای چینی لعنت … کاش همون موقع که خواهرم گفت مینداختمش … همهش چند ثانیه غفلت …
این راه حلها بر حسب سن بچه به ترتیب زیرند:
1- اخم و تذکر
2- جریمههایی مثل نخریدن اسباب بازی
3- حبس کردن در اتاق
4- قطع پول توجیبی تا اطلاع ثانوی (به هر حال یا بچه اندکی اصلاح میشود یا در پول و مخارج اندکی صرفه جویی میشود)
5- اردنگی (خیلی محکم نباشد. چون یا بچه کوچک است و مصداق کودکآزاری میشود و یا بزرگ است و برمیگردد سه تا هم رویش میگذارد و شَل و پَل و بیآبرویتان میکند)
6- بیرون کردن از خانه (طبعا برای بچههای بزرگتر از 18 سال. ضمنا به آدم بزرگتر از 18 سال دیگر بچه نمیگویند و سنت تر و خشک کردن و نگهداری از فرزندان تا سیسالگی فقط در ایران وجود دارد)
7- قطع رابطه (بر خلاف مورد پیشین و پسین که بیشتر در مورد پسرهای بیشعور بکار میآید این یکی دخترهای بیشعور را هم دربرمیگیرد)
8- خبر کردن پلیس (به هر حال بهتر از آن است که همه چیز را بشکند و شما برای صدمین بار بتیغد)
این یادداشت را میتوانید از روی خیرخواهی برای هر پدر و مادری که در مقابل هر غلط و مردم آزاری بچهاش سکوت میکند (یا بدتر از آن، غیر مستقیم تحسین و تشویقش میکند) بفرستید. اگر هم گیرندهی آن هستید به جای بد و بیراه گفتن به فرستنده یا نویسندهی مطلب، فکری به حال خود و بچهتان بکنید. بچه یک پسگردنی الان بخورد بهتر نیست از آنکه در آینده دستبند؟

کلیدواژه ها: بیشعوری, طنز, محمود فرجامی |

[…] دیگری بیشتر است. به این بخش از بیشعوری قبلا در قسمت بچههای بیشعور پرداخته […]