بیشعوران - 18
دوستی با بیشعوران
29 Jul 2013
■ محمود فرجامی
کمتر کاری در جهان به اندازه دوستی با بیشعوران احمقانه، خطرناک و عذابآور است. با این حال از آنجایی که نسل بشر با کارهای احمقانه، خطرناک و عذاب آور خو گرفته است (یک نمونهاش دلبستگی مومنانه به نفرت از این خوشی در این جهان و وحشت از عذاب در آن جهان!) دوستی با بیشعوران هم به وفور وجود دارد.
این به آن معناست که یک نفر دوستی دارد که از او انتظار دارد:
به او پول قرض بدهد
به مهمانی دعوتش کند
برایش به مناسبتهای مختلف هدیه بخرد
در موردش هیچ وقت بدگویی نکند
همیشه مدافعش باشد
همواره به او احترام بگذارد
اما در مقابل آن دوست عزیز:
نه پول قرض میدهد و نه حتی پولی که قرض گرفته را مثل آدمیزاد پس میدهد
به مهمانیها دیر آید و بعد از رفتنش در مورد کیفیت بد همهچیز غر میزند
از هیچ هدیهای واقعا خوشحال نمیشود و همیشه منتظر چیزی بزرگتر و گرانقیمتتر است. البته در مقابل وقتی خودش مجبور میشود هدیهای بخرد ته حراجی بنجلفروشیها را بالا میآورد.
مثل آب خوردن در مورد دیگران بدگویی میکند.
مطلقا هیچ وظیفهای برای دفاع از دوستانش احساس نمیکند. سهل است بیشتر طرف دشمنان را میگیرد.
خودمانی بودن و شوخی داشتن برایش بهانهی خوبیست برای شکستن هر حرمتی. البته طبیعیست که منظور حرمت دیگران است و گرنه حرمت خودش جزو مقدسات محسوب میشود.
البته همهی بیشعوران همهی این صفات را یک جا از خود بروز نمی دهد. بعضی از بیشعوران در زیر نقابی از شیرینی و چربزبانی متظاهرانه پنهان میشوند. “الهی قربونت بشم عزیزم … دست بوسم … خانمم … دلم براتون یه ذره شده بود … به خدا دل به دل راه داره همین الان به فکرتون بودم … داشتم بهت زنگ میزدم ها … داداش ما نمک پروردهایم و …”. بسیاری از بیشعوران چنین جملاتی را هر روز مثل نقل و نبات نثار همه میکنند و از جمله دوستانشان (یا در واقع کسانی که به اشتباه فکر میکنند میشود با یک بیشعور دوست بود) اما در واقع هیچ اهمیتی ندارد که آنها چه جملات ظاهرا مودبانه و فریبندهای را درباره دیگران به کار میبرند. آنچه اهمیت دارد رفتار آنهاست که پر است از خودخواهی و فرصت طلبی و سواستفاده.
دوستتان میخواهد ماشین شما را قرض بگیرد. طبیعیست که از جملات محبتآمیز و متملقانه استفاده کند (همواره به خاطر داشته باشید که بیشعورها احمق نیستند. آنها بیشعورند!) چیزی که اهمیت دارد این است که آیا او ماشینتان را سالم و سر موقع برمیگرداند یا خیر؟ آمپر بنزین در این جور مواقع بیشعورسنج خوبی ست: هر چه باک خالیتر بیشعوری بیشتر!
اگر مبتلا به داشتن دوست یا دوستانی بیشعور هستید نخستین کاری که باید بکنید پرسیدن این سوال از خودتان است که چرا دوستِ بیشعور دارید؟ آیا ممکن نیست به این خاطر باشد که خود شما هم بیشعور هستید؟ (اگر فکر میکنید این سوال برایتان زیادی برخورنده است بگذارید این طور مطرح کنم: آخرین باری که ماشین کسی را قرض گرفتید، هنگام تحویلش آمپر بنزین کجا بود؟!)
اگر پس از تفکر و تامل لازم به این نتیجه رسیدید که خودتان بیشعور هستید فورا آن رفیق و اصولا هر کاری را رها کنید و برای معالجهی خودتان اقدام کنید.
اما اگر بیشعور نباشید یا در حال درمان باشید، باید هرچه زودتر برای رهایی دوستتان از شر این بلا اقدام کنید. روشهای زیر برای این منظور توصیه میشوند:
1- ارسال کتاب “بیشعوری” نوشته خاویر کرمنت و ترجمه محمود فرجامی برای دوستتان.
2- تشویق دوستتان به دنبال کردن ستون “بیشعوران” در سایت تهران ریویو
3- تلاش برای بستری کردن رفیقتان در یک مرکز رواندرمانی معتبر برای ترک اعتیادش به بیشعوری (البته قبلش مطمئن شوید که گردانندگان آنجا خودشان از درک و شعور کافی برخورداند. روانپزشکان و پرستاران هم از جمله گروههای در معرض خطر شدید بیشعوری هستند)
4- امور دیگر
اگر دوستتان از کارهای درمانی برای رهایی از شر بیشعوری امتناع کند باید هرچه سریعتر خودتان برای رهایی از شر این بیشعور اقدام کنید. اما این کار چندان سادهای نیست. هرگز نمیتوانید به سادگی دوستیتان با یک بیشعور ـ یا در واقع اجازه دادن به رابطهی یک طرفی و انگلی او با خودتان ـ به سادگی و با روشی محترمانه و معقول پایان دهید (اگر چنین بود که نام او بیشعور نبود!)
برای این منظور روشهای گوناگونی وجود دارد که از میان آنها این چند روش پیشنهاد نمیشود:
1- خفهکردن با جوراب
2- غرق کردن در رودخانه
3- کاشتن در گلدان و آب ندادن
4- دوبامبی کوبیدن در ملاج طرف به نحوی که مغزش از ماتحتش بیرون بریزد (ضربههای آرامتر اشکالی ندارد بلکه توصیه هم شده است)
5- گرفتن یک بلیط یک طرفه برای رفتن به دورترین جای ممکن از مکان جغرافیایی دوست بیشعور
روش آخری به این دلیل توصیه نمیشود که اصولا فرار از دست بیشعورها در دنیای امروز که با شبکههای ارتباطی یکپارچه شده است بیفایده است. تا موقعی که دستگاه تست بیشعوری اختراع شود بهترین کار پرهیز شدید از نزدیکی و دوستی با کسانی است که مشکوک به بیشعوریاند و نشانههایی از این عارضه خطرناک را با خود حمل میکنند. این نشانهها هر هفته در “بیشعوران” معرفی میشوند.

کلیدواژه ها: بیشعوری, طنز, محمود فرجامی |
