بیشعوران ـ 16
بیشعور و محیط زیست
1 Jul 2013
■ محمود فرجامی
برای کسانی که به علت برخوردار بودن از حداقل وجدان و شعور و آگاهی، نسبت به سوء رفتار با محیط زیست حساسیت دارند یکی از عذابآورترین کارها، تحمل رفتاریست که بیشعورشان با محیط زیست میکنند.
ماهیت اصلی بیشعور ایجاب میکند که اصولا جز به منافع خودش به چیز دیگری فکر نکند، به هیچ چیز در اطرافش اهمیتی ندهد و فرقی ندارد که آن اطرافیان انسان باشند یا حیوان یا گیاه یا اشیاء. از سوی دیگر، چون سادیسم و مردمآزاری هم دارد به هر چیز که دستش برسد آسیب میرساند؛ ودر آسیبرسانیاش فرقی بین آدمها و سایرین نمیگذارد. البته این تا وقتیست که سایرین توانایی انتقامگیری و مقابله به مثل و مجازات نداشته باشند و از آنجا که تحمل آدمها در برابر رفتار یک بیشعور حد و مرزی دارد و ممکن است به عواقب دردناکی بینجامد، بیشعور «مجبور» است حد و مرزها و ملاحظاتی را در رفتار بیشعورانهاش با سایر آدمها رعایت کند (دیکتاتورهای بیشعور معمولا از این قاعده معاف هستند تا روزی که از لولهی فاضلاب بیرون کشیده شوند و کاردی در ماتحتشان فرو رود)
اما جانوران و جانداران و طبیعت بیجان معمولا دستشان از انتقامگیری مستقیم و فوری کوتاه است و در نتیجه بیشعور با خیال راحت میتواند توامان خودخواهی و آسیبرسانیاش را روی آنها پیاده کند. یک تحقیق که در سال 1989 یا 2011 در یکی از دانشگاههای آمریکا یا اروپا انجام شد نشان داد شایعترین روشهای بیشعوران در این زمینه به ترتیب زیر است:
آشغال ریختن در جوی آب
آتش روشن کردن در جنگل
پرتاب بطری پلاستیکی به کنار جاده
ریختن فاضلاب به آب دریا
پرتاب اشیاء به سمت گربهها
سکس با حیوانات (البته فقط برای آقایان/ در سایر موارد، حیوانات دعاگو بودند)
در کشورهایی که همراه با سختگیری قانونی به محیط زیست و حقوق حیوانات اهمیت میدهند، بیشعورها از آسیب رساندن به محیط زیست و جانوران تا حدودی پرهیز میکنند و این دقیقا به همان علتی است که از آسیب رساندن به آدمها تا حدودی پرهیز میکنند: ترس از کیفر دیدن، علیرغم اشتیاق شدید.
سایر «جاها»، به خصوص جاهایی که به حقوق آدمها هم اهمیتی نمیدهند چه رسد به حقوق حیوانات و حفظ محیط زیست (لازم است حتما اسم ببرم؟) بهشت بیشعوران است. آنها خود را مجاز میبینند که تا هر چقدر میتوانند به محیط زیست آسیب برسانند و وقتی به آنها تذکر میدهید رویتان بُراق شوند که «مگه ارث باباته؟». البته اگر واقعا ارث پدرتان هم باشد باز هم از رو نمیروند. خود من وقتی مچ عدهای را گرفتم که وارد باغ پدرم شده بودند و هیچ میوهای نخورده بودند مگر آنکه دو تا شاخه را شکسته بودند؛ با همین پرسش روبرو شدم. اما اگر فکر میکنید وقتی جواب دادم بله مال بابامه آنها از رو رفتند معلوم میشود هنوز بیشعورها را نشناختهاید. کم نیاوردن و وقاحت و زورگویی از مشخصات اصلی آنهاست. حتی یکیشان خندهکنان در حالی شاخهی زردآلویی را میشکست از من خواست مدرک بیاورم. من هم مثل یک آدم منطقی و بیشعورشناس رفتم و با دو تا مدرک گنده که نیشهایشان برق میزد برگشتم. خوشبختانه مدارک قانع کننده بودند و بیشعوران با جا گذاشتن چند وسیله، و از جمله تکهای از عقب شلوار (باسن سمت راست) مجبور به ترک موقعیت شدند.
با این حال متاسفانه از این دست مدارک همیشه موجود نیستند و نمیتوان ماتحت هر بیشعوری را برای آسیب رساندن به حیوانات و درختان و طبیعت داغ کرد یا حتی گاز گرفت (به ویژه اگر مردان پشمالو باشند. یکی از سگها نصف روز سرفه میکرد و تا هشت تا بال مرغ نخورد حالش جا نیامد). از آدمهای معمولی نمیتوان انتظار داشت هر روز با آنها درگیر شوند، به خصوص آنکه بسیاری از این بیشعورهای قلدر هم هستند و خیلی خوشحال خواهند شد تا اگر بهانهای به دستشان داده شود تا به جای آسیب زدن به محیط زیست به آدمها آسیب برسانند. از این رو به نظر میرسد بهترین و فوریترین کار تلاش برای تصویب قوانین سختگیرانه برای حفظ محیط زیست و مجازات قاطع رفتار بیشعورانه و آسیبرسان محیط زیست باشد. البته این مشروط به آن است که نیرویی که قرار است این قانون را اجرا کند خودش به طور سیستماتیک مشغول آسیب رساندن به محیط زیست – و یا از آن بدتر: مصداق آلودگی محیط زیست!- نباشد. (باز هم لازم است حتما اسم ببرم؟!)
بیشعوران و دفاع از محیط زیست
بیشعورها چنان موجودات پیچیدهای هستند که حتی قادرند در قالب دفاع از محیط زیست هم بیشعوری پیشه کنند. این امر به ماهیت ثانویهی بیشعوری برمیگردد که از جمله شعارهای سازمانی آنهاست: از هر فعالیت باشعورانهای برای منکوب بیعشورانهی دیگران استفاده کن. (نام رمز: چماق)
به این ترتیب همانطور که برخی بیشعورها به شدت استعداد دارند خود را بین فعالان شریف اجتماعی جا بزنند در میان عدهای آدم باشعور که برای حفظ حقوق زنان، کودکان، زندانیان، محیط زیست و کودکان فعالیت میکنند پنهان شوند و از این فعالیتها علیه دیگران چماق درست میکنند. اینگونه است که یک بیشعور حتی در نقش مدافع محیط زیست هم میتواند همزمان به آدمها و محیط زیست آسیب برساند. چگونه؟ با چماق درست کردن از آن، تحقیر دیگران، برچسب زدن به مخالفانش، ارائهی تصویری احمقانه از فعالیتی که خود را به آن منسوب کرده و نهایتا برانگیختن حس بیزاری همگانی نسبت به آن.
یکی از دوستان طبیعتگردم یک بار با یکی از این بیشعورها در مسافرتی به شمال ایران همسفر شده بود. تعریف میکرد که وقتی در بازمانده چیزی که روزگاری جنگل بود زیراندازی پهن کرده بودند و غذایی خوردند مقداری از بازمانده میوه را پای درختی ریختند. فورا خانمی که ژست مدافع محیط زیست گرفته بود اعتراض کرد که شما حق ندارید که محیط زیست را نابود کنید و خطابهی غرایی در باب حقوق حیوانات و گیاهان ایراد کرد. پرحرفیاش چنان بود که سایر همسفران نتوانستند بگویند اینها فقط مقداری بازمانده میوه و صددرصد طبیعی است. (میگفتند هم البته تاثیری نداشت. بیشعور اگر قرار بود به حرف دیگران گوش کند که بیشعور نبود)
به این ترتیب آنها تصمیم گرفتند بازمانده میوهها را جمع کنند تا مجبور به تحمل بیشتر سخرنانی توهینآمیز طرف نباشند. همین شخص که همان شب درون چادر یک قوطی حشره کش را از ترس چند پشه خالی کرده بود و چند پودر سمی ضد حشرات و جانوران را دور تا دور چادر ریخته بود فردا دوباره به همسفری گیر داده بود که ناخنش را در طبیعت ریخته بود.
رفتار او، تا همان اولین ایستگاهی که همسفران از شرش خلاص شده بودند، چنان بود که هنوز رفیق من، آدمی که همیشه با طبیعت مهربان بوده و مدارا کرده، به هر نوع «حفظ محیط زیست» حساس شده و واکنش منفی نشان میدهد.
بیشعوری از پاره شدن لایه ازون هم برای کره زمین خطرناکتر است.

کلیدواژه ها: بیشعوری, محمود فرجامی |
