عارفی کو که کند فهم زبانِ مردم
11 Jun 2013
■ داریوش محمدپور
۱. انصراف محمدرضا عارف به گمان من يکی از کليدیترين و مهمترین تصمیمهای زندگی سياسی او بود نه به اين دلیل که به «اجماع» اصلاحطلبان تمکين کرد و نه به اين دلیل که فضایی سياسی برای روحانی باز کرد بلکه دقيقاً به این دليل که در وضع فعلی ایران، بالقوه توان اين را پيدا کرد که وسيلهای جدی و مهم باشد برای پر کردن شکاف ميان سياست و مردم.
۲. وضع آرمانی در سياست امروز ما، به نظر من، اين میتوانست باشد که محمد خاتمی نامزد ریاست جمهوری میشد، صلاحيتاش از ميان صافی ناراست شورای نگهبان دستنخورده و سالم بیرون میٱمد و تا همين امروز بازی سياسی را ادامه میداد و سپس انصراف میداد (حتی فارغ از اینکه چه رقيب یا نامزد ديگری در ميدان میبود). چنين عملی، نقطهی عطف سياست میشد. این نقش مهم را امروز محمدرضا عارف ایفا کرد.
۳. محبوبترین چهرهی سياسی امروز، يعنی ۲۱ خرداد ۹۲، در ايران، محمدرضا عارف است به نظر من. نه از جهت سلبی – که مثلاً به نفع روحانی انصراف داده – بلکه کاملاً از جهت ايجابی. به فرض اينکه روحانی رييس جمهور شود، و به فرض اینکه رييس جمهور شدناش در افق بالاتر و چشمانداز طولانیتر ايران مفيد باشد، يکی از هوشمندانهترين کارهای روحانی میتواند این باشد که جايگاهی کليدی در دولتاش به عارف بدهد. و در اين آزمونی است برای حسن روحانی.
۴. عارف چهرهای است که امروز میتواند تمرکز کاریزما و سياست پوپوليستی را بشکند. پوپوليسم در سياست برای هر دو جناح مضر است. مهم نيست که پوپولیسم در خدمت سعيد جلیلی باشد يا در خدمت اصلاحطلبان. سياست مردممحور سياستی است که در آن فرد، هويت سياسیاش را گره بزند به قلب تپندهی مردم. يعنی همان کاری که ميرحسین موسوی به درخشانترین شکلی در ۲۵ خرداد ۸۸ انجام داد. سياست مردمی معنایاش اين نيست که جلوی مردم حرکت کنی و مردم به تو اقتدا کنند. سياست به معنای ارزشمندش يعنی اينکه نه از مردم عقب بیفتی و نه خود را پیشرو، مراد و مرشد آنان بدانی. سياستورزانی که هنوز انتظار دارند مردم در فهم و عمل سياسیشان به آنها اقتدا کنند، مرزشان با اقتدارگرايان مرز بسيار باريکی است و در بهترین حالت شاخصهها استبداد خيرخواهانه را میپرورانند.
۵. در وبسايت کلمه گفتوگويی از دختران موسوی و رهنورد آمده است که در آن گفتهاند: «در یک روال کلی پدر و مادرمان به ما توصیه ای نداشتند. یا حتی برای شرکت یا عدم شرکت های ما در انتخابات، نه نظر خودشان را توضیح می دادند و نه از ما انتظار توضیح داشتند. اما در حد همین یکی دو ملاقات محدود، گفتند ما در این شرایط امنیتی در متن جامعه قرار نداریم و بنابراین درباره انتخابات صحبت نخواهیم کرد». فهم من – و انتظار من – اين است که ميرحسين موسوی جامعهی سياسی را بالغتر از آن میداند که نيازی به توصيه يا ارشاد او داشته باشند. او مهمترین عمل سياسی زندگیاش را انجام داده است و سياست را از برج عاج خودگامگی به اعماق متن جامعه پرتاب کرده است. هر کوششی برای بازگرداندن اين مسیر يا تغيير دادن آن به سويی ديگر، يعنی بتواره ساختن از موسوی يا سلبريتی ساختن از او. اصلاحطلبان هميشه اين قابلیت را داشتهاند و امروز هم دارند. انصراف عارف اين فرصت يگانه و گرانبها را امروز به آنها هديه کرده است که بتوانند به صراحت تمام عبور از اين سياست را در عمل نشان دهند.
منبع: وبلاگ ملکوت

کلیدواژه ها: انتخابات, داریوش محمدپور, عارف |
