راهکار رهبر برای عبور از بحران
سعید جلیلی؛ محلل خامنهای ـ احمدینژاد
5 Jun 2013
■ محمدرضا سرداری
پس از حذف قطعی اکبر هاشمی رفسنجانی و اسفندیار رحیم مشائی از صحنه رقابتهای انتخاباتی، اکنون بسیاری از سوالات، ابهامات و فرضیات موجود پیرامون این انتخابات و جانشین آینده محمود احمدی نژاد روشن شده است. در حال حاضر با وجود اینکه هشت کاندیدا در صحنه انتخابات حضور دارند، رقابتی جدی وجود ندارد و جمهوری اسلامی با مهندسی انتخابات، این بار با ترفند غیر رقابتی کردن صحنه تلاش می کند تا فضای عمومی را در سکوت نگاه دارد و از این رو کشور را به دوران پیش از دوم خرداد بازگردانده است. پیش از دوم خرداد، یعنی دورانی که سیدعلی خامنه ای و اکبر هاشمی رفسنجانی رییس جمهور بودند و انتخابات ریاست جمهوری جنبه ای صوری و تشریفاتی داشت و به تعبیری رییس جمهور از پیش تعیین شده بود. اما از دوم خرداد 76 تا بیست و دوم خرداد 88 شاهد رقابت جدی میان نامزدان ریاست جمهوری در دایره وفاداران به این نظام بودیم.
از سال گذشته شواهدی وجود داشت که سید علی خامنه ای درصدد تبدیل نظام ریاستی به نظام پارلمانی است. وی در یک سخنرانی رسمی اعلام کرد که ممکن است نظام تصمیم بگیرد با اصلاح قانون اساسی نظام ریاستی را به نظام پارلمانی تبدیل کند. پیاده کردن این نظریه البته نیازمند مقدماتی بود که یکی از مهمترین آنان گذار آرام از انتخابات پیش رو است. بنابراین اگر جمهوری اسلامی قادر به عبور از این برهه گردد، زمینه تحقق ایده رهبر خود را فراهم خواهد ساخت. اکنون به نظر می رسد با تدابیری که اندیشیده شده است، زمینه برای حذف دو جریان که می توانست مانعی بر سر اراده آیت الله باشد، فراهم شده است. حذف کامل اصلاح طلبان با رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی کم هزینه ترین راهکار برای رهبر جمهوری اسلامی بود؛ هر چند که وی به درستی تبعات آن را محاسبه نکرده باشد. در عین حال، وی توانسته برای یک دوره موقت اصلاح طلبان را مهار کند؛ اما مشکل دیگر وی کنار آمدن با بداخلاقیهای رییس جمهور وقت و مهار وی برای پیشگیری از تحرکاتی است که می توانست محاسبات صورت گرفته را برهم زند.
در این راستا بار دیگر سید علی خامنه ای از مهره ای رو نمایی کرد که کمتر تحلیلگری وی را در جایگاه ریاست جمهوری تصور می کرد. سعید جلیلی که نام وی به عنوان رییس تیم مذاکره کننده هسته ای ایران در داخل و خارج از کشور مطرح است، گرچه بیوگرافی ضعیفی دارد اما توانسته گزینه خوبی برای خامنه ای از چند منظر باشد. این مقاله می کوشد تا به مزایای سعید جلیلی برای رهبر جمهوری اسلامی بپردازد. اما پیشتر باید دید جلیلی کیست و چگونه در نظام جمهوری اسلامی ارتقای مقام یافته است.
سعید جلیلی در دهه های شصت و هفتاد دانش آموخته دانشگاه امام صادق، جانباز جنگ و کارمند علی اکبر ولایتی بوده است. در واقع یکی از ویژگیهای این انتخابات، رقابت یک “کارمند و وزیر” پس از شانزده سال است. وی به عنوان کارشناس و سپس رییس اداره بازرسی در وزارت امور خارجه فعالیت می کرده است و پس از دوم خرداد به معاونت اداره کل آمریکای وزارت امور خارجه می رسد و سپس وزارت خارجه را ترک و در دفتر رهبر جمهوری اسلامی مستقر می شود. پس از روی کار آمدن دولت احمدی نژاد، به عنوان گزینه وی برای وزارت امور خارجه مطرح می شود؛ اما رقابتهای جناحی در آن مقطع مانع از وزارت وی می شود و نهایتا وی به عنوان معاون آمریکا و اروپای وزارت امور خارجه به جایگاه مهمی دست می یابد.
پس از اوج گرفتن اختلافات لاریجانی ـ احمدی نژاد و برکناری لاریجانی از دبیری شورای عالی امنیت ملی و سرپرستی تیم مذاکره کننده هسته ای با پنج به علاوه یک، سعید جلیلی به این جایگاه حساس دست می یابد و این سمت را تا کنون دارا است. جلیلی فردی است که تا کنون توانسته نقش یک واسطه امین را میان احمدی نژاد و خامنه ای ایفا کند، اما این نقش وی کمتر مورد توجه تحلیلگران قرار گرفته است. راز این واسطه گری چیست؟ وی چگونه و به کدام واسطه توانسته است محللی میان خامنه ای و احمدی نژاد باشد؟
پیش از آغاز حواشی انتخابات ریاست جمهوری، در تحلیلی با عنوان “انشعاب در حزب پادگانی” به نکته ای اشاره شد مبنی بر این که مهمترین دغدغه علی خامنه ای پر کردن شکاف موجود میان حزب پادگانی است. با اوج گرفتن انتقادات از احمدی نژاد به خاطر حمایت وی از اسفندیار رحیم مشائی و تعقیب الگوی پوتین ـ مدودوف در ایران، بسیاری بر این باور بودند که احمدی نژاد تلاش می کند تا به هر قیمتی تاییدیه مشائی را از نظام بگیرد و در غیر این صورت در مقابل خامنه ای بایستد. اما این تحلیل به دو جهت فاقد پشتوانه عملی بود. نخست آنکه احمدی نژاد به تنهایی قدرتی برای مقابله با سپاه و رهبری آن نداشت و دیگر آنکه وی و یارانش خود مردانی از جنس آنان هستند و هیچ تغییر محسوسی در رفتار و کردار آنان صورت نگرفته است که بتوان از آن به مثابه تحول یاد کرد. از این رو پس از سکوت وی در مقابل رد صلاحیت مشائی و عدم موضع گیری در مقابل سکوت آیت الله در برابر رد صلاحیت قطعی وی از یک سو و اعلام خبر فعالیت ستادهای مشایی برای جلیلی از سوی دیگر، دم خروس به اصطلاح بیرون زد و این تحولات نشان داد که مصالحه ای نانوشته پیشتر میان خامنه ای و احمدی نژاد صورت گرفته است. در این مصالحه محتمل، احمدی نژاد و یارانش با ریاست جمهوری جلیلی همچنان در کانون دولت باقی خواهند ماند و از سوی دیگر فضای انتخاباتی نیز تحت کنترل سپاه و بیت رهبری قرار خواهد گرفت و بدین ترتیب روندی که می رفت حزب پادگانی را متلاشی کند با این مصالحه متوقف می گردد.
نکته دیگری که در محاسبات آیت الله خامنه ای در این دوره لحاظ شده، اهمیت مساله هسته ای است. اینکه مسئول مذاکرات هسته ای، نامزد مورد نظر رهبر جمهوری اسلامی است؛ خود نشان از میزان اهمیت این موضوع و میزان اعتمادی است که شخص خامنه ای به سعید جلیلی دارد. در تحلیلی با عنوان “شواهد ظهور ولایت هسته ای” به این نکته اشاره شد که علی خامنه ای تنها راه برای بقا و ماندگاری خویش در قدرت را دستیابی به سلاح هسته ای می داند و از این رو ارتقای افرادی که کلیه اسرار هسته ای را در اختیار دارند، می تواند پشتوانه خوبی برای خود و تشویق مناسبی برای آنان باشد. این موضوع نشان می دهد که رهبر جمهوری اسلامی تا چه میزان به مساله هسته ای به عنوان یک ابزار استراتژیک برای بقا می نگرد و از این رو حرکتی را با احمدی نژاد آغاز کرده و این بار با یک احمدی نژاد مطیع تر و در عین حال ضعیف تر، این حرکت را دنبال می کند.
علی خامنه ای راهکار کوتاه مدت مناسبی برای عبور از بحرانی قریب الوقوع یافته است. یافتن یک محلل برای مقابله با جریانی که می رفت از درون، دستگاه ولایت را ساقط کند؛ تدبیری اجتناب ناپذیر بود که اندیشیده شده است، اما وی فردی را به ریاست اجرایی کشور خواهد گماشت که به مراتب از احمدی نژاد ضعیف تر است و ویژگیهای شخصی وی در عوام فریبی و حاشیه سازی را نیز ندارد. جلیلی نه قادر است کمکی به مشکلات اقتصادی کشور کند و نه گره ای از مشکلات بین المللی باز می کند؛ بلکه وی تداوم دولت احمدی نژاد و سیاستهایی است که ایران را به شرایط کنونی دچار کرده است.

کلیدواژه ها: احمدینژاد, انتخابات 92, پرونده هستهای, جلیلی, خامنهای, ریاست جمهوری, محمدرضا سرداری |
