Home

Titleنگاهی به نقش روحانیت سنتی در انتخابات

روحانیت سنتی؛ نظاره‌گر یا فعال عرصه سیاست؟

30 May 2013

■ حسن فرشتیان
Font Size + | - Reset

برای تبیین شناخت مواضع «روحانیت سنتی» در انتخابات، لازم است تعریفی اجمالی از این صنف از روحانیت (با توجه به کاربرد آن در این نوشتار) ارایه شود. تعریف جامع و مانع «روحانیت سنتی» چندان آسان نیست زیرا این واژه، کاربردهای مختلفی دارد، گاهی در برابر «روحانیت سیاسی» یا «روحانیت حکومتی» قرار می گیرد و گاه نیز در رابطه با «روحانیت نوگرا» تعریف می شود.

547506_VwvdwxHB

روحانیت سنتی و سیاست

«روحانیت سنتی» به عنوان اصیل ترین و قدیمی ترین جریان روحانیت شیعه، تلاش داشته است به شیوه سنتی فقیهان گذشته (سلف) از سیاست به معنای عام و متداول آن خودداری کند. این جریان فقط هنگامیکه در مورد اصل و پایه ای از اصول اسلام (بیضه اسلام) و یا موجودیت روحانیت احساس خطر کرده، وارد سیاست شده است و یا در شرایط خاص و استثنایی که جامعه مسلمانان به صورت همگانی وارد سیاست شده اند (سیاست زدگی فراگیر جامعه) اینان نیز، نه به عنوان رهبران اجتماعی ـ سیاسی، بلکه به عنوان همراهان اجتماعی وارد صحنه شده اند و در برابر تقاضاهای مقلدان سیاسی شده، فتاوا و نظریاتی سیاسی ارایه داده اند.

در دوران صفویه که آغاز شکل گیری طبقه روحانیت به معنای کنونی در سپهر سیاست ایران بود، روحانیت وارد مشاغل دولتی شد و گفتمانی جهت مشروعیت قدرت سیاسی ایجاد کرد و خود نیز در بخش هایی از قدرت سهیم گشت. در این دوران گاهی شمشیر به کمر سلطان بسته و تاج بر سر وی گذاشته است تا مشروعیت دینی به وی بدهد و حتی برای مشروعیت فرامین سلطان، وی را نایب خویش دانسته و خود را نایب امام زمان دانسته است تا مشروعیت حکومت با واسطه روحانیت به مشروعیت امام غایب برسد.[1]

گاهی نیز سلاطین به وی سمت و پُستی داده اند[2] تا روحانیت، مشروعیت سیاسی (نه مذهبی) خویش را از حکومت به عاریت گیرد.[3]

با اوجگیری اخباری گری، روحانیت به صورت رسمی به دو گروه تقسیم شد: روحانیون سیاسی (حکومتی) و روحانیون غیرسیاسی (غیر حکومتی).

روحانیون غیرسیاسی، پرچمدار سنت شدند. در ابتدا ویژگی ممیزه خویش را در معرفه های اصولی ـ فقهی تعریف کردند و با رجوع به سنت واحادیث (اخبار معصومین) از شیوه های اصولی فقیهان دیگر انتقاد کردند. این گروه به عنوان «اخباری» در برابر «اصولیین» مطرح شدند. اخباریون در نگرش سیاسی خویش، منتقد روحانیونی شدن که به حکومت و سیاست می پرداختند.[4]

در دوران قاجار، طبقه جدیدی از روحانیت شکل گرفت که از دیدگاه فقهی ـ اصولی، از اصولیین محسوب می شدند ولی با توجه به این باور که هر حکومتی در عصر غیبت امام معصوم، «حکومت غاصب» تلقی می شود و همکاری با آن، «همکاری با ظلمه» محسوب می شود، بر شیوه های «عدم همکاری با حکومت و سیاسیون در عصر غیبت»، از اخباریون پیروی کردند. به عبارت دیگر، در شیوه های فقهی ـ اصولی، از «اصولیین» بودند ولی در رابطه با فاصله گیری از سیاست و حکومت، شیوه «اخباریون» را برگزیدند. روحانیت سنتی کنونی میراث دار این طبقه میانی دوران قاجار است.

1. اولین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی (1358)

این انتخابات که آزادترین انتخابات در دوران استقرار جمهوری اسلامی ایران بود در فضایی انجام گرفت که گفتمان سیاسی در جامعه فراگیر شده بود. در آن هنگام با توجه به «رفرانس اجتماعی ـ سیاسی» بودن روحانیت (نه فقط مراجع فقهی ـ تقلیدی بودن آنان)، روحانیت با تمام نیرو به صحنه سیاست آمد.

«روحانیون سنتی» که تا چند ماه قبل از آن، ورود در سیاست را خلاف شان خویش می پنداشتند و هر نوع کنش سیاسی در زمان غیبت امام معصوم را بیهوده و بی سرانجام و «ابتر» می پنداشتند، به صورت یک کنشگر سیاسی در آمده و پرچمی از سیاست بر دوش گرفتند.

در این فضای سیاسی شده جامعه، «روحانیت سنتی» از یک سو، تقاضای هواداران خویش را برای مداخله در امر سیاست می دید و از سویی دیگر، به دلیل نداشتن سابقه مبارزاتی در رژیم گذشته، و با توجه به قدرت رسیدن «روحانیت سیاسی» در سطح کشور، شانس و فرصت چندانی برای مداخله فراگیر سیاسی نداشت. اینان از یک سو می خواستند همچنان بر ویژگی خویش (سنتی و غیرسیاسی بودن) تاکید کنند و از سوی دیگر تلاش ناکامی داشتند تا با حفظ همین ویژگی و مؤلفه اساسی خویش، سهمی نیز در سیاست داشته و نظرات خویش را در پهنه ی سیاست اعمال کنند. لذا علیرغم ورود در سیاست، همچنان سنتی باقی ماندند. اینان سهم چندانی از قدرت در پهنای سیاسی کشور دریافت ننمودند لذا هیچگاه در انتخابات ریاست جمهوری که انتخاباتی در سطح ملی (کشوری) بود، نقش بارزی ایفا نکردند.

در این انتخابات، اینان کاندیدای ویژه ای نداشتند و به دلایلی که در پیش توضیح داده شد، نمی توانستند کاندیدای خاصی داشته باشند. لذا به عنوان «خیرالموجودین» دل به کاندیدای حزب جمهوری اسلامی، جلال الدین فارسی بسته بودند و در نهایت پس از انصراف اجباری وی، به سراغ حسن ابراهیم حبیبی رفتند. حمایت اینان بیش از اینکه «ایجابی» باشد «سلبی بود»، یعنی برای جلوگیری از به قدرت رسیدن سایر کاندیداها (که از دید این روحانیون، مروج اسلام نبودند) به سراغ این کاندیداها آمدند. نتیجه انتخابات و پیروزی قاطع سید ابوالحسن بنی صدر، شکست فاحشی برای این طبقه از روحانیت محسوب شد.

نفوذ و اعتبار روحانیت سنتی، بیشتر «محلی» بود و ابزارهای تبلیغاتی اینان نیز محلی بود (مثل منابر و سخنرانی و شبکه ائمه جماعات مساجد محلی) نه در سطح ملی (روزنامه و رسانه های صوتی تصویری سراسری). به همین دلیل، اینان تلاش کردند تا در انتخابات محلی از نفوذ خویش استفاده کنند. در این مقطع، مهمترین فعالیت انتخاباتی خویش در دوران جمهوری اسلامی را انجام دادند.

به عنوان نمونه، حکایت مداخله سیاسی علمای سنتی حوزه علمیه مشهد در این مقطع، قابل بازخوانی هست. اینان تا قبل از پیروزی انقلاب، هرچند از مخالفین مبنایی حکومت شاهنشاهی محسوب می شدند ولی از روحانیون مبارز به حساب نمی آمدند، البته مورد احترام متقابل روحانیون مبارز بودند و با آنان روابط حسنه ای داشتند. این گروه از علمای مشهد[5]، برای اولین انتخابات مجلس شورای ملی (اسفند 1358) که شهر مشهد بایستی پنج نماینده انتخاب می کرد، پنج نامزد خویش را معرفی کردند. سه تن [6] از این پنج نفر در دور اول انتخابات به مجلس راه یافتند. در دور دوم نیز یک روحانی مستقل [7] که در آن مقطع از جریان مبارز و نوگرا محسوب می شد و مورد حمایت جریان های همسوی ریاست جمهوری وقت سید ابوالحسن بنی صدر بود، به مجلس راه یافت. «روحانیت سیاسی ـ حکومتی» شکست سختی در برابر «روحانیت سنتی» متحمل شد، حزب وابسته به حاکمیت (حزب جمهوری اسلامی) فقط توانست یک نماینده [8] را در دور دوم به مجلس بفرستد.

البته مورد فوق، با توجه به بافت سنتی و مذهبی شهر مشهد و جایگاه حوزه علمیه و به ویژه پایگاه مردمی این علمای سنتی و استوانه های مذهبی شهر مشهد، یک مورد استثنایی است و نمی توان آن را به سطح ایران تعمیم و گسترش داد.

در دوره های بعد (پس از حوادث سال 1360) به دلیل بسته شدن فضای کشور، روحانیون سنتی حتی در سطح محلی نیز فعالیت بارزی در انتخابات های پسین انجام ندادند.

2. دومین تا ششمین انتخابات ریاست جمهوری (1360-1360-1364-1368-1372)

ویژگی خاص این دوره‌های انتخاباتی، فضای بسته جامعه پس از حوادث خرداد و تیر 1360 بود. هر کاندیدایی که مورد نظر حکومت بود بدون تردید پیروز انتخابات می شد. برخی کاندیداهای رقیب نیز در تبلیغات انتخاباتی خویش تصریح می کردند که فقط جهت خالی نبودن صحنه از کاندیداهای متعدد، نامزد شده اند و گاهی حتی هواداران خویش را دعوت می کردند که به رقیب که نامزد واقعی هست رای دهند (نمونه عباس شیبانی نامزد ریاست جمهوری و دعوت وی به رای دادن به سید علی خامنه ای).

با توجه به فضای بسته که مهمترین ویژگی این دوران بود، «روحانیت سنتی» ارزش و اعتبار پیشین خویش را از دست داده بود و هر روزه بیشتر به حاشیه رانده می شد و خود نیز داوطلبانه ترجیح داد تا برای حفظ حرمت خویش، انزوا برگزیند و به دوران گریز از سیاست بازگردد. در این دوره‌های انتخاباتی، اینان یا سکوت می کردند و کاندیدایی نداشتند و یا اگر ناچار از ابراز نظر بودند به صورت اجمالی و غیر مستقیم، از کاندیدای حکومتی دفاع می کردند.

3. هفتمین و هشتمین انتخابات ریاست جمهوری (1376-1380)

ویژگی اساسی این انتخابات، دو قطبی شدن فضای انتخاباتی بود (طرح گفتمان اصلاح طلبی در برابر گفتمان اصولگرایی). فضای جامعه نیز در آستانه انتخابات نیمه باز شده و مطالبات سیاسی جامعه اوج گرفته بود.

روحانیون سنتی، در برابر خطری که از به قدرت رسیدن هوادارن اصلاحات مطرح شده بود (مثل حکایت تهیه و نشر فیلم کارناوال عاشورا)، به صورت جدی به روحانیت حکومتی نزدیک شدند. نامزد غیر رسمی آنان (به پیروی از روحانیون حکومتی)، علی اکبر ناطق نوری بود که از رقیب اصلاح طلب خویش، سید محمد خاتمی، شکست خورد. پیروزی اصلاح طلبان، زنگ خطر مشترکی برای روحانیون حکومتی و روحانیون سنتی محسوب می شد.

4. نهمین انتخابات ریاست جمهوری (1384)

روحانیت سنتی که از دوران به قدرت رسیدن اصلاح طلبان و از طرح اندیشه های متجددانه در حوزه های دینی (به ویژه از جانب غیر روحانیون) شدیدا دلخور بود، همسوی حاکمیت و بر طبق برخی تمایلات (آشنایی های شخصی، نزدیکی گفتمان کاندیداها) از یکی از کاندیداهای مورد نظر حاکمیت (اصولگرایان) دفاع کرد.

هنگامی که انتخابات به دور دوم کشیده شد بخش هایی از روحانیت سنتی که رابطه ای نیز با حکومت داشتند هنوز هوادار علی اکبر هاشمی رفسنجانی بودند ولی اکثر روحانیت سنتی، گفتمان احمدی نژاد را نزدیکتر به خویش می پنداشتند و به ویژه گفتمان مهدویت وی را در راستای احیای عمومی عقاید و باورهای سنتی خویش می دیدند، لذا به حمایت غیر مستقیم از وی پرداختند. حمایت احمدی نژاد (در قامت شهردار تهران) از هیات های مذهبی و توجه وی به شعائر اسلامی، مردمی و خاکی بودن وی، توجه به تهیدستان جامعه و ادعای مبارزه با حلقه بسته ارباب قدرت، از عوامل مهمی بود که روحانیت سنتی را در پنهان و آشکار، شیفته وی می کرد. نتیجه این انتخابات و برنده شدن محمود احمدی نژاد، پیروزی بزرگی برای روحانیون سنتی بود.

5. دهمین انتخابات ریاست جمهوری (1388)

روحانیت سنتی از پیروزی دفعه پیشین خویش پشیمان شده بود. ورود جریان پیروز ریاست جمهوری به مقوله های هایی مثل «هاله نور» و «ارتباط با امام زمان»، این باورها را سخیف کرده بود. تبیین و مرزبندی این پدیده ها در طول سده های اخیر در انحصار روحانیت بود، احمدی نژاد و همراهانش این پدیده ها را سخیف کرده بودند و این بر روحانیت سنتی سخت گران آمد.

در این دوره، روحانیت سنتی از نامزد مورد حمایت پیشین خویش روی برگرداند. برخی از آنان دوباره انزوا برگزیده و به وادی غیر سیاسی خویش بازگشتند. برخی دیگر از اینان حسرت و افسوس دوران ریاست جمهوری سابق (سید محمد خاتمی که روحانی و روحانی زاده بود و حرمت مفاهیم دینی و روحانیت نگاه می داشت) را خوردند. ولی این سبب نشد که این بار به جانب مخالفین و منتقدین نامزد حکومتی (میر حسین موسوی و یا کروبی) روی بیاورند، زیرا از یک سو با اندیشه های اقتصادی ـ سیاسی این کاندیداها زاویه داشتند و از سویی دیگر برخی از کلیدواژه‌های گفتمانی این نامزدها (حقوق بشر، دموکراسی، آزادی)، گفتمان مورد نظر روحانیون سنتی نبود، و حتی به گونه ای موجب ترس و تردید آنان می شد. لذا در این برهه، اکثر روحانیت سنتی سکوت کردند.

در گفتمان پسا انتخاباتی، بخش هایی از روحانیون سنتی (که منتقد جدی شیوه های حاکمیت بودند) در پیوند با سایر منتقدین قرار گرفتند. هر چند تفاوت های نگرشی زیادی میان اینان وجود داشت ولی نقاط مشترک در حوادث اعتراضی جنبش سبز، سبب پیوند مقطعی اینان با یکدیگر شد.

6. یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری (1392)

با توجه به داده های موجود در مقطع کنونی می توان این انتخابات که اولین انتخابات ریاست جمهوری پس از جنبش سبز است را حایز اهمیتی در راستای تعریف جدید و آرایش نو در صحنه سیاسی و در حوزه روحانیت دانست.

روحانیت سنتی که همچنان سرخورده از دو دوره اخیر ریاست جمهوری هستند، نه تنها نگرانی هایشان برطرف نشده است بلکه دوران دوم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، دلخوری ها و نگرانی آنان را تشدید کرده است. اعتماد اینان به هاشمی سبب خواهد شد زاویه ها و انتقادات گذشته از وی را فراموش کنند و انتخاب هاشمی را تضمینی برای حفظ جایگاه و موقعیت روحانیت شیعه بدانند، لذا این گروه از روحانیت بدون تردید در این دوره از انتخابات از هاشمی پشتیبانی می کردند، هر چند برخی از اینان بدلیل عدم تمایل به ورود در امور سیاسی، پشتیبانی خویش را آشکار نکردند، اما گزینه ای دیگر در برابرشان نبوده و هاشمی برای اینان خیرالموجودین بود.

در شرایط پس از رد صلاحیت هاشمی، این گروه از روحانیت انسجام خود را از دست خواهند داد و حمایت ضمنی آنان از سایر نامزدها به صورت سلبی خواهد بود یعنی علیه کاندیدایی که از وی احساس خطر کنند موضعگیری خواهند کرد تا نگرانی هایی خویش را خنثی کنند، ولی به صورت ایجابی از نامزد دیگری حمایت نخواهند کرد. به عبارتی دیگر، این انتخابات را انتخاباتی نمی دانند که بخواهند نقش موثری ایفا کنند؛ لذا باری دیگر، به انزوا و کناره گیری از امر سیاست خواهند پرداخت.

کلام پایانی

روحانیت سنتی غالبا در انتخابات فعال نبوده است. بلکه به همان شیوه سیاسی، به یادگار مانده از دوران قاجار (میراث سیاسی اخباریون) وفادار باقی ماندند. مداخله آنان در انتخابات بیش از آنکه ایجابی باشد سلبی است، زیرا برنامه ای برای سیاست و پیشبرد آن ندارند، فقط برای جلوگیری از جریانی که از آن احساس خطر می کنند به جریان کم خطرتر ارجاع می دهند.

این گروه از روحانیون، فقط هنگامی که نیاز ویژه ای احساس کنند (احساس خطر تضعیف اسلام و روحانیت) یا شرایط ویژه ای فراهم آید (مثل سیاست زدگی فراگیر و همگانی جامعه و برای پاسخگویی به این نیاز عمومی)، وارد گفتمان انتخاباتی می شوند، و گرنه ترجیح می دهند نظاره گری باقی بمانند تا در صورت پیروزی هرکدام از کاندیداها، آنان همچنان جایگاه مرجعیت مذهبی خویش (به معنای رفرنس مذهبی بودن) را محفوظ نگهدارند و با گفتمانی «اندرزگونه و نصیحت مندانه» و یا «انتقادی و اعتراضی» مطالبات اساسی خویش را در زمینه حفظ اسلام و حوزه های دینی پیگیری کنند.

—————————————

پاورقی‌ها:

[1] به عنوان نمونه، میرداماد، نواده محقق کرکی، خطبه جلوس شاه صفی را بر کرسی سلطنت قرائت کرد. در نمونه ای دیگر، شیخ عبدالله، فرزند محقق کرکی، بدرخواست شاه اسماعیل و بر طبق سنت آن دوران، فرش سلطنت را در برابر وی گستراند. در دوران قاجار، کاشف الغطا ازفتحعلیشاه حمایت می کرد مشروط به اینکه وی با علما مشورت کند و به آرای آنان عمل نماید. وی درجنگ ایران-روس با فتوایی به شاه نیابت و اجازه داد تا به جنگ روس برود، و با این تمهید، این جنگ، جهاد و دفاع مشروع تلقی گردید، و شاه اجازه یافت از وجوهات شرعی برای مخارج این جنگ استفاده کند.

[2] از قبیل صدرالصدور، صدر، نائب الامام، شیخ الاسلام، ملا باشی، قاضی و قاضی عسکر.

[3] به عنوان نمونه، شاه طهماسب صفوی بسیاری از وظایف و قدرت های حکومتی را به علما تفویض نمود، محقق کرکی را صدرالصدور نموده و ضمن اعطای سمت شیخ الاسلامی به وی لقب نائب الامام و خاتم المجتهدین داد، و در فرمانی حکومتی، مخالفت با این مجتهد را مستوجب مجازات توسط حکومت دانست.

[4] مدرسه اخباریگری در اوایل قرن یازدهم هجری قمری، در دوران شاه عباس، توسط شیخ محمد امین استرآبادی پدید آمد. در سالهای پایانی قرن دوازدهم هجری، وحید بهبهانی سبب غلبه اصولیین بر اخباریون شد.

[5] در راس اطلاعیه های انتخاباتی آنان امضای علمای سنتی حوزه مشهد قرار داشت از قبیل حضرات و آیات سیدحسین موسوی شاهرودی، میزرا جوادآقا تهرانی، میزرامحمد مهدی نوغانی، میزرا علی فلسفی، میرزا حسنعلی مروارید.

[6] محمدهادی عبدخدایی، قاسم صادقی و عبدالحمید دیالمه.

[7] حسین موسوی جهان‌آبادی، مشهور به موسوی خراسانی.

[8] سید محمد حسینی خامنه ای.

 
Tehran Review
کلیدواژه ها: , , , , , | Print | نشر مطلب Print | نشر مطلب


What do you think | نظر شما چیست؟

عضویت در خبرنامه تهران ریویو

نشانی ایمیل

Search
Most Viewed
Last articles
Tags
  • RSS iran – Google News

    • Could the Iran Model Work for Sudan? - U.S. News & World Report
    • Iran Strengthening Precision and Destructiveness of Warheads With New Octogen Explosives Plant - Algemeiner
    • Panama Papers Include Entities Blacklisted for Doing Business with Iran - Breitbart News
    • Funding Iran - Power Line (blog)
    • Into the furnace in Iran - Financial Times
  • video
    کوچ بنفشه‌ها

    تهران‌ریویو مجله‌ای اینترنتی، چند رسانه‌ای و غیر انتفاعی است. هدف ما به سادگی، افزایش سطح گفتمان عمومی در مورد ایده‌ها، آرمان‌ها و وقایع جهان امروز است. این مشارکت و نوشته‌های شما مخاطبان است که کار چند رسانه‌ای ما را گسترش داده و به آن غنا و طراوت می‌بخشد. رایگان بودن این مجله اینترنتی به ما اجازه می‌دهد تا در گستره بیشتری اهداف خود را پیگیری کرده و تاثیرگذار باشیم. مهم‌تر از همه اینکه سردبیران و دست‌اندرکاران تهران‌ریویو به دور از حب و بغض‌های رایج و با نگاهی بی‌طرفانه سعی دارند به مسایل روز جهان نگاه کرده و بر روی ایده‌های ارزشمند انگشت بگذارند. تهران ریویو برای ادامه فعالیت و نشر مقالات نیازمند یاری و کمک مالی شماست.