رییسجمهور آینده ایران کیست؟
21 May 2013
■ عظاءالله مهاجرانی
فضای سیاسی و اجتماعی ایران، به نظر پیچیده میآید. در یازدهم ماه می و دقایقی پیش از پایان مهلت مقرر، هاشمی رفسنجانی وارد وزارت کشور شده و اوراق نامزدی خود را برای انتخابات ریاست جمهوری تحویل داد. در حقیقت این کار به مثابه یک تحول در انتخابات ریاست جمهوری ایران بود. روشن است که رفسنجانی زیرکترین سیاستمدار ایران و بارزترین آنها در عرصه سیاسی است. اکنون او در ابتدای دهه نهم عمر خود به عنوان یک سیاستمدار با وزن قابل توجه در عرصه بینالمللی، قصد دارد نقش موثری را نه تنها در ایران، بلکه در تمامی منطقه ایفا کند.
تاکنون رفسنجانی دو اظهارنظر داشته که هر کدام بیانگر عمق اندیشه اوست. در اظهارنظر نخست، وی به مردم یادآوری کرد که در جریان هشت سال جنگ ایران و عراق، فرماندهی نیروهای ایرانی را به عهده داشته و پس از جنگ نیز رهبر دولت، در بازسازی اقتصادی ـ سیاسی و فرهنگی کشور بوده است. رفسنجانی در این اظهارنظر گفت که «سوء مدیریت در کشور ما همه چیز را نابود کرد».
نکته عجیب اینکه بیش از ۶۵۰ نفر به عنوان نامزد انتخابات ثبتنام کردند. به عقیده من، نامزدی رفسنجانی سه گروه را دچار شوک کرد: نخست محافظهکاران که ائتلافهایی را تشکیل داده بودند ولی نتوانستند به اهداف و برنامههای خود برسند؛ چرا که قبلا فکر میکردند میتوانند بر روی یک نامزد به عنوان نماینده خود به توافق برسند، ولی بعدتر هر کدام تصمیم گرفتند به شکل جداگانه وارد رقابت انتخاباتی شوند.
گروه دوم، نزدیکان احمدینژاد هستند که نامزدشان رحیممشایی است. سومین گروه، پیروان آیتالله مصباح یزدی هستند که قبلا یکی از مهمترین حامیان احمدینژاد در فاصله سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ بود و اکنون از باقر لنکرانی حمایت میکند.
فرد دیگری نیز وجود دارد که نامش قواعد بازی تمامی محافظهکاران و نزدیکان احمدینژاد را تغییر داد و او کسی نیست جز سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی و مذاکرهکننده هستهای ایران. جلیلی مانند هاشمی و مشایی در آخرین لحظات به عنوان نامزد انتخابات ثبتنام کرد.
گفته میشود که جلیلی نامزد مورد علاقه خامنهایست چرا که به سپاه و بیت رهبری بسیار نزدیک است. علاوه بر این، حداد عادل نیز گفته که از رقابت انتخاباتی کنارهگیری خواهد کرد. حداد عادل مشاور امین خامنهای و پدر عروس وی (همسر مجتبی خامنهای) است. بنا بر این تا بدینجا مشخص است که نامزد خامنهای، سعید جلیلی است.
به نظر میرسد که ما با مبارزه سنگینی بین سه جریان یا گروه مواجه هستیم. گروه اول اصلاحطلبان و برخی از محافظهکاران هستند که از هاشمی رفسنجانی حمایت میکنند. به عنوان مثال اسدالله بادامچیان به عنوان رئیس دفتر سیاسی حزب موتلفه و علی مطهری از هاشمی حمایت میکنند و حتی گفته میشود که مطهری سخنگوی کمپین انتخاباتی هاشمی است.
اصل ۱۱۵ از قانون اساسی ایران میگوید: «رییس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر باشند انتخاب گردد: ایرانیالاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور».
از میان نامزدهای معروف، هاشمی رفسنجانی است که با موارد ذکر شده در اصل ۱۱۵ مطابقت دارد. به عنوان مثال وی تفسیری عالی از قرآن کریم را در ۲۵ جلد تحت عنوان «تفسیر راهنما» منتشر کرده است. ویژگی این تفسیر منحصر به فرد در نوع خود در این است که مجموعهای از افکار و نظرات را گردآوری کرده، نه تنها برداشتهای رایج از قرآن. این کتاب نتیجه تلاشهای رفسنجانی در زمان زنداناش پیش از انقلاب ایران است. اضافه بر این، رفسنجانی بیش از ده جلد خاطرات سیاسی خود را منتشر کرده که این امر بیانگر شخصیت سیاسی قوی اوست.
سوال اصلی که اکنون وجود دارد این است: آیا حکومت، هاشمی را به عنوان رییسجمهور جدید میپذیرد؟
وقتی از عبارت «حکومت» استفاده میکنم در واقع قصد دارم تفاوتی بین حکومت و دولت در ایران قائل شوم. رییسجمهور، رییس دولت است؛ ولی حاکم، ولی فقیه است که در رأس حکومت است. منابع اصلی قدرت مثل سپاه پاسداران، ارتش، تلویزیون، شورای نگهبان، نیروهای امنیتی و دستگاه قضایی همگی مستقیما زیر نظر رهبر است، در حالیکه رییسجمهور، رییس کابینه است و بر روی پنج وزارت خانه اصلی یعنی امور خارجه، دفاع، فرهنگ و ارشاد اسلامی، اطلاعات و وزارت کشور سیطرهای ندارد و تعیین وزرای این وزارتخانهها منوط به تائید رهبر است.
به عبارت دیگر، رهبر تصمیمگیرنده اصلی است و به همین دلیل است که آیتالله خامنهای به نامزدها توصیه کرده وعدههایی ندهند که قادر به تحقق آنها نیستند یا در مورد موضوعاتی صحبت نکنند که در چارچوب اختیارات رییسجمهور نیست؛ مثل پرونده روابط ایران و آمریکا یا برنامه هستهای.
از سوی دیگر، آیتالله جنتی که نقش اصلی را در شورای نگهبان ایفا میکند در خطبههای نماز جمعه روز 17 میگفت که وعدههای برخی از نامزدها، بیشتر شبیه شوخی است.
هاشمی رفسنجانی سیاستمداری ماهر و بسیار حرفهای است. وی در ابتدا اعلام کرد که بدون موافقت خامنهای در انتخابات شرکت نمیکند. سپس گفته شد که یک ساعت پیش از پایان مهلت ثبتنام، تماس تلفنی دریافت کرده و تصمیم گرفت ثبتنام کند؛ هر چند تندروها چنین امری را تکذیب میکنند.
علاوه بر آنچه ذکر شد، نامزدهای نزدیک به رهبر ایران و همچنین روزنامه کیهان شروع به انتقاد از هاشمی کردند. حسین شریعتمداری نماینده آیتالله خامنهای و سردبیر روزنامه کیهان پس از ثبتنام هاشمی در سرمقاله این روزنامه، وی را «خائن» خواند؛ عنوانی که پیش از این به محمد خاتمی و اصلاحطلبان اطلاق شده بود، ولی دامن هاشمی را نگرفته بود.
همچنین خبرهایی در مورد نامه یکصد عضو مجلس ایران به شورای نگهبان به گوش میرسد که نمایندگان در این نامه خواستار رد صلاحیت هاشمی شدهاند.
گمان میکنم، نیروهایی که در پشت پرده فعالیت میکنند، قصد تحقق چهار امر را دارند: نخست اینکه آنها مایل هستند جوی منفی ایجاد کنند تا در نتیجه نظر هاشمی تغییر کرده و از رقابت انتخاباتی کنارهگیری کند. هدف دوم، ویران کردن شخصیت هاشمی و نظراتش است تا در انتخابات شکست بخورد. سوم اینکه، انها تلاش دارند فضایی ایجاد کنند که شورای نگهبان بتواند وی را رد صلاحیت کند. در آخر، سناریو و هدف چهارم آنها، تکرار برنامه سال ۲۰۰۴ است؛ بطوریکه در نهایت جلیلی، قالیباف و هاشمی به مرحله دوم انتخابات راه پیدا کنند و هاشمی در این مرحله شکست بخورد.
به نظر میرسد که ما در برابر جنبش ملی جدیدی در ایران هستیم، نوعی جنبش اصلاحات دوم پس از جنبش نخست که در سال ۱۹۹۷ منجر به روی کار آمدن محمد خاتمی با بیست میلیون رأی شد.
آیتالله غرویان ـ یکی از روحانیون نزدیک به مصباح یزدی ـ اخیرا گفته که بیشتر روحانیون در قم از هاشمی رفسنجانی حمایت میکنند که این خبر نشانه بسیار مهمی است.
منبع: ایران در جهان

کلیدواژه ها: انتخابات, مهاجرانی |
