واکاوی فرصتهای پیش روی دانشجویان
انتخابات و راهبرد جنبش دانشجویی
17 May 2013
■ محمد صادقی
این روزها و در آستانه برگزاری یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران، بسیاری از فعالان سابق و فعلی دانشجویی با این پرسش ها مواجه اند که راهبرد (استراتژی) جنبش دانشجویی در قبال این انتخابات چیست؟ و یا چه می تواند باشد؟
آیا فضای سرد و رخوتناکی که به سبب سرکوب آشکار و نهان حاکمیت در سالهای اخیر بر فضای جنبش دانشجویی ایران حکمفرما شده است در بحبوحه این انتخابات شکسته خواهد شد؟ آیا نسل جدید دانشجویان می توانند همچون خردادهای پر حادثه سالهای 76، 84 و 88 در سپهر سیاست ایران نقش آفرین باشند؟
برای پاسخ به این پرسش ها ضروری است که به علل و عوامل معلق شدن فعالیت جریان های دانشجویی منتقد طی سالهای پس از حوادث خرداد 88 پرداخت و توجه داشت که شرایطی که امروز جنبش دانشجویی در آن قرار دارد را نمی توان با ملاکها و معیارهای پیشین سنجید.
پس از انتخابات بحث برانگیز خرداد سال ۸۸ و حاکم شدن باند نظامی امنیتی و سیطره نگاه پلیسی در تمام حوزههای خصوصی و عمومی جامعه، به تبع آن جنبش دانشجویی که در میان سایر جنبش ها نظیر کارگران، زنان، معلمان و قومیتها از ظرفیتهای به مراتب بیشتری برای نقش آفرینی و به چالش کشیدن سیاست های حاکمیت برخوردار است، نیز از تیغ سرکوب حاکمیت در امان نماند.
چه این که تجربه چند دهه مبارزات آزادی خواهانه دانشجویان و حوزه اثرگذاری دانشجو در جامعه سبب شده تا حاکمیت دریابد که دانشگاه و دانشجو از چه پتانسیل عظیمی برای اعتراض و نقش آفرینی در بزنگاه های تاریخی برخوردار است.
در واقع از آن جا که جنبش دانشجویی ایران طی سالهای گذشته و حتی پیش از کودتای 22 خرداد، بارها ایدئولوژی و ساختارهای نظام را هدف قرار داده و به نقد بی رحمانه قدرت پرداخته است، اقتدارگرایان، این جنبش را به عنوان پیشتاز و پیشگام طرح مطالبات عمومی در سالهای اخیر می دانند و به همین دلیل پس از شکل گیری جنبش اجتماعی فراگیر (جنبش سبز) در خرداد 88، انتقام گیری کینه جویانه ای از دانشجویان داشته و بیشترین سرکوب ها و محدودیت ها و محرومیت ها را برای دانشجویان منتقد و مخالف وضع موجود اعمال کردند.
شاهد این ادعا هم برخوردهای حاکمیت در طول این چند سال اخیر با جریانات دانشجویی است؛ به شکلی که پس از خرداد 88 هزاران دانشجو یا بازداشت شدند یا از تحصیل محروم ماندند، یا به گوشه ای خزیدند و یا مهاجرت از کشور را به ماندن و سکوت اختیار کردن ترجیح دادند.
از سویی هزینه بالای فعالیت سیاسی و منتقدانه در دانشگاه ها باعث شده که طی سالهای پس از خرداد 88 فعالان دانشجویی یا دانشجویان جدیدالورود چندان میل و رغبتی برای فعالیت سیاسی نداشته باشند چرا که به خوبی آگاهند کوچکترین فعالیت سیاسی، نگارش یک مقاله منتقدانه در نشریات دانشجویی و یا حتی یک اعتراض ساده صنفی نیز فرجامی چون زندان و بازداشت و محرومیت از تحصیل به همراه خواهد داشت.
این دغدغه برای خانوادههای دانشجویان که ظرفیت حاکمیت را در جریان اعتراضات خیابانی به چشم دیدند نیز وجود دارد؛ اگر تا پیش از این هم و غم والدین تامین مخارج تحصیل فرزندانشان بود اما اینک پدران و مادرانی که در فردای خرداد 88، با دستان خود خون جوانان را از سنگفرش خیابان ها شستند در این بیم و هراس به سر می برند که مبادا سرنوشت فرزندانشان چنین تلخ رقم بخورد و در دوران دانشجویی نصیبی جر زندان و محرومیت از تحصیل نیابند.
در واقع حاکمیت از طریق برخورد حذفی با فعالان سرشناس دانشجویی، سرنوشت آنان را به عنوان آینه تمامنما در مقابل دانشجویان جدیدالورود و خانواده های آنان قرار داد و بدین روش فضای دانشگاه های کشور را به محیط های دبیرستانی فاقد شور و هیجانات رایج بدل کرد. به علاوه زندانی شدن فعالان تاثیر گذار جنبش دانشجویی و مهاجرت شمار دیگری از آنان سبب هرچه ضعیف تر شدن نیرو و موتور محرک جنبش دانشجویی شد.
با این وجود طبق رسمی نانوشته در روزهای منتهی به برگزاری انتخابات در جمهوری اسلامی به ویژه انتخابات ریاست جمهوری به دلیل وجود کمپین های تبلیغاتی و فضای انتخاباتی حاکم بر کشور، اندک گشایشی در فضای سیاسی موجود در رسانه ها و دانشگاه ها پدید خواهد آمد.
این مهم نیز نه با اراده و تصمیم نهادهای امنیتی و متولیان جمهوری اسلامی بلکه به سبب شرایط ویژه حاکم بر فضای جامعه در آستانه انتخابات حاصل می شود و از توان و اراده مقامات امنیتی و قضایی برای کنترل امور خارج است.
در این بین برگزاری تریبونهای آزاد یا مناظرهها و سخنرانی هایی که از سوی کاندیداهای انتخابات در سطح دانشگاه برگزار خواهد شد شاید این امکان را برای جریان های دانشجویی منتقد فراهم آورد که بتوانند از فضای موجود برای سربرآوردن دوباره در سپهر سیاست ایران استفاده نمایند.
ذکر این نکته ضروری است که سرکوب جنبش دانشجویی در سالهای اخیر و اعمال محدودیت دانشجویان از انجام فعالیت های سیاسی و صنفی تنها به بازداشت یا احضار و تعطیلی دفاتر و محرومیت از تحصیل دانشجویان محدود نبوده و یک نوع سرکوب پنهان نیز در فضای دانشگاههای کشور به وقوع پیوسته است.
این سرکوب پنهان از طریق اعمال محدودیت در انجام فعالیت های غیرسیاسی و فوق برنامه (کانون های فرهنگی، اردوهای دانشجویی و نشریات صنفی و فرهنگی) و همچنین تغییر در فضاها و اماکن دانشگاه ها بوده است.
در واقع مسئولان دانشگاه ها طبق دستور نهادهای امنیتی طی سالهای اخیر مکان هایی که سابق بر این دانشجویان در آن گرد هم می آمدند و به بحث و تبادل نظر می پرداختند و یا به صورت خودجوش تریبون های آزاد برگزار می کردند را تا حد ممکن تغییر داده و کاربرد آن را برای این منظور از بین برده اند.
حال با برگزاری نشست های انتخاباتی در سطح دانشگاه ها می توان امیدوار بود که اندک تغییری در فضای موجود در دانشگاه ها پدید آید و در فضای باز احتمالی در دانشگاه ها، امکان حضور جریانات دانشجویی منتقد برای اعتراض به فساد اداری و مالی مسئولان دولتی، پرسشگری از کاندیداهای انتخابات درباره آن چه که در سالهای اخیر بر کشور رفته، به وجود آید.
فعالان دانشجویی مانند بسیاری از کنشگران سیاسی و اجتماعی می توانند از فضای انتخابات پیش رو جهت بازیابی تشکیلاتی، تعیین استراتژی پیش رو و در صورت فراهم شدن امکان، به نقادی قدرت، طرح مطالبات انباشته جنبش آزادی خواهی مردم ایران و همچنین دفاع از زندانیان سیاسی و حقوق پایمال شده مردم استفاده نمایند. اما نکته ای که نباید از آن غافل شد در نظر گرفتن توان و ظرفیت فعلی جنبش دانشجویی و پرهیز از بالابردن انتظارات غیرواقع از دانشجویان در شرایط کنونی است.
بی شک حرکت عظیمی که برای استقرار دموکراسی و حقوق بشر در کشور ما شکل گرفته است، به معنای دقیق و جامعه شناسانه یک جنبش اجتماعی است که باید همه اقشار اجتماعی در آن حضور داشته باشند و نباید همچون گذشته تمامی نگاه ها معطوف به جنبش دانشجویی شود.
بنابراین وظیفه اصلی جنبش دانشجویی، باید گسترش پایه اجتماعی این حرکت عظیم اجتماعی برای استقرار دمکراسی و حقوق بشر در ایران باشد که این مهم نیز محدود به زمان انتخابات یا پیش و پس از آن نیست.
در شرایطی فعلی ایران که می توان نام “فعالیت در دوران سرکوب” بر آن نهاد، و به دشواری های خاص آن اشاره شد، جنبش دانشجویی با پرهیز از افتادن به ورطه رادیکالیسم می تواند به اقدامات کوچک اما تاثیرگذار که بیشترین دستاورد و کمترین هزینه را برای دانشجویان داشته باشد روی آورد.
هابرماس از جمله اندیشمندانی است که نسبت به مطلوب بودن بخش راديكال جنبش دانشجويي نقد داشته و بر این باور است كه جنبش دانشجويي بايد شرايطي را فراهم آورد كه طی آن از سویی طبقات اجتماعي نسبت به مسائل سياسي مشتاق شوند و از سوی دیگر بتواند مسائل را در معرض عام به بحث و بررسي گذارد.
به عبارتي ديگر، جنبش دانشجويی چه در روزهای منتهی به انتخابات آینده و چه پس از آن بايد فعاليت خود را بر توسعه آگاهي هاي اجتماعي ـ سياسي و حساس كردن مردم به چنين مسائلي متمركز کند و در عین حال در صورت فراهم شدن بستر لازم به نقد بی رحمانه قدرت (هم حاکمیت جمهوری اسلامی و هم نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی) بپردازد و این اصلی ترین وظیفه جنبش دانشجویی با توجه به تجارب چند دهه فعالیت سیاسی و اجتماعی در ایران است.

کلیدواژه ها: انتخابات 92, جنبش دانشجویی, محمد صادقی |
