یهودی بودن در سرزمین پارس
13 May 2013
■ پاسکال بورگو
تصویری شاعرانه در دورهای که اسرائیل دائما ایران را تهدید به حمله به سایتهای هستهای میکند … اما در صورت بروز جنگ، این «ملت ایران» اتحاد خود را حفظ خواهد کرد؟ آیا یهودیها زیر پرچم جمهوری اسلامی میجنگند؟
روز بزرگ فرا رسیده است. آروین، ۱۳ ساله به سمت محراب چوبی تراشیده و زرکوب حرکت میکند. بانگ سرود در کنیسه طنینانداز است. مادرش که در پیراهن ابریشمی قرمز رنگش میدرخشد، اشکِ شوق میریزد. با اینکه در جمهوری اسلامی حجاب اجباری است، در چنین روزی او روسری بر سر نکرده و به جای آن شاخه گلی به موهای بستهاش سنجاق کرده است. چرا که این روز با بقیه روزها فرق میکند. روز برمیتسوای پسرش در بزرگترین کنیسه پایتخت در یوسف آباد؛ محله ثروتمند مرکز تهران. دوستان آروین هم آنجا هستند. همه در مدارس یهودی درس خواندهاند که تعداد آنها در تهران به پنج عدد میرسد؛ تنها مدارس یهودی در کل کشور. این مدارس با کمک مالی وزارت آموزش و پرورش اداره میشوند. اما برادر آروین به مدرسه دولتی میرود، مدرسهای جمهوری و اسلامی. او میگوید: «من دوستان یهودی و دوستان مسلمان دارم. این اصلا بد نیست. بین خودمان مساله دین اصلا مطرح نیست.»
پس از مراسم، مهمانان گرد میز شام مجللی جمع شدهاند. غذاهای سنتی ایرانی و … شراب. بزرگ خاندان گنجینهاش را که یک بطری دو لیتری است زیر بغل زده و با افتخار اعلام میکند: «این شراب سی ساله است!» شرابی که به روش سنتی در خانه درست شده و فقط در مراسم آیینی مجاز است. بطری مقابل خانمهای بورژوای خوش لباس میایستد. آنها میتوانستند این روسری کشمیری که بر سر انداختهاند را بردارند، اما حضور مردهای مسلمان ـ مترجم رسمی و عکاس ـ آنها را معذب کرده است.
لیوانها را بالا میبرند ولی در لحظه آخر تغییر عقیده میدهند. یکی از خانمها که اجازه نمیدهد از او عکسبرداری شود و تمایلی هم به ادامه گفتگو ندارد، میگوید: «میدانید، این یک مراسم عبادی خاص است…»
در مقابل اصرار ما ادامه میدهد: «من مشاور خاتمی هستم (رئیس جمهور اصلاحطلب از ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۵)، من یک شخصیت حقوقی هستم. اگر اصرار کنید، پلیس را صدا میزنم!» یهودی بودن در ایران به این سادگی ها هم نیست…
یهودیها که مانند مسیحیها و زرتشتیها به عنوان اقلیت مذهبی در قانون اساسی ایران شناخته شدهاند، در مجلس تنها یک نماینده دارند. در این اتاق بزرگ با موکت سبزرنگ، سیامک مصدق در کنار ۲۸۹ نماینده دیگر کُرسی دارد که در میان آنها تعدادی زن با چادرهای سیاه بلند خود را پوشاندهاند و مُلاهایی با عمامههایی به همان رنگ سیاه که مخصوص سیدهاست، نوادگان پیامبر، حضور دارند.
سیامک مصدق، به غیر از روزهایی که در مجلس است، باقی وقتش را در بیمارستان یهودی تهران میگذراند که خود ریاست آن را بر عهده دارد. این بیمارستان که در زمان شاه تاسیس شده، عمدتا پذیرای بیماران مسلمان است. او می گوید: «این بیمارستان نماد مُدارا در ایران است. ما از رئیس جمهوری، محمود احمدی نژاد کمک دریافت میکنیم. ما پزشکان تقریبا رایگان کار میکنیم. یهودی، مسلمان و مسیحی همه با هم به نفع ملت ایران متحد شدهاند.»
تصویری شاعرانه در دورهای که اسرائیل دائما ایران را تهدید به حمله به سایتهای هستهای میکند … اما در صورت بروز جنگ، این «ملت ایران» اتحاد خود را حفظ خواهد کرد؟ آیا یهودیها زیر پرچم جمهوری اسلامی میجنگند؟
نماینده مجلس با آزردگی پاسخ میدهد: «مطمئنا. ما هم در زمان جنگ ایران ـ عراق شهید دادیم! هر کس بخواهد منافع ملی ما را تهدید کند، دشمن ماست. فرقی نمیکند که اسرائیل باشد یا مثل قبل عراق. ما آمادهایم که از کشورمان در مقابل ناتو، آمریکا و اسرائیل دفاع کنیم!» علیرغم این میهندوستی پر حرارت، وفاداری یهودیهای ایرانی از نظر رژیم زیر سوال است.
مانند همه پسران جوان، یهودیها هم به خدمت سربازی میروند اما هیچ وقت افسر نمیشوند. و با اینکه در جامعه یهودی ایران چند کارمند عالی رتبه وجود دارد، آنها هیچ وقت به مقام مسئولیت دولتی نخواهند رسید.
برای دیگر اقلیتهای ایرانی هم وضع به همین منوال است. اما برای یهودیها به دلیل یهودستیزی ایران بعد از انقلاب اسلامی، وضعیت پیچیدهتر است. برای اینکه عمق مشکل برای آیتاللهها، اصلا وجود اسرائیل است که آنها از آن بعنوان زمینهای برای «وحدتبخشی» در منطقه استفاده میکنند. با انکار حق وجود دولت اسرائیل و با معرفی خود به عنوان قهرمان موضوع فلسطین، این رژیم شیعی در طول سی سال موفق به جذب جامعه عرب با اکثریت سنی شده است. رژیم ایران این منطق را تا آنجا پیش برده که حتی سفر به این کشور را ممنوع کرده است. هر ایرانی، چه یهودی چه غیر، اگر از مرزهای «غیرقانونی» عبور کند، مشمول پنج سال زندان میشود.
هنر دیالکتیک پارسی
اما همانطور که در مشرق زمین رایج است، در فضای خصوصی قوانین خیلی هم مورد احترام نیستند. راه سادهای وجود دارد که همه آن را بلدند: مسافرها دو بار هواپیمایشان را عوض میکنند. به «بهانه» ترکیه عزیمت میکنند و سپس گمرک اسرائیلی مُهر ورود و خروج را روی کاغذهای جدا میزند. این سفرها برای جامعه یهودیِ پراکنده از اهمیت زیادی برخوردار است. از میان ۸۰ هزار یهودی در زمان شاه، به سختی یک هشتم آن در ایران ماندهاند. طبق آمار رسمی ۸۵۰۰ نفر و طبق آمار انجمن ملی یهودیان ایران ۱۰۰۰۰ نفر؛ چرا که به گفته آنها تعدادی از یهودیان زندگی «مخفی» دارند و ترجیح میدهند که در مورد دینشان سکوت کنند.
آنچه مسلم است این است که امروزه تعداد بیشتری از یهودیهای ایرانی در اسرائیل و آمریکا زندگی میکنند تا در ایران… آنهایی که ماندهاند با ظرافت خاصی از تصمیمشان دفاع میکنند. مدیر انجمن میگوید: «در بقیه کشورها که در آن تهدید به حمله نظامی وجود ندارد، یهودیها باید خیلی بیشتر از ما از خودشان حفاظت کنند. مثلا در فرانسه، شما بهتر میدانید، جامعه یهودی خیلی با مشکل مواجه بوده است. در ترکیه، در مصر، کنیسهها دائما مورد حمله و آتش سوزی قرار میگرفتند. به لطف خدا در ایران، هیچ کدام از اقلیتهای مذهبی از این دست مشکلات ندارند. علیرغم خصومتی که میان ایران و اسرائیل است… در واقع، ایران واقعا میان صهیونیسم و یهودیت تفاوت قائل می شود.»
همایون سامیه، مدیر انجمن ملی یهودیان ایران در آپارتمان بزرگی واقع در طبقه دوم یک ساختمان رسمی از کُرسی انجمن که با کمک دولت اداره میشود برخوردار است و فعالیتهایی را برای جوانان، جشنها و کنکورها برنامهریزی می کند. مانند اکثر هم کیشهایش، او هم میداند که بهای آزادیاش، احتیاط یا حتی سکوت است. در مورد موضوعات حساس مانند موضوع انکار هولوکاست توسط رئیس جمهوری بسیار محافظهکار ایران موضع محتاطانهای گرفته و میگوید: «بحثهایی سر این مساله بوده و علیرغم احترامی که من برای ریاست جمهوری اسلامی ایران قائل هستم، شخصا فکر میکنم که حتی اگر تنها یک نفر یهودی در جنگ جهانی دوم به دلیل تعلق مذهبیاش کشته شده، این عمل جنایت است و باید محکوم شود.»
نظریهای که این داروساز میتواند در ملاعام از آن دفاع کند اما با قدرت مانور محدود: «در ایران آزادی بیان وجود دارد. سه چهار روز پیش من در جمع دانشجوهای بسیجی که خیلی محافظهکار هستند، صحبت کردم. در طول سخنرانی، من کشتار یهودیان در جنگ دوم جهانی را محکوم کردم و هیچ مشکلی پیش نیامد.» پروفسور سامیه بر لغت «کشتار» به جای «هولوکاست» تاکید میکند؛ واژهای که رژیم ملاها آن را رد میکند و تمایل دارد که از آن در مورد فلسطینیها استفاده کند. سامیه جسورانه ادامه میدهد: «ولی کشتار و قتل عام در طول جنگ جهانی دوم بوده است.»
اما همه در هنر دیالکتیک پارسی متبحر نیستند و در صحبت کردن از این موضوع خیلی پیش نمیروند. بیشتر آنها از این نبرد معنایی ـ سیاسی فرار میکنند و از حرف زدن از این موضوع سرباز میزنند.
جشن برمیتسوای آروین به پایان نزدیک میشود و شرابی که به مقدار کم مصرف شده به رها کردن زبانها کمک نمیکند.
زمانی که راجع به این موضوع با یکی از آنها صحبت میکنیم، با لکنت و دست و پا شکسته جواب میدهد: «ما خیلی در مورد هولوکاست اطلاعات نداریم. ظاهرا این اتفاق در طول جنگ جهانی دوم رخ داده. چون ما در ایران و به دور از جنگ جهانی بودیم و در آن زمان ایران کشوری بیطرف بود. نمیتوانیم بفهمیم که در آلمان چه گذشته است.»
به طور قطع یهودی بودن در ایران ساده نیست.
منبع: ایران در جهان

کلیدواژه ها: ایران در جهان, یهودی |
