رسانههای محلی و انتخابات ریاست جمهوری
بینهایت صفر
10 May 2013
■ حمید مافی
مولفههای تاثیرگذار در انتخابات ریاست جمهوری ایران کدامند؟ آیا میتوان رسانهها را به عنوان یک عامل تاثیر گذار در هدایت افکار عمومی در نظر گرفت؟ اگر این گونه است، آنگاه در نگاهی خردتر نقش رسانههای چاپی چیست و در این میان رسانههای محلی چه جایگاهی دارند؟ آیا میتوان وزنی برای این گروه از رسانهها در بازی مولفههای تاثیرگذار در انتخابات ریاست جمهوری ایران تعریف کرد؟ آیا میتوان رسانهها را به عنوان یک عامل تاثیرگذار در هدایت افکار عمومی در نظر گرفت؟ اگر این گونه است، آنگاه در نگاهی خردتر، نقش رسانههای چاپی چیست و در این میان رسانههای محلی چه جایگاهی دارند؟ برای بررسی نقش رسانههای محلی در انتخابات ریاست جمهوری ابتدا نگاهی به وضعیت کلی رسانههای ایران در آستانه انتخابات ریاست جمهوری انداخته و سپس جایگاه و نقش رسانههای محلی را بررسی کردهام.
یکم ـ رسانهها در ایران تحت کنترل کامل دولت قرار دارند. هر نشریهای برای انتشار نیازمند مجوز دولت است. اعضای هیات نظارت بر مطبوعات نه از سوی نهادهای صنفی و روزنامه نگاران که توسط حکومت منصوب میشوند. جرایم مطبوعاتی معمولا در دادگاههای انقلاب مورد رسیدگی قرار میگیرد و نهادهای امنیتی و دولتی پیش از برگزاری دادگاه حکم به توقیف رسانهها میدهند. بر اساس گزارش نهادهای بین المللی، ایران در شمار کشورهایی است که وضعیت مطبوعات و روزنامه نگاران در آن خطرناک توصیف شده است. خانه آزادی رتبه ایران را در این زمینه ۱۹۴ و سازمان گزارشگران بدون مرز هم ۱۷۴ اعلام کرده است. ایران پس از ترکیه بزرگترین زندان روزنامه نگاران به شمار میآید.
در چنین شرایطی فشار نهادهای امنیتی و حکومت بر رسانهها، آنان را ناچار به خودسانسوری کرده است. پس از بهار کوتاه مدت رسانهها در سالهای ۷۷ تا ۷۹ خورشیدی، مطبوعات ایران یک دهه سخت را تجربه کردهاند. در همین دوران، حکومت نه تنها بر خطوط قرمز روزنامهها افزوده، بلکه با افزایش قیمت کاغذ و سیاستهای ناعادلانه در توزیع یارانهها و آگهیهای دولتی مطبوعات چاپی را با تنگناهای تامین هزینه روبرو کرده است. همچنین دولت رسانههای مجازی را نیز با محدودیتهای زیادی روبرو کرده است. فیلترینگ شدید اینترنت، الزام وبلاگها و وب سایتها به ثبت در سامانههای دولتی، بازداشت فعالان رسانههای مجازی و ارسال پارازیت برای عدم دریافت شبکههای ماهوارهای از دیگر سیاستهای محدود کننده حکومت ایران علیه رسانهها است.
دوم ـ واقعیت این است که رسانههای داخلی ایران سال هاست که اثرگذاری خود را از دست دادهاند. معاون مطبوعات داخلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تابستان سال گذشته تیراژ روزنامهها در ایران را تاسف برانگیز خوانده بود. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز سال گذشته اعلام کرد که دولت برنامه ویژهای برای افزایش تیراژ روزنامهها دارد. بر اساس گزارش رسانههای داخلی ایران، پرتیراژترین روزنامه کشور جام جم و همشهری هستند که هر دو به سازمانهای حکومتی متصل هستند. صدا و سیما و شهرداری به عنوان دو سازمان برخوردار از منابع مالی بیش از یک دهه است که در بازار رسانههای چاپی کشور قدرت نمایی میکنند. دو روزنامه کیهان و اطلاعات نیز وابسته به حکومت و برخوردار از بودجه دولتی هستند. این دو روزنامه به صورت مستقیم زیر نظر نمایندگان ویژه رهبر جمهوری اسلامی ایران اداره میشوند. روزنامه ایران نیز ارگان رسمی دولت به شمار میآید. سپاه پاسداران هم در یک دهه گذشته به انتشار روزنامه روی آورده است و هم اکنون جوان ارگان غیر رسمی این نهاد نظامی است. علاوه بر این؛ سازمان تامین اجتماعی، هلال احمر و وزارت صنعت، معدن و تجارت نیز در این عرصه حضور علنی دارند. رسانههای وابسته به نهادهای حکومتی که از منابع دولتی ارتزاق میکنند با قیمت پائینتر عرضه میشوند و از سهم آگهیهای بیشتری برخوردارند. در این شرایط رقابت برای رسانههای مستقل تقریبا غیر ممکن است. روزنامههای وابسته به نهادهای حکومتی از امکان توزیع رایگان برخوردارند و از سوی نهادهای دولتی خریداری میشوند.
سوم ـ بر اساس سرشماری مطبوعات و رسانهها در سال ۱۳۸۵، یک هزار و ۵۷۲ نشریه سراسری، ۳۷۵ نشریه استانی، ۱۴۱ نشریه منطقهای و ۱۰۰ نشریه محلی در ایران فعال بودهاند. نتایج این سرشماری نشان میدهد که استان خراسان رضوی برخوردارترین استان کشور به لحاظ نشریه استانی، منطقهای و محلی بوده است و پس از آن استانهای آذربایجان شرقی، قم، اصفهان، گیلان، کرمان، مازندران، فارس و یزد قرار دارند. رتبه نخست نشریات چاپی در ایران به لحاظ موضوعی به نشریات فرهنگی اختصاص دارد. این گروه از نشریات ۳۶ درصد مطبوعات چاپی ایران را به خود اختصاص دادهاند. پس از آن نشریات با موضوع سیاسی با ۱۳ درصد قرار در رتبه دوم و نشریات با موضوع اقتصادی با هشت درصد قرار دارند.
همچنین بر اساس اطلاعات منتشر شده در پایگاه خانه مطبوعات ایران، استان آذربایجان شرقی و مازندران با ۱۲ روزنامه منطقهای، استانی و محلی برخوردارترین استانها به لحاظ روزنامههای محلی هستند. استان خوزستان با هفت روزنامه، استان فارس با شش روزنامه، استانهای خراسان رضوی، یزد و اصفهان هر یک با پنج روزنامه، قم و کرمانشاه با چهار روزنامه، همدان، گیلان، هرمزگان و چهار محال و بختیاری با سه روزنامه دیگر استانهای برخوردار از روزنامه محلی هستند. سیستان و بلوچستان، بوشهر، کرمان و مرکزی هر یک از دو روزنامه محلی برخوردارند. قزوین، اردبیل، سمنان، کهکیلویه و بویر احمد و زنجان نیز هر یک حداقل یک روزنامه محلی دارند.
چهارم ـ الچول در قانون هفت گانه ژورنالیسم معتقد است که؛ در همه نظامهای مطبوعاتی، رسانههای خبری عوامل آن کسانی هـستند کـه قـدرت سیاسی و اقتصادی را در کنترل خود دارند. روزنامهها، مجلات و تولیدات رادیو و تلویزیون بازیگران مستقلی نیستند، هر چند بعضی از آنها میتوانند بالقوه مستقل عمل کنند و محتوای رسانههای خبری غالبا منافع کسانی را منعکس میکنند کـه هزینههایشان را تأمین میکنند. این دو قانون درباره رسانههای محلی ایران کاملا صادق است.
رسانههای محلی در ایران تنگناهای مضاعفی را تحمل میکنند. نهادهای امنیتی معمولا در شهرستانها فعالتر هستند و خطوط قرمز رسانهها بیشتر. رسانهها معمولا به دلیل عدم برخورداری از منابع مالی مستقل از دولت، فاقد نیروهای ثابت در تحریریهاند. همچنین منبع درآمد اصلی رسانههای محلی، آگهی نهادهای دولتی و یارانه دولت است. برای همین رسانهها معمولا سعی میکنند تا از انتشار مطالبی که ممکن است به قطع آگهی نهادهای دولتی بیانجامد، خودداری کنند. نشریات محلی معمولا اخبار نهادها و مقامهای دولتی را پوشش میدهند و حجم بیشتر مطالبشان به شخصیتهای سیاسی و دولتی اختصاص دارد. صاحبان امتیاز رسانههای محلی معمولا دارای روابط نزدیکی با مقامهای دولتی هستند. نمایندگان مجلس، مدیران دولتی و یا افراد نزدیک به آنان با بهره گیری از رانتهای حکومتی توانستهاند پروانه انتشار نشریه دریافت کنند. برای همین بخش زیادی از نشریات محلی در اختیار این افراد قرار دارد از رسانه به عنوان جایگزین حزب بهره میگیرند. در چنین شرایطی رسانهها در حالی که خود را مستقل نشان میدهند، کارکرد حزبی پیدا کرده و به عنوان تریبون یک فرد یا گروه و در راستای منافع آنان به کار گرفته میشود. در سال ۸۹ و ۹۰ بیش از ۴۵ نفر از نمایندگان مجلس مجوز نشریه دریافت کردهاند.
یکی دیگر از آفتهای رسانههای محلی، عدم مخاطبشناسی و پاسخگویی آنها به نیازهای بومی است. نشریات محلی ایران تمایل فراوانی برای شباهت داشتن به نشریات سراسری دارند و معمولا از پرداختن به سیاستگذاریهای منطقهای پرهیز دارند. چنانچه یک رسانه محلی منتقد سیاستگذاریهای محلی و منطقهای باشد، از سوی مدیران حکومتی با تنگناهای امنیتی و مالی بیشتری روبرو میشود. از همین رو رسانههای محلی نیز به کلی گویی و یا نقد سیاستهای کلان روی میآورند.
علاوه بر این، روشنفکران و سیاست ورزان محلی نیز از فعالیتهای رسانهای و نوشتن در رسانههای محلی پرهیز میکنند. برای همین رسانههای محلی معمولا فاقد مقالات تحلیلی هستند. در کنار این تمرکز گرایی شدید در ایران و نگاه به مرکز ـ پایتخت ـ رسانههای محلی را در ساماندهی افکار و آرای عمومی ناتوان کرده است.
همچنین روزنامههای سراسری حکومتی به دلیل برخورداری از امکانات مالی گسترده به انتشار ویژه نامههای محلی روی آوردهاند. همشهری، جام جم، ایران، کیهان و اطلاعات در سراسر ایران دارای دفتر هستند. این نشریات معمولا بخش زیادی از آگهیها محلی را میبلعند و در بولتن اخبار ویژه نهادهای دولتی هستند. جام جم به عنوان ارگان رسمی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران دارای چاپخانههای منطقهای در سراسر ایران است.
پنجم ـ نظام رسانهای ایران شباهتهای بسیاری با یک نظام اقتدارگرا دارد. حکومت در همه مراحل پیش از انتشار، تولید، انتشار و پس از انتشار رسانهها حضور دارد و هرگاه که احساس خطر کرد و تشخیص داد که رسانهای همسو با منافع و مصالح حاکمان نیست، میتواند انتشار آن را به تعلیق درآورد.
حاکمیت از سال گذشته فشار بر رسانههای محلی را افزایش داده است. توقیف بدون حکم قضایی هفته نامه حدیث قزوین و بازداشت سردبیر آن، بازداشت یک روزنامه نگار در بوشهر، بازداشت روزنامه نگاران ایلامی و بازداشت فعالان رسانهای در کردستان و کاشان در سال گذشته تنها بخشی از سیاستهای سرکوب گرایانه حکومت برای کنترل بیشتر رسانههای محلی است. نشریات محلی با دوره انتشار طولانی که توانستهاند مخاطبان ثابت پیدا کنند، معمولا در حوزه محلی دارای دایره نفوذ هستند و در انتخابات محلی توان اثرگذاری را دارند اما در انتخابات سراسری همچون ریاست جمهوری، چنانچه فاقد گرایش سیاسی مشخصی باشند، سعی میکنند که با نزدیک شدن به نامزد یا نامزدهایی که امکان و احتمال پیروزی بیشتری دارند، امکان حیات خود در دوران دولت بعدی را تضمین کنند.
ششم ـ تجربه نشان داده است که استانهای پرجمعیت هستند که نتیجه انتخابات را مشخص میکنند. تهران به عنوان پایتخت، خوزستان، اصفهان، خراسان، فارس، مازندران، آذربایجان شرقی و گیلان پرجمعیتترین استانهای ایران به شمار میآیند. بررسی نتایج دورههای پیشین انتخابات ریاست جمهوری در ایران نشان میدهد که عموما تبعیت از مرکز رفتار سیاسی غالب شهروندان در انتخابات است و تنها در مناطقی که اقلیتهای قومی یا مذهبی زندگی میکنند، رفتار سیاسی متفاوتی امکان بروز پیدا میکند. رای شهروندان کردستان به احمد توکلی در سال انتخابات سال ۷۲، پیروزی مصطفی معین در سیستان و بلوچستان در سال ۸۴ دو نمونه بارز از رفتاری متفاوت با رفتار غالب مرکز در مناطقی است که اکثریت آن را اقلیت قومی و مذهبی تشکیل میدهد.
هفتم ـ حاکمیت در دو سال گذشته تلاش کرده است که رسانههای محلی را به ابزاری برای آنچه که جنگ فرهنگی عنوان میکند به کار بگیرد و در حوزه محلی نیز وب سایتهای خبری و تحلیلی و نشریات محلی متعددی راه اندازی کرده است. زمستان سال گذشته نیز همایش رسانههای محلی، جبهه انقلاب فرهنگی به منظور سازماندهی رسانههای محلی برگزار شد. در این همایش آن گونه که خبرگزاری فارس گزارش داده است، رسانههای محلی به منظور پیشگیری از اتفاقات پس از انتخابات ۱۳۸۸ توجیه شدهاند. از همین رو، نمیتوان توان رسانههای محلی در هدایت افکار عمومی و اثرگذاریشان بر آرای عمومی را بالا و با اهمیت دانست. رسانههای محلی در بهترین حالت میتوانند محلی برای انتشار دیدگاهها و پوشش اخبار نامزدهای انتخاباتی باشند و با توجه به فاصله انتشارشان از زمان آغاز رسمی تبلیغات انتخابات بخش زیادی از آنها تنها امکان انتشار دو شماره را خواهند داشت.
هشتم ـ به سوال آغازین این نوشتار باز گردیم؛ جایگاه و نقش رسانههای محلی ـ با وضعیتی که توصیف شد ـ در انتخابات ریاست جمهوری چیست؟ پاسخ ساده این است که هیچ. رسانههایی که تیراژ میانگین آنها کمتر از ۲۰۰۰ نسخه است چگونه میتوانند بر افکار عمومی اثر بگذارند؟

کلیدواژه ها: انتخابات 92, حمید مافی, رسانه, روزنامه, ریاست جمهوری |
