بیشعوران ـ 8
شدت بیشعوری
8 Apr 2013
■ محمود فرجامی
تا کنون برای درجه بندی بیشعوران بر اساس شدت و ضعف بیشعوریشان، پیشنهادها و ساختارهای متفاوتی ارائه شده است. یکی از مشهورترین آنها که توسط سرهنگ استنلی رحیم آهارنوعوت (یک ایرانی ـ اسرائیلی تبعهی امریکا، سه کشور اَبَر بیشعورخیز) پیشنهاد شده است، بیشعورها را به شکل سلسلهمراتب نظامی دسته بندی میکند. در این دسته بندی بیشعور-صفر، کمآزارترین و تازهکارترین بیشعور محسوب میشود و سَربیشعور-تمام، پیشرفتهترین نوع بیشعور که قابلیت مردمآزاری و حتی کشتار در مقیاس گسترده را داراست. بالاتر از بیشعور-صفر، بیشعور-یک و بیشعور-دو قرار دارند که همچنان بیشعورهای وظیفه محسوب میشوند (یعنی کسانی که بیشعوری شغل دائمشان نیست) و در صورت پیشرفت به بیشعوربان دو و سپس بیشعوربان یک ارتقا پیدا میکنند که بیشعوری شغلشان است اما در آن از روشهای آماتوری برای آزار رساندن به مردم استفاده میکنند. چنین افرادی پس از دیدن دورههای ویژه که شامل سالها کار در ادارات دولتی، بیمارستانها، پادگانها، عالم سیاست، نظام روحانیت و امثال آنها میشود به درجات سربیشعور دویی، سربیشعور یکی و سرانجام سربیشعور تمامی میرسند که علاوه بر بیشعوری توانایی آموزش بیشعوری به دیگران را هم دارند.
بزرگترین اشکال این دسته بندی، اتکای بسیار زیاد آن به سلسله مراتب نظامی است. درست است که بیشعوری با نظامیگری پیوندی عمیق دارد اما همهی بیشعورها نظامی نیستند و از سوی دیگر بیشعوری –برخلاف نظامیگری- میتواند بسیار پیشرفته و شدید باشد اما تمام وقت و حرفه نباشد.
سلسله مراتب دیگری که برای دسته بندی شدت و ضعف بیشعوری بیشعوران پیشنهاد شده است آنها را به چند گروه کلی تقسیم میکند:
طالب بیشعوری
ثقهالبیشعور
حجهالبیشعور
آیتالبیشعور
بیشعور عظمی
در این دستهبندی که مشخص نیست مبدعش آن را از کجایش درآورده، طالب بیشعوری کسیست که با سادهلوحی و حتی خلوص نیت به بیشعوری آلوده میشود اما در مقدمات میماند و بیشعوریاش در قالب وراجی، خودنمایی، بزرگتری کردن و امثال اینها است و حتی گهگاهی دچار عذاب وجدان هم میشود. او رفته رفته به بیشعوری خو میکند و ثقه البیشعور میشود. در این مرحله او از نفس بیشعوری لذت میبرد. در مرحلهی حجت البیشعوری او سطح بیشعوری را رد کرده و یاد گرفته که چگونه از بیشعوری درآمد کسب کند، به مناسب بالاتر برود و دیگران را تحقیر کند. آیتالبیشعور بیشعور خوشبختیاست که با بدبختی دیگران، خودش، آقازادههایش، خانم والدههایش، اخویها، همشیرهزادهها و طیف وسیعی از بیشعوران سببی و نسبی دور و اطرافش را تا چند نسل تامین میکند و ضمنا به تربیت نوچهها و طالبان بیشعوری همت میگمارد. چنین شخصی با تلاش و کوشش شبانهروزی خود و اطرافیان (و البته حماقت سایرین) میتواند به درجه بیشعور عظمی برسد که عملا بالاترین درجه بیشعوری است و خطرناکترین نوع بیشعور در تمام جانداران شناخته میشود.
این دستهبندی هرچند برخی از نقایص دسته بندی آهارنوعوت را ندارد اما در نادیدهگرفتن یکی از ویژگیهای مهم بیشعوری با آن مشترک و معیوب است. آن ویژگی مهم این است که بیشعوری معمولا به صورت ممتد و خطی نیست. یعنی چنان نیست که یک بیشعور همیشه و در همه جا، یا در ساعات و زمانهای ویژهای رفتارهای بیشعورانه از خود بروز دهد. ممکن است کسی به بیشعوری شدید مبتلا باشد اما تکنیکهایی هم بلد باشد که همنشینی با او را – برای مدت کمی البته- دلپذیر کند.
نادیده گرفتن همین ویژگی یکی از اشتباهات رایج روزنامهنگاران ایرانی در به چالش کشیدن بیشعورهاست. به همین دلیل است که مثلا در مقدمهی گفتگویی که محتوای آن سراسر دغلبازی و دروغگویی و تهمت پراکنی مصاحبه شوندهی بیشعور است، مصاحبه کننده مینویسد «البته ایشان بسیار متواضع و خوش خلق بودند». گویی که بیشعورها قرار است حتما در اولین نشست و نخستین دقایق دیگران را گاز بگیرند یا با قندان به سرشان بکوبند!
از این روست که به نظر میرسد تقسیم بندی دکتر خاویر کرمنت بر اساس شدت و تناوب بیشعوری، از همه بهتر باشد. او بیشعوران کلاسیک، یعنی کسانی که بیشعوریشان تمام وقت و در نخستین دیدار قابل شناسایی است را بیشعوران «تمام عیار» مینامد. این بیشعوران مهارت و حرفهی تمام وقتشان بیشعور بودن است و میتوانند هر جایی باشند، در پادگان، در هیات دولت، در بیمارستان، در دفتر وکالت، بالای منبر و البته پشت مانیتور!
بیشعوران «گَهگیر» بیشعورانی هستند که بیشعوری به طور ناگهانی در آنها عود میکند. روزها و بلکه ماهها مثل آدمهای باشعور رفتار میکنند اما بر سر مساله خاصی ناگهان گیر و دقیقا مثل یک بیشعور تمام عیار رفتار میکنند. آدمهای –ظاهرا- باشعور و مودب و متشخصی که درباره مسائل ناموسی، میهنی و دینی ناگهان گویی به آدم دیگری تبدیل میشوند از معمولترین نمونههای بیشعوران گهگیر هستند. وقتی یک ترانهخوان در یکی از ترانههایش شوخی کوچکی با یکی از شخصیتهای مذهبی کرد که بیش از هزار سال پیش درگذشته بود، به یکباره دهها هزار بیشعور گهگیر ماهیت خود را نشان دادند. بسیاری از آنها هنرمند، فعال سیاسی، شاعر، روزنامهنگار و نویسنده بودند و در موقعیتهای عادی مثل آدمهای باشعور رفتار میکردند اما در آن موقعیت به جای آنکه سعی در آرامتر کردن بیشعورهای تمام عیاری کنند که از قتل آن خواننده صحبت میکردند – یا اینکه دست کم سکوت کنند- با اعتراضهایشان عملا در جبههی بیشعوران قرار گرفتند. همچنین است که وقتی یک کشور کوچک صحبت از مالکیت چند خشکی برآمده از سطح دریا به میان میآورد، ناگهان بسیاری از آدمهای ظاهرا معقول و باشعور، به جای حساسیتهای میهندوستانه به تحقیر و توهین نژادی به چند صد میلیون انسان میپردازند که اهالی کشور کوچک مدعی هم چند میلیونی از آنها را تشکیل میدهند.
بیشعوران «آب زیرکاه» دستهای از بیشعوران گهگیر هستند که با نیت و نقشه قبلی بیشعوریشان را بروز میدهند. آنها به جای فریاد زدن و زور گفتن و تحقیر کردن که بیشعورهای تمام عیار، همیشه و بیشعورهای گهگیر، گاهی از خود بروز میدهند؛ با موش مردگی و مظلومنمایی و دسیسهچینی کار خود را جلو میبرند. پلیدی و سو نیت آنها بیشتر از بیشعورهای گهگیر است و قدرت و جسارتشان کمتر از بیشعورهای تمام عیار. بعضیشان «خوشرو» هستند و بعضی «ترشرو».
گروه نخست با اطوارهای مهربانانه و دلسوزانه و ابراز همدردی کار خود را جلو میبرند و شناسایی بیشعوری آنها از تمام انواع بیشعوران سختتر است. گروه دوم اما بیشتر در قالب ناصح دلسوز و معلم اخلاق بروز میکنند. آدمهایی که به سعادت و آخرت شما میاندیشند و اگر گاهی بداخلاقی میکنند و غر میزنند “فقط برای خودتان است”. اما اگر بیشعوران خوشرو ساعتها بدون هیچ چشمداشتی پای درددل شما مینشینند، نه از روی رفاقت و انسانیت (هرچند که ظاهرا هم انسانند و هم رفیق) که برای لذت بردن از ناکامیها و رنجهایی که به آنها مبتلایید و آگاهی از نقایص و نقطه ضعفهایتان این کار را میکنند. بیشعوران ترشرو هم اگر واقعا دغدغهای در مورد دنیا و آخرت دیگران داشته باشند این است که چرا اینقدر خوش میگذرانند و چرا زودتر به درک واصل نمیشوند. اخلاقی هم که از آن دم میزنند نه اخلاقی انسانی برای بهتر زندگی کردن و برای دیگران مفیدتر بودن، که اخلاقی الوهی برای دشمنی با خوشیهای بیضرر انسانی است و در واقع وسیلهای برای سر خر شدن و انتقام گرفتن از آدمهای سرخوش توسط کسانی که اغلب عقدههای جنسی دارند.
————————-
بخش پیشین:

کلیدواژه ها: بیشعوری, طنز, محمود فرجامی |
