نگاهی به اثرات تحریم بر سینما و نشر در ایران
تحریمهای اقتصادی و جامعه فرهنگی
7 Feb 2013
■ کامیار بهرنگ
این روزها ابعاد متفاوت سیاسی و اقتصادی تحریم های بین المللی علیه حاکمیت ایران بررسی می شود. تحریم های هدفمندی که به منظور جلوگیری ایران از دستیابی به سلاح اتمی طراحی شده است و تلاش دارد با زیر فشار قرار دادن گلوگاه های اقتصادی، حاکمیت را به تغییر روش حاضر خود ترغیب کند. حاکمیت در ایران و در راس آن رهبر جمهوری اسلامی ایران تا مدتهای مدیدی اثرات این تحریم ها را منکر می شدند تا اینکه پس از تمام مصاحبه های بی صدای مقامات، این خود آیت الله خامنه ای بود که اعلام کرد بخشی از این تحریم ها بر زندگی روزمره ی مردم تاثیر دارد. پس این سخنرانی بود که علی لاریجانی؛ رییس مجلس اثرات تحریم را ۲۰ درصد و مابقی را ناشی از سیاست های نادرست دولت اعلام نمود. از سوی دیگر محمود احمدی نژاد؛ رییس جمهوری اسلامی ایران کارشکنی ‘ بعضی ‘ و سنگ اندازی آنان در مقابل سیاست های دولت را عامل افزایش فشار ناشی از تحریم بر مردم معرفی کرد. آن طور که پیدا است تحریم های اعمال شده اثرات کوتاه مدت و بلند مدت خود را در اقتصاد ایران گذاشته است، اما موضوع بررسی این مطلب نه این جنبه از اثرات تحریم که نگاهی است به روی جامعه ی مدنی و فرهنگی و تاثیر تحریم ها به روی آنها.
شاید تحریم های اعمال شده هیچ گاه صنعت فیلم سازی، چاپ و حتی روزنامه نگاری را مورد هدف قرار نداده باشد، اما این بخش از جامعه به جد درگیر تحریم های اقتصادی شده اند. محمد باقری؛ عضو هیئت رئیسه کمیسیون فرهنگی مجلس، می گوید: «با توجه به اینکه کشور به دلیل تحریم اقتصادی در شرایط مطلوب برای اختصاص بودجه به منظور ساخت فیلمهای سینمایی وجود ندارد، بهتر است که بخش خصوصی در این زمینه سرمایهگذاری کند تا سینما با این روش فعال باقی بماند». اما زمینه های رشد سرمایه گذاری خصوصی در صنعت سینما به نحوی است که انجمن سینماداران ایران در نامهای به ریاست سازمان سینمایی ایران هشدار دادهاند که اگر دولت و مجلس به وضع بحرانی آنها رسیدگی نکند، به زودی سینماهای ایران تعطیل خواهند شد.
از سوی دیگر سید احمد میرعلائی مدیر بنیاد سینمایی فارابی اعلام کرده است: «گاتیو و پوزتیو موجود در فارابی با صرفهجویی فقط تا جشنواره فجر جوابگو است؛ متأسفانه این مواد خام اساسی برای سینما از فهرست کالاهای اصلی خارج شده و به همین دلیل به آن ارز دولتی اختصاص نمیدهند».
این ۳ بخش تنها نشان می دهد که روزهای روشنی برای سینمای ایران در انتظار نیست و در صورت ادامه سیاست های اقتصادی دولت در عدم تخصیص بودجه ی مشخص ارزی به سینما باید انتظار داشت، جشنواره ی فیلم فجر، مراسم پایان سینمای ایران و یا حداقل سینمای مستقل ایران بود. راه حل مدیریت وزارت ارشاد و سازمان سینمایاش نه حل مشکل، که پاک کردن آن است. از یک سو سعید رجبی فروتن؛ سخنگوی سازمان سینمایی می گوید: «دعا می کنیم تا گشایشی در جهت ورود ارز دولتی برای تأمین مواد خام از سوی مدیران صورت گیرد تا برای نمایش پروژه های سینمایی به مشکل برنخوریم» و از سوی دیگر در صورت عدم امکان تامین ارز، تلاش وزارت ارشاد بر تشویق تهیه فیلم های دیجیتالی است که بر اساس آمار امروزه تنها ۲۵ درصد سینمای ایران را شامل می شود. سینمای خصوصی هم این روزها قدرت برخاستن و حتی انگیزه ای ندارد، میزان فروش پایین فروش بسیاری از فیلم ها، هزینه های بالای تولید و عدم ثبات سیاست گذاری و عدم حمایت در مقابل فشارهای نیروهای انصار حزب الله از فیلم هایی که حتی مجوز پخش از سوی وزارت ارشاد را دریافت کرده اند، تنها بخشی از دلایل عدم ورود سرمایه های مستقل به سینمای ایران هستند. سینمایی که این روزها امید دارد «دعای» سخنگوی سازمان سینمایی مستجاب شود و ارز دولتی لازم برای تهیه مواد خام تولید تامین شود.
اگر به سوی صنعت نشر برویم، ناشران، نویسندگان، چاپگران و کل جامعه ی اهل مطالعه امروز از اثرات تحریم در امان نمانده اند. ناشرانی که کتاب های آماده چاپ را نمی توانند روانه ی بازار کنند، نویسندگانی که نوشته های پایانی خود را در اختیار ناشر قرار داده اند، چاپگرانی که نمی توانند به میزان گذشته کاغذ داشته باشند و با پایین آمدن میزان در آمد هایشان، از تعداد شیفت های چاپ کم کرده اند و در آخر خوانندگانی که در آخرین حلقه ی این مشکلات با قیمت های سر سام آور کتاب ها و مطبوعات روبرو می شوند.
روند کاهش تیراژ کتاب، در ایران در حالت عادی از میزان بسیار پایینی برخوردار بوده است، اما روند موجود باعث شده که حتی برخی کتاب ها بر اساس ضرورت با پایه ی تیراژ ۱۰۰ عدد هم به بازار روانه می شود، اما همین کتاب با افزایش بهای حدود ۲ برابر همراه بوده است.
بهمن دری؛ معاون فرهنگی برکنار شده ی وزارت ارشاد در دی ماه سال گذشته اعلام کرده بود: «ما هم تاثیر گرانی كاغذ را مشاهده كرده ایم و آماری داریم كه نشان میدهد این تاثیر با شیب ملایمی ادامه دارد. قطعا وزارت ارشاد با اقداماتی كه با همكاری اتحادیهها انجام میدهد، اجازه نخواهد داد این مساله زیاد لطمهای به فضای نشر وارد كند». اما این اقدامات وزارت ارشاد به نحوی بود که رهبر جمهوری اسلامی ایران در بازدید از نمایشگاه کتاب و مواجهه با سیل شکایات ناشران گفت : «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید با كمك دولت، این موانع، بهویژه موضوع گرانی كاغذ را برطرف كند. تولید كاغذ در كشور را از جمله تولیدات امتداددار است. مهمترین تولید ملی، تولید امتداددار است و با برطرف شدن مشكلات كارخانههای كاغذ، قطعاً راه برای كتابخوانیِ بیشتر و ارزان شدن قیمت كتاب باز میشود».
با این همه بعدها سید محمد حسینی؛ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پاسخ به عدم تخصیص ارز لازم برای تهیه کاغذ می گوید: «وضعیت كاغذ را از وزارت صنعت و معدن و تجارت سوال كنید. ما هم البته پیگیری میكنیم». سیاست های دولت در عدم حمایت از تولید داخلی کاغذ (با همه ی کیفیت نامطلوب) و همچنین در تخصیص ارز به کالاهای ضروری در یک دوره شوک بزرگی را به ناشران و روزنامه نگاران وارد نمود و به نوعی باز هم نشان داد که سیاست های نامشخص و غیر کارشناسی دولت بیشتر از اصل تحریم ها است که ضربه هایی را به حوزه های متفاوت وارد می کند، به نحوی که جواد آرین منش؛ نماینده ی مجلس هشتم مرداد امسال گفته بود: «در حال حاضر ذخایر کاغذ مطبوعات و نشر رو به اتمام است و در ماه های اخیر با افزایش قیمت ها روبه رو بوده ایم به طوری که در ۶ ماه اخیر قیمت کاغذ ۲ برابر شده است». با این شرایط و اختصاص کمک های ریالی به روزنامه ها و ناشران که به هیچ عنوان نمی تواند تامین کننده ی نیاز ارزی آنها برای تهیه کاغذ وارداتی باشد، روزهای تاریک تری برای صنعت چاپ در ایران در انتظار است.
در این میان کاغذ پاره های ادعایی محمود احمدی نژاد امروز اصرات خود را در کنار سیاست های نادرست دولت به روی مردم می آورد و هر چه دولت های غربی و دیگر تحریم کنندگان بگویند این تحریم ها هدفمند است، اما آمار نشان می دهد که بیشترین فشار را همان هایی تحمل می کنند که هدف نیستند.
تحریم ها در این میان توانسته است ۲ مورد در نظام سیاسی ایران را به نفع حاکمیت تغییر دهد:
نخست در جبهه ی مخالفین نظام صفی را به وجود آورد که نه الزاما طرفدار فشار بر درون مرز باشد اما به نحوی تحریم ها را راهی برای افزایش نارضایتی های عمومی می دانند، اما دسته ی دیگر هم تحریم ها را نه بر دوش حاکمیت که به سوی مردم می دانند و نه الزاما همصدا با حاکمیت، اما در مخالفت با تحریم ها مبارزه می کنند. این دو دستگی در بلند مدت می تواند به انشعاب بیشتر در نیروهای پراکنده ی مخالفین حاکمیت اقتدار گرا بیانجامد. با این نگاه تحریم هایی که به مقامات حاکمیت اقتدار گرا فشار مشخص و قابل اندازه گیری را وارد نمی کند و در ازاء آن به مانند آنچه در بالا ذکر آن رفته است، حتی جامعه ی فرهنگی ایران را در گیر کرده است، نمی تواند توجیه پذیر باشد. توجه به این موضوع از اهمیت بالایی برخوردار است که در مورد مشابهی که در کشور ‘برمه’ صورت گرفت، جامعه ی جهانی در عین فشارهای اقتصادی به حاکمیت نظامی، از یک نماینده ی مردمی در داخل کشور به اشکال مختلف دفاع کرده بود و همین همسانی فشارهای سیاسی ـ اقتصادی بود که عرصه ی پیروزی نیروهای تحول خواه در برمه به رهبری آن سان سوچی را فراهم آورد، همسانی که در ایران به هیچ عنوان قابل مشاهده نیست و در بلند مدت حتی می تواند به نزدیکی بخشی از مردم به حاکمیت کمک کند و از سوی دیگر هیچ پروژه ی مشخص سیاسی برای دفاع از نماینده ی مردم درون مرز دیده نمی شود و این نشان می دهد که برای بسیاری از مردم پروژه ی تحریم ها، پروژه ی دستیابی کشورهای غربی به خواسته های خود است و نه الزاما دفاع از خواسته های مردم در عین دستیابی به آرامش در منطقه و منافع آنان در زیر سایه ی دولت مردمی در ایران.
جنبه ی دیگر منفی این تحریم ها، ایجاد فضایی است که می تواند تمام سیاست های غلط و مدیریت های نادرست حاکمیت اقتدار گرا را تحت چتر تحریم پنهان کند. به این شکل با توجه به مسائلی که در بالا به آن اشاره شد، حاکمیت پس از مدت ها قبول کرده است که تحریم ها اثر گذار است، اما در این میان مسئولان مشکلات را به گردن یکدیگر می اندازند و تلاش می کنند که نشان دهند بیشتر به فکر مردم و برای رفع اثرات تحریم تلاش می کنند. از سخنان محمود احمدی نژاد در تلویزیون که با واکنش نمایندگان مجلس روبرو می شود، تا صحبت های رییس مجلس که در روزنامه ی رسمی دولت پاسخ داده می شود و حتی وزرایی که مسئولیت های خود را در وزارت خانه ی دیگری پیگری می کنند.

کلیدواژه ها: اقتصاد, ایران, تحریم, روزنامه, سینما, صنعت نشر, کامیار بهرنگ |
