شغل من هدایت شما است
28 Jan 2013
■ علیرضا رضایی
You are currently browsing comments. If you would like to return to the full story, you can read the full entry here: “شغل من هدایت شما است”.

کلیدواژه ها: طنز, علیرضا رضایی |

28 Jan 2013
You are currently browsing comments. If you would like to return to the full story, you can read the full entry here: “شغل من هدایت شما است”.
آقا من می تونم مودبانه، دوستانه و البته خیرخواهانه از شما خواهش کنم در چارچوبه ی طنزهای سیاسی (که الحق و والانصاف به خوبی هم از پس اون برآمده اید) باقی بمونید و استعداد ذاتی یا اکتسابی خودتون رو با بهانه های واقعا کودکانه ای که دست مایه ی طنزهای شما در مبحث پیامبری شده به لجن نکشید؟؟؟ مثلا همین مطلب حال حاضر، شما اگر اندکی (یعنی واقعا اندکی) سواد تاریخی (اونهم نه از نوع کتابهای جمهوری اسلامی بلکه مخالفین اسلام و شریعت و دین) داشتید، می دونستید که پیامبر اسلام و حتی خلفای پسین، شهره به ساده زیستی در عین کار و تلاش زیاد بودند (تشویق میکنم شما رو به خوندن آثار پروفسور ماسینیون یا کتاب “محمد پیامبری که باید از نو شناخت” از گئورگیو) . یا در مورد برده داری کمی بیشتر تحقیق کنید تا بدونید که برده در اون زمان به نیروی کار امروزی (employee) اطلاق میشده که در ازای کار برای صاحب کار (employer) به جای پول که در آن زمان رایج نبوده، مکان خواب و غذا دریافت میکرده (به مانند ندیمه های شاغل در منازل امروزین) و نگاه آپارتایدی به برده بسیار بسیار با رفتاری که شما از صدر اسلام در ذهن دارید متفاوت هست. در صدر اسلام زمانی که برده (در حقیقت نیروی کار) به حدی می رسید که قادر به تامین معاش از راه سالم دیگری بود، آزادی اون (به نوعی employment termination) تضمین شده بود که حتی امروز و در عصر مدرن هم در بسیاری از قراردادهای کار چنین حق انتخابی برای نیروی کار لحاظ نشده. رفتار اخلاقی و مودبانه و در حقیقت پدرانه هم بخش دیگری از برخورد با پدیده ی نیروی کار در صدر اسلام بود. از اونجا که شما هم مثل بسیاری دیگر از عزیزان به دلیل عدم مداقه در دین و صرفا با شنیدن چند جمله ی انتقادی از عزیزی دیگر دین گریز و ستیز شدید، این رو هم اضافه کنم که ندیمه های زن در صدر اسلام (برخلاف تصوری که الان در ذهن شما هست و به صورت سوال به سمت من پرتاب خواهید کرد) برده های جنسی نبوده اند که هر زمان که دلتان خواست بر اونها وارد بشید و … بلکه ابتدا رضایت ندیمه واجب بوده، دوم شروطی وجود داشته که باید صاحب کار بر قاضی شهر ثابت میکرده و بعد امکان ارتباط جنسی با ندیمه رو پیدا میکرده. در حقیقت و بر مبنای دستورات قرآن، شما نسبت به ندیمه ی خودتون حق هر کاری بدون موافقت اون و قاضی شهر (قاضی شهر و نه شرع چرا که تفاوتی عظیم بین این دو هست) ندارید.
پاینده باشید
من سالها متنی به این زیبایی و صریحی ندیده و نخونده بودم . هرچقدر هم خواننده …….. باشه روشنش میکنه . باشد که هدایت شوند . سپاسگزارم
گویند یکی به یکی میگفت تو آدم خیلی خوبی هستی فقط دو تا ایراد داری. یکی اینکه زود عصبانی میشی و دیگه اینکه بد دهنی. طرف از کوره در رفت و داد زد فلان فلان شده من زود عصبانی میشم؟ من بد دهنم؟
جناب نظر دهنده فوق (علی آقا) مصداق بارز همین داستان است. نویسنده از افرادی میگوید که با بازی با کلمات سعی در خر کردن آدمیان داشته اند و ایشان در پاسخ برده را نیروی کار و کنیز را ندیمه صاحب اختیار می نامد!!
برو آقا
نهایت ماله کشی بر اسلام. برده میشه employee؟ . برو عمو. برو خودتو خر کن. برده هاشون رو میزدن تا بمیرن. می بردن بازار میفروختن. زن و بچه اش رو به زور ازش جدا می کردن میدادن به کسی دیگه. چی میگی شما؟
تازه یک از صدش رو نگفته آقای رضایی. حمله می کردن به غیر مسلمون ها. مردها رو می کشتن. زنها رو به کنیزی می گیرفتن و بچه ها رو به بردگی. اموالشون رو هم می چاپیدن. شما هم تشریف ببر تاریخ بخون. سیره ابن هشام رو بخون ببین چه بلایی سر مردم آورده