گفتگو با جواد خادم
احتیاجی به گزینه نظامی علیه ایران وجود ندارد
14 Nov 2012
■ کامیار بهرنگ
جواد خادم در دولت شاپور بختیار به عنوان آخرین دولتی که در دوره سلطنت شاه تشکیل شد، وزیر مسکن و شهرسازی بود. نام وی اما پس از انقلاب به دلیل نقشی که در کودتای نافرجام 18 تیرماه 1359 موسوم به کودتای نوژه ایفا کرد، با این ماجرا گره خورد. خادم پس از 29 سال سکوت، بار دیگر و این بار با شیوهای کاملا متفاوت از کودتای نوژه به عرصه سیاست بازگشته است. وی از یک سال قبل، از دستاندرکاران برگزاری نشستهایی دورهای بوده که تحت عنوان «اتحاد برای دموکراسی» ابتدا در استکهلم و سپس بروکسل تشکیل شد. هدف از این نشستها به گفته خادم، جمع کردن چهرههای سیاسی از گروههای مختلف و ایجاد نزدیکی میان آنها و تلاش برای هماهنگی میان اپوزیسیون خارج از کشور با داخل است. در آستانه سومین نشست اتحاد برای دموکراسی که در پراگ برگزار میشود، با جواد خادم به گفتگو نشستیم.
شما دو نشست در استکهلم و بروکسل با عنوان «اتحاد برای دموکراسی» برگزار کردید. چه اهدافی در نظر داشتید و آیا به آنها دست پیدا کردید؟
گمان میکنم بیشتر از آنچه فکر می کردیم به اهدافمان نزدیک شدیم چون یکی از مهم ترین اهداف این کنفرانس ها، تداوم است و همین تداوم است که نتیجه می دهد و ما اگر ما بتونیم کنفرانس بعدی را تدارک ببینیم، امیدواریم تا آن زمان این مساله تدوام، تکامل پیدا کرده و وارد مرحله جدیدی بشویم و جمع مناسبی را تشکیل دهیم تا برای مبارزات بعدی خود برنامه ریزی دقیق تر و منسجم تری را داشته باشیم. ما به طور کلی از پیشرفت دو کنفرانس بسیار راضی هستیم.
با این حساب، آیا هدف اصلی شما از این دو نشست، تنها این همگرایی بود که به آن اشاره کردید؟
اپوزیسیون از یک طیف بسیار وسیعی برخوردار است، در این طیف از چپ داریم تا راست و متاسفانه در ۳۰ سال گذشته به صورت گروه های مختلف و جدا از هم در آمده ایم و معمولا به تجربه دیده شده است که این گروه ها نمی توانند کنار هم بنشینند، هر چند چندی قبل در کلن و در نشست اتحاد جمهوری خواهان تعدادی از این گروه ها زیر یک سقف با هم به بحث نشستند که می توانند به نتایج خوبی نیز دست پیدا کنند. البته من هنوز بیانیه پایانی آن نشست را نخوانده ام ولی امیدوارم به یک نتیجه مثبتی دست پیدا کرده باشند. من فکر می کنم شخصیت های سیاسی نقش مهم تری در مبارزه ی سیاسی ایفا می کنند تا گروه های سیاسی و شخصیت های سیاسی را راحت تر می توان کنار هم نشاند. این هم باز یکی از دلایل موفقیت دو نشست پیشین ما بوده است.
به نشست اتحاد جمهوری خواهان اشاره کردید. شما در جایی شرکت کردید که بخش بزرگی از آنها در نشست های شما حضور نداشتند. آیا حضور شما به این معنی می تواند باشد که شما با حضور خود آنها را به نشست بعدی اتحاد برای دموکراسی دعوت کنید؟
یک مثال هست که می گوید اگر کوه به محمد نیاد، محمد به کوه می رود. مقصود این نیست که آنها کوه هستند و ما محمد بلکه این نزدیکی باید هرچه زودتر اتفاق بیافتد. البته باید به این موضوع اشاره کنم که نشست جمهوری خواهان، یک نشست باز بود و هر کسی می توانست در آن شرکت داشته باشد و هیچ دعوتی از سوی برگزار کنندگان برای شرکت ما در آن نشست صورت نگرفته بود و ما خودمان در آن نشست شرکت کردیم. به این معنی که اولا از نزدیک با حرف ها و فضای آنها آشنا شویم و برخورد داشته باشیم و در صورت امکان با چند نفر از آنان صحبت کنیم و با نظرات آنها آشنا شویم و همانطور که اشاره کردید این امکان وجود داشت که نظر چند نفر از آنها را برای شرکت در نشست اتحاد برای دموکراسی جلب کنیم تا در آن شرکت داشته باشند. شرکت در نشست بعدی ما می تواند به صورت ناظر و یا مهمان باشد و این اصلا بدین مفهوم نیست که باید با مواضع ما همسویی کامل داشته باشند تا در نشست شرکت کنند. ما فکر می کنیم که باید این یخ شکسته شود و ما به عنوان نیروهای اپوزیسیون با هم صحبت کنیم و فکر می کنم این یک قدم بسیار بزرگ بود که ما برداشتیم.
شما به مجموعه مخالفین اشاره کردید. در دو نشست خود به صورت مشخص افراد سیاسی شرکت داشتند و گروه ها هیچ نقشی در آن نداشتند. چه سیاستی را در این شکل پیگری می کنید؟
آيا میخواهید به مانند سوريه نقش دولت انتقالي و يا دولت در تبعيد را بازي كنيد؟
پس از جنبش سبز جامعه نشان داد كه اكثريت مردم مخالف هستند و اين يعني جامعه آماده فروپاشي است و تنها نياز به رهبري دارد و به هيچ عنوان نيازي به حمله نظامي ندارد و كودتاي نظامي هم بي معني است. حركت نظامي وقتي بود كه چنين امكاناتي وجود نداشت. زمانيكه عده اي مي خواستند كودتاي نظامي انجام بدهند، مردم آمادگي چنين فروپاشي و اعتراضي را نداشتند
اين سوال در حاشيه دو نشست پيشين وجود داشت كه شما براي رسيدن به اهداف خودتان گزينه نظامي را هم در نظر داريد. البته شما پيشتر در اين مورد صحبت كرديد؛ ولي مي خواهم به صراحت در اين مورد پاسخ دهيد.
گزارشي از نشست بروكسل منتشر شده بود كه شما در آن گفته بوديد الزاما برانداز نظام نيستيد. آيا اين گزاره درست است؟
من نمي دانم تعبير شما از فروپاشي چيست. وقتي فروپاشي اقتصادي آغاز مي شود به اين معني است كه تعداد بيكارها بالا رفته است و كارخانه ها از توليد مي افتد و تورم بالا مي رود و اين اثرات اجتماعي دارد. گزارشي را مطالعه مي كردم كه در چند دهه گذشته هرگز اتفاق نيافتاده بود و نشان مي داد كه ٥ درصد مردم گرسنه هستند. اين مشكلات اقتصادي در جامعه ما اثرات اجتماعي عميقي را به همراه خواهد داشت كه نياز به توضيح ندارد. تنها مي شود به آمار فحشا و اعتياد و دزدي اشاره كرد و ديد كه نسل جوان در حال نابودي است. بنا بر اين اثرات فروپاشي اقتصادي آن است كه مردم به اين نتيجه مي رسند كه كسي به فكر آنها نيست و كسي نسبت به مسایل اجتماعي علاقه پيدا نمي كند و به جايي مي رسد كه حاكميت بايد جمعيت را كنترل كند و چون قدرت محدودي دارد، ميزان پايه هاي قدرت كاهش پيدا مي كند. اين موضوع را قبلا هم مطرح كرده بودم كه آقاي خامنه اي ٢ سال پيش هر ٣ ماه يك بار با مردم صحبت مي كرد، اما اين روزها ماهي ١ بار صحبت مي كند و بعد به زودي هفته اي يكبار صحبت خواهد كرد و حتي روزي مي رسد كه بر اثر از بين رفتن پايه هاي قدرت، آقاي خامنه اي بايد هر روز با مردم ايران صحبت كند و اين يعني فروپاشي، يعني وقتي مردم به حرف رهبر جمهوري اسلامي گوش نمي كنند بايد هر روز با مردم صحبت كند تا بتواند آنها را قانع كند. بنابراين با توجه به مسيري كه پيش روي ماست، ما نقشي در براندازي نداريم و اين ملت ايران است كه نقش عمده اي در براندازي رژيم دارد. همچنين بايد اينجا متذكر بشوم كه بخش بزرگي از اين مسير به اشتباهات خود رژيم نيز باز مي گردد و با سياست هاي داخلي و خارجي و برنامه هاي اقتصادي و اجتماعي، رژيم خود باعث اين فروپاشي مي شود. ما اساسا قادر به براندازي اين رژيم نيستيم و هر كسي به شما بگويد اپوزیسیون خارج از كشور قادر به سرنگوني اين رژيم هست، اشتباه مي كند. تنها عامل سرنگوني حكومت همان سياست هايي است كه اشاره كردم و مردم ايران نيز هوشيار هستند و با توجه شكست ها و تجربه هاي ٣٠ سال گذشته پيش مي روند و خيلي دوست داشتند و دارند كه اين رژيم اصلاح شود؛ ولي رژيم نشان داده است هر تلاشي براي اصلاح آن با شكست مواجه میشوند. بنا بر همين نگاه باز هم مي گویم که ما به عنوان مخالفان خارج از كشور نمي توانيم اين رژيم را سرنگون كنيم و حتي غرب هم نمي تواند اين كار را انجام دهد. عده اي ما را محكوم به چلبي سازي كردند كه اين يك نگاه مسخره به كار ماست. زمان اين بازي ها تمام شده است و نه غرب به دنبال يك احمد چلبي ايراني است و نه ما به دنبال چنين نقشي هستیم، چرا که همه مي دانند مردم ايران چنين طرحي را نمي پذيرند؛ اما مردم ايران به علت فقدان رهبري در ميان مخالفان داخل كشور به نيروهاي مخالف خارج از كشور نگاه مي كند كه اگر واقعا به فكر مردم ايران هستند، از آنها خط بگيرند و هم مسير شوند.
در صحبتهایتان گفتید که سه سال پیش پیش بینی فروپاشی را مطرح کردید. آيا اين پیشبینی دليل اين بود كه شما بعد از ٢٩ سال به عرصه سياست برگشتيد تا دوباره نقشي داشته باشيد؟
شخص من نه؛ اما من فكر مي كنم امثال من كه خير و صلاح و خوشبختي ايران را مي خواهيم مي توانيم نقش مهمي را بازي كنيم، چرا كه امثال من نقشي در آينده ايران نمي توانند داشته باشند؛ اما ما مي توانيم كاتاليزوري باشيم براي وحدت نيروهاي مخالف در خارج از كشور كه احيانا مورد نظر و قبول مردم ايران هم قرار بگيرد. مردم ايران نياز به حمايت دارند و بايد مردم را در اين شرايط سخت و در وضعیتی كه از صبح تا غروب بايد زحمت فراوان بكشند تا چيزي در سفره زن و فرزند خود قرار دهند و فرصت فكر كردن به مسائل مملكت را ندارند، یاری دهیم. مردم اگر ببينند قدرتي در خارج از كشور وجود دارد كه مي تواند راه را به آنها نشان دهد، آن را همراهي مي كنند. نقش من تنها مي تواند هماهنگ كننده براي مخالفان خارج از كشور و نه نقشي ديگر باشد.

کلیدواژه ها: اتحاد برای دموکراسی, اپوزیسیون, جواد خادم, کامیار بهرنگ |

توهم 100 درچه توهم تا این حد