پیرامون شایعه مذاکره ایران و آمریکا در آستانه انتخابات آمریکا
مذاکره و برجستهسازان بیچاره
2 Nov 2012
■ محمود فرجامی
بعدتر در آمریکا تنها 49 روز مانده به برگزاری انتخابات، فیلمی از یک سخنرانی خصوصی او منتشر شد که از سطح گاف به عمق افتضاح سیاسی کشاندش. رامنی در یک جلسه خصوصی از 47 درصد رای دهندگان کم بضاعت آمریکایی با تحقیر حرف میزد (کسانی که مالیات نمیدهند یا کم میدهند) و علنا میگفت برایش اهمیتی ندارند. حرف هایی که اصل آنها را هیچگاه تکذیب نکرد.
از لحاظ دینی و قومی هم از “مورمون”هاست، یک فرقهی دینی نه چندان خوشنام در آمریکا که به خاطر باورهایی، از جمله جواز و تشویق چند همسری برای مردان، سخت مورد انتقاد است.
در چنین شرایطی نیاز به بازیهای ظریف اما بسیار موثر رسانهای برای جهتدهی افکار عمومی به شدت احساس میشود و اینجاست که مشاوران تبلیغاتی و رسانهای مجال هنرنمایی مییابند. سالها پیش، هنگام انتخابات ریاست جمهوری سال 1980 در آمریکا، رئیس جمهور دموکرات، جیمی کارتر برای دور دوم ریاستجمهوریاش با رقیب جمهوریخواه (ونالد ریگان) رقابتی شانه به شانه داشت، و ایران هم (مثل حال) به معضلی در دیپلماسی ایالات متحده بدل شده بود. آن زمان، بیش از یک سال از گروگانگرفتن دیپلماتهای آمریکایی در تهران میگذشت و موضوع از تب و تاب اولیه افتاده بود.
اندکی قبل از برگزاری انتخابات خبری منتشر شد مبنی بر آزادی گروگانهای آمریکایی. خبری که اگر صحت میداشت به نفع کارتر بود اما صحت نداشت و قرار هم نبود به نفع کارتر باشد. طبعا به خاطر اهمیت بسیار زیاد خبر، مقامات رسمی ناچار به موضعگیری شدند و به خاطر تکذیبهای مقامات ایرانی و آمریکایی، موضوع گروگانگیری و ناتوانی دولت وقت آمریکا در حل آن معضل، پس از ماهها به صدر اخبار رسانهها بازگشت. به این ترتیب آگاهی از نقطه ضعف کارتر در سیاست خارجیاش (یا در واقع به بنبست کشاندن هرگونه مذاکره و راهحل مسالمت آمیز از سوی پیروان خط امام، بیت امام و اجامر حومه) در میان عموم مردم به شدت افزایش یافت و این مساله چنان اولویتی پیدا کرد که از رتبهی پنجم اولویتهای عموم رایدهندگان چند روز قبل از برگزاری انتخابات به رتبهی اول در روز انتخابات رسید. (1) نقشهای که به قدری زیرکانه، کم هزینه و پرفایده طراحی و اجرا شد که به یک مثال کلاسیک در علوم ارتباطات و مبحث “برجستهسازی” (Agenda-setting) بدل شده است و نتیجهی آن برجستهسازی: پیروزی قاطع نامزد جمهوریخواه با بدست آوردن اکثریت آرا در تمام ایالتها بجز شش ایالت و حومه کلمبیا.
مولفههای مشابه میان وضعیت فعلی و سی و دو سال پیش در آمریکا آنقدر هست که در کنار سایر گمانهزنیها درباره صحت و سقم خبر/شایعهی مذاکره بین ایران و آمریکا، احتمالی هم در نظر گرفت که اصل ماجرا، فرعی باشد بر قضیهی انتخابات. شاید مقامات ایرانی این بار هم مفتخر به تغییر نتایج آمریکا شوند، همانطور که سی و دو سال پیش با لجبازی بر سر انجام کاری که عاقلانه ترین راه حل ـ و شاید تنها گزینه ـ بود، توانستند نتیجه انتخابات را به سود جمهوریخواهان و به ضرر مردم ایران تغییر دهند. آن بار که نامزد جمهوریخواه انتخاب شد، هنوز سوگند ریاست جمهوری نخورده، وعده داد به مجرد پاگذاشتن به کاخ سفید مساله گروگانها را با حمله نظامی حل خواهد کرد. نتیجه آنکه مسئولان غیرتمند مسئول در نظام اسلامی که بیش از یک سال هر گونه واسطهگری و گرفتن امتیازی برای آزادی دیپلماتهای گروگان را ذلت خوانده و رد کرده بودند، با کسب بدنامی و محکومیت جهانی، به فنا دادن میلیاردها دلار از اموال مردم ایران و سوزاندن دست کم یکی دو نسل بعدی، بدون گرفتن هیچ امتیازی یا انجام مذاکرهای، تمام گروگان ها را فورا راهی منزل کردند. روشی که بعدا با رد کردن میانجیگریها برای پایان آبرومندانه جنگ پس از فتح خرمشهر، و سپس پذیرش قطعنامه سازمان ملل پس از تحمل سنگینترین هزینهها و در بدترین شرایط، تکرار شد.
این بار نامزد جمهوری خواه پیشاپیش اعلام کرده مماشات رئیس جمهور دموکرات را بر سر برنامهای هستهای ایران ندارد. بیچاره ملتی که برجستهسازیاش هم به ضرر خودش تمام میشود، آن هم معمولا در بدترین شرایط و پس از تحمل بیشترین هزینهها.

کلیدواژه ها: آمریکا, انتخابات, ایران, محمود فرجامی, مذاکره |

یه کم تحقیق و سواد هم چیز خوبی است. مورمونها از سال ۱۸۰۸ میلادی جواز چند همسری را نقض کرده اند و این بحث روز در جامعه امریکا درباره آنها نیست. http://mormon.org/faq/practice-of-polygamy