نگاهی به توافقنامه دو حزب کومله و دموکرات
چالشهای فدرالیسم در ایران
17 Oct 2012
■ محمدرضا سرداری
پس از امضای توافق نامه ای میان دو حزب کهنه کار سنتی در کردستان ایران مبنی بر همکاری با یکدیگر برای دستیابی به اهداف مشترک، انتشار این توافق نامه واکنشهای بسیاری را میان برخی از شخصیتهای ملی اپوزیسیون در خارج از ایران بر انگیخت و منجر به صدور بیانیه ای شد که در آن سران کرد به طراحی برای تجزیه کردستان از ایران متهم شدند. بکار رفتن برخی واژه ها و نوع ادبیات این توافق نامه این را ایجاد می کرد که دو حزب درصدد هستند تا مقدمات تاسیس یک دولت از نوع کردستان عراق را فراهم سازند. در واکنش به این بازتاب ،مصاحبه عبدالله مهتدی دبیرکل حزب کومله کردستان ایران در گفت و گویی با روز آنلاین در خصوص توافق نامه اخیر این حزب با حزب دموکرات کردستان ایران سخن گفت و به بخشی از ابهامات این توافق نامه پاسخ داد. تاکید بر وحدت ایران در چارچوب یک نظام فدرال، مخالفت با حمله نظامی خارجی به کشور به بهانه استقرار یک نظام دموکراتیک و نهایتا اداره کردستان ایران توسط مردم کرد در چارچوب کلیت ایران هرچند از برخی نگرانی ها در خصوص این توافق نامه کاست اما همچنان ابهاماتی در این خصوص بی پاسخ گذاشته است.
در ابتدا باید اشاره کرد که طرح مباحثی درباره ایران فردا پیش از آنکه یک نظام دموکراتیک با سلایق مختلف در ایران مستقر شود و یا نظام جمهوری اسلامی تن به اصلاحاتی بنیادین دهد و به ماهیت جمهوری خویش باز گردد، نشانه مثبتی از رشد فرهنگ سیاسی میان گروهها و فعالان سیاسی و مدنی کشور است و چنانچه چنین عقلانیتی پیش از انقلاب پنجاه و هفت در ایران وجود داشت شاید نتیجه آن حرکت سیاسی بزرگ استقرار یک دیکتاتوری نظامی- مذهبی در ایران امروز نبود. در واقع به تعبیر بسیاری از روشنفکران، در انقلاب ایران خواسته همه رفتن شاه و سرنگونی سلطنت بود اما هیچ برنامه ای برای پس از رفتن شاه وجود نداشت. بنابراین با وجود چنین تجربه ای دستیابی یک منشور ملی از سوی کلیه فعالان سیاسی با فرض هرگونه اصلاح یا تغییری در نظام سیاسی ایران امری ضروری است. هرچند که بنظر می رسد هنوز تا رسیدن به چنین توافق فراگیری زمان بسیاری باقی است و در این مقاله قصدی به پرداختن بدان نیست.
از مطالب ارائه شده در این مصاحبه می توان استنباط کرد رهبران احزاب کرد نسخه فدرالیسم و اداره کشور به شیوه غیرمتمرکز را ارائه و قصد دارند تا مدلهای نظامهای فدرالیستی در کانادا، آمریکا یا آلمان را برای ایران پیشنهاد کنند اما براستی چنین مدلهایی با واقعیات ایران امروز تا چه حدی تطابق دارد و آیا می توان به فرض تغییر یک نظام سیاسی، بلافاصله یک نظام فدرالیستی را در کشوری که سالها با یک نظام متمرکز سنتی اداره شده است مستقر کرد؟
کردستان ایران برای دستیابی به آزادی و حقوقش راهی جز همراهی با سایر مردم ایران ندارد و در غیر این صورت به نظر نمی رسد تغییر نظام سیاسی در ایران نیز مشکلی از کردستان حل کند
نگاهی به ساختار تقسیمات کشوری در ایران امروز شاید بتواند در این زمینه راهگشا باشد. برآیند ساختار کنونی کشور نشان می دهد مدیریت ناسالم و ناکارآمدی که سالها در کشور حاکم بوده موجب شده تا تقسیمات کشوری نامتوازنی در ایران شکل گیرد و از این رو مردم هر منطقه شاهد تبعیضاتی در مقایسه با مناطق دیگر هستند و چنین تبعیضاتی بارها باعث بروز مطالباتی مبنی بر جدایی یک شهر از یک استان و یا تقسیم یک استان به چند استان شده است. از سوی دیگر تنوع فرهنگها و گویشها و حتی مذاهب در کشور نیز منجر به مطالباتی می شود که نشانگر آن است تقسیمات کشوری در ایران هیچ سنخیتی با تنوعات قومی و فرهنگی ندارد. به طور مثال در استان کوچکی چون گیلان گسلهای قومی و مذهبی متعددی وجود دارد. گیلک ها در شرق گیلان و ترکهای تالشی و آستارایی در غرب گیلان مستقر هستند اما مدیریت استان همواره در دستان شرقی های گیلانی و مرکز نشینان بوده است. همچنین تبعیض مذهبی باعث شده که روند توسعه در شرق گیلان سریعتر از غرب آن باشد و سنی های غرب گیلان بعضا محروم تر از مردم شرق گیلان هستند. چنین وضعیتی در خوزستان نیز حاکم است. مدیریت در این استان عمدتا در دست بختیاریهای شیعه مذهب هست و مناطق بختیاری نشین از امکانات بیشتری به نسبت مناطق عرب نشین سنی مذهب برخوردار هستند. در سیستان و بلوچستان نیز چنین تبعیضی میان زابلی های عمدتا شیعه و بلوچ های سنی مذهب وجود دارد. اما این تمام ماجرا نیست بلکه بعضا شاهد گسلهایی میان شهرهای کوچک هستیم که حتی این شکافها را تا عمق طایفه گری پیش برده و نمونه های آن در سراسر کشور به تعداد موجود است و همه آنها به توسعه نامتوازن کشور ارتباط می یابد. از این رو ارائه پیشنهاداتی چون فدرالیسم بدون در نظر گرفتن زیرساختهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در کشور نه تنها مشکلی را از کشور حل نمی کند بلکه زمینه سالها هرج و مرج و ناامنی را می تواند فراهم سازد. مشکلی که افغانستان سالها است از آن رنج می برد.
فدرالیسم آرمانی است که در صورت تحقق می توان از آن بهره های فراوان برد. یکی از مزایای فدرالیسم در واقع مشارکت حداکثری مردم در امور سیاسی و اجتماعی خویش تحت لوای یک دولت فدرال است و می تواند الگوی مناسبی برای ایرانی دموکراتیک باشد اما واقعیتهای ایران امروز چنین نویدی را نمی دهد. تحقق فدرالیسم مستلزم تحقق پیش شرطی چون توسعه متوازن سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در کشور است که آن نیز با فرض تغییر نظام سیاسی محقق نمی گردد. در واقع فدرالیسم را نمی توان با صدور بیانیه یا امضای توافق نامه و یا حتی تصریح آن در یک قانون اساسی پیاده کرد بلکه مستلزم یک مجموعه مطالعات و تحقیقات علمی و تاریخی دراز مدت در خصوص زیر ساختهای تقسیمات کشوری است که البته با وجود علمای مبرز علم سیاست در ایران امری ناممکن نیست. بنابراین می توان گفت یکی از راههای تحقق فدرالیسم در ایران به عنوان روشی مناسب برای استقرار نظامی دموکراتیک در ایران سپردن امر به کارشناسانی بیطرف است تا آنان فارغ از سلایق شخصی و تعصبات قومی و با در نظر گرفتن واقعیات سیاسی و اجتماعی ایران امکان و نحوه اجرای آن را بررسی کنند. متاسفانه تفاوت جوامع ما با جوامع توسعه یافته در غرب وجود تعصبات سیاسی و فرهنگی در قبال اموری است که صرفا با علم و تخصص قابل حل است. از این رو کردستان نیز برای رسیدن به آرزوها و حقوق مسلم خویش همچون سایر مردم ایران به صبر و حوصله نیاز دارد.
اما در اظهارات دبیرکل حزب کومله ابهام دیگری نیز وجود دارد که آن به روابط کردستان ایران با کردستان عراق و ترکیه باز می گردد. واقعیت این است که به علت پراکندگی کردها در چهار کشور ایران، عراق، ترکیه و سوریه و طرح نقشه کردستان بزرگ از سوی حزب کارگران کردستان(پ ک ک) این سوء ظن همواره وجود داشته است که طرح فدرالیسم در واقع بهانه ای برای جدایی و تاسیس یک کشور واحد است و این ایده طرفداران بیشتری در میان کردها، بویژه نسل جوان در کردستان ایران دارد. بر اساس برآوردی که نگارنده شخصا از کردستان ایران در ده سال گذشته داشته است نفوذ حزب ( پ ک ک ) – که البته اشاره به روابط پنهان آن با جمهوری اسلامی نیز خالی از این عریضه نیست- در کرمانشاهان و کردستان به مراتب بیشتر از احزاب کرد ایرانی بوده و این بررسی در زمانی صورت گرفته که دولت سیاستی انبساطی در قبال کردستان داشت و بسیاری از مدیران اجرایی در این استان کرد و سنی مذهب بودند و در شرایط کنونی نیز بنظر می رسد نفوذ پژاک که به جدایی می اندیشد بیش از احزاب سنتی کرد باشد.
نکته دیگر که همچنان مبهم است پذیرش سه اصل مهم در نظامهای فدرال است. به عنوان مثال در نظام فدرالیسم آمریکا، پرچم، سیاست خارجی و ارتش زیر نظر دولت مرکزی است. حال باید پرسید بر فرض استقرار یک نظام فدرال در کشور آیا احزاب کرد می پذیرند زیر پرچم ایران قرار گیرند، خود را خلع سلاح کرده و در ارتش واحدی بنام ایران ادغام شوند؟
کردستان ایران برای دستیابی به آزادی و حقوقش راهی جز همراهی با سایر مردم ایران ندارد و در غیر این صورت به نظر نمی رسد تغییر نظام سیاسی در ایران نیز مشکلی از کردستان حل کند. ترکیه آزاد، سکولار و دموکراتیک که روابط نزدیکی نیز با کشورهای توسعه یافته و دموکراتیک جهان دارد نمونه این مدعا است.

کلیدواژه ها: احزاب, توافقنامه, فدرالیسم, کردستان, محمدرضا سرداری |
