تاثیر نوسانات نرخ ارز بر مهاجران ایرانی
صعود دلار در ایران و سقوط ایرانیان در مالزی
7 Oct 2012
■ محمود فرجامی
افزون بر این، شدت تبعات روحی و روانی هم با سرعت فلاکت ربط مستقیم دارد. شاید بتوان کسی که در طول ده سال تمام ثروت خود را از دست داده آسودهخاطر (یا به عبارت دیگر: تسلیم) دید اما تقریبا محال است کسی که در چند روز نیمی از ثروتش به باد فنا رفته را متشنج یا افسرده ندید، هرچند که نسبت به نفر قبلی کمتر زیان دیده و صاحب دارایی بیشتری باشد. فقرا معمولا خوشتر زندگی میکنند – یا دست کم کمتر رنج روانی میبرند- تا ورشکستهها.
در ماجرای انفجار قیمت دلار، که به فقیرتر شدن تقریبا تمام ایرانیها انجامید، وضعیت آن عده از ایرانیان خارج از کشور که از لحاظ مالی به داخل متصل هستند را باید از این منظر دید. فقیرتر شدن به خودی خود غمانگیز هست چه رسد که با احساس ورشکستگی همراه باشد. منظور از “ورشکستگی” البته آن نیست که پیشتر وضع آنها نسبت به سایر ایرانیان بسیار بهتر بود، منظور این است که سرعت فقیرترشدنشان چنان است که به ورشکستی میماند. بسیاری از دانشجویان ایرانی در سراسر دنیا چشم به پولی دارند که ماهانه از ایران برایشان ارسال میشود، دو دو تا چهارتای ساده میگوید: وقتی در چند روز ارزش پول ایران نصف میشود پولی که به ارز خارجی به آنها میرسد نصف شده است. و دو دو تا چهارتای کمی پیچیدهتر: منابع مالی آنها –مثلا خانواده- احتمالا در جریان گرانیها فقیرتر میشوند و همان پول سابق را هم نمیتوانند بفرستند. نتیجهی ساده اما بغرنج: جوانی با ویزای دانشجویی بر کف در کشوری غریب و گران بدون اجازه کار، به فقر ناگهانی دچار میشود.
وضعیت در کشورهایی نظیر هند و مالزی و آسیای میانه از این هم بدتر است. اگر در اروپا و آمریکا و استرالیا افراد به گرفتن مهاجرت، پناهندگی، کارهای کمدرآمد پارهوقتی نظیر گارسونی یا حداقل امکانات (به عنوان انسانی که بالاخره در کشوری جهاناولی مشغول نفس کشیدن است) امیدی دارند، در کشورهای آسیایی اصولا در بر پاشنهی دیگری میچرخد: از اول قرار بوده کسانی با بهره از ارزان بودن این کشورها به آنجا بروند و مستقیما ارز وارد کنند. هند خودش بزرگترین صادرکننده نیروی کار متخصص و غیر متخصص بسیار ارزان به جهان است، کارگر و مهندس و دکتر به چه کارش میآید؟ در مالزی هم دههاسال است که تقسیم موقعیتهای کاری به صورت اول مالایی (مسلمان)، بعد چینی و هندی مالزیایی تبار، و بعد کارگرِ بسیار ارزان قیمتِ آسیای جنوب شرقی و شبه قاره هند بوده است و ویزای کار برای ایرانیها همیشه به ندرت و سختی صادر شده است. یعنی اصولا مالزیاییها در مورد کار و پول، با لطف فراوان، به خاورمیانهایها هم مثل اروپاییها و آمریکاییها نگاه میکنند که قرار است پول و فرصت شغلی با خود بیاورند و نه اینکه از آنچه که در مالزی هست استفاده کنند. کسانی هم که به این کشورهای آسیایی رفتند این روال را میدانستند، آنچه که آنها نمیدانستند این بود که در طول دو سال قدرت پول ایران در مقابل دلار به یک سوم (تا این لحظه) برسد و فقط در عرض چند هفته ارزش آن نصف شود (تا این لحظه).
از این منظر فاجعهی ایرانیان در مالزی وخیمتر از همه جاست. به دلایل گوناگون از جمله به خاطر عدم نیاز به ویزا (تا سه ماه)، راحتی نسبی اخذ ویزای بلندمدت تر، آسانی رفت و آمد به ایران، ارزانی نسبی و در عین حال رفاه و پیشرفت بالاتر نسبت به بیشتر کشورهای آسیایی، چند فرهنگی بودن و نداشتن پیشزمینه فرهنگی منفی نسبت به ایران، در یک دههی اخیر ناگهان شمار ایرانیان مالزی افزایش یافت. ایرانیانی که –به جز عدهای معدود- همگی وابستگی مالی به ایران داشتند و البته از پس هزینه ها هم برمیآمدند بطوریکه تا همین چند ماه پیش با اجاره دادن یک آپارتمان در تهران و دو حقوق بازنشستگی از ایران، یک خانواده دو سه نفره میتوانست زندگی آبرومندانهای در مالزی دست و پا کند. در کشوری که هر چند نسبت به فرانسه آزادی سیاسی و دینی چندانی ندارد اما نسبت به کشور امام زمان، نوعی آزادی اجتماعی آخرالزمانی را برای ایرانیهای به تنگ آمده دارد: دست کم کمی از صبح تا شب توی سر مردم نمیزند، و شب تا صبح سر در کار مردم نمیکند. همین هم برای دیوانه نشدن کافیست. دهها هزار ایرانی غالبا اینطور سر از مالزی درآوردند.
حکومتهای خودکامه، ستمگر و جنایتکار کم در تاریخ نبودهاند اما بعید است هیچکدام به اندازه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران اتباع خود، حتی آنها که عطایش را به لقایش بخشیدهاند را، به نکبت و بدبختی دچار کرده باشند
اما آنچه اخیرا اتفاق افتاد در عرض چند هفته مالزی را در چشم ایرانیانِ مقیم آن دگرگون کرد. فقر عمومیای که تمام ایرانیها دچارش شدند، در مالزی ضرب در شتاب زمان شد. اگر در ایران تورم در پی کاهش پول ملی سرعت گرفت اینجا منفجر شد و اگر آنجا فریاد و فغان از گرانی به آسمان میرود اینجا از شدت ورشکستگی صداها در گلو خفه میشود. چه کسی در تهران مجبور است دقیقا از همین ماه کرایه خانه را دو برابر بپردازد و دقیقا از همین امروز بنزین یا بلیط مترو را دو برابر گرانتر بخرد؟ در کوالالامپور، همه برای همه چیز!
روزگاری در مالزی، مالاییهای مسلمان با دیدن ایرانیها دوشصت خود را بالا میآوردند و چنان که گویی رئیس دولت ایران را بهتر از خود ایرانیها میشناسند از “هیرو” بودن”اَمَدی نجاد”ِ مسلمان میگفتند که ضد امریکاست و به زودی پوزهی اسرائیل را به خاک میمالد. در بحثها هم معمولا استدلالشان از این دو بالاتر نمیرفت و استنادشان هم همیشه به شوهای تلویزیونی و مطبوعاتی جناب “مازلِم هیرو” بود. تنها چیزی که باعث تعجبشان میشد نفرت عمیق بیشتر ایرانیها از جناب قهرمان بود. بهای شهوت احمدینژاد برای قهرمان بودن در جهان اسلام را که به سادگی با تهدید نابودی اسرائیل به دست آمد (برای مدتی. حالا تا حدود زیادی اردوغان جایگزینش شده و البته با شوهای کمخطرتر) ایرانیها اکنون بیش از هر زمان میپردازند بدون آنکه کمترین حق انتخاب قبلی یا سود احتمالیِ بعدی از دشمنی با اسرائیل، داشتن تاسیسات هستهای و درافتادن با جهان داشته باشند.
سونامیِ سقوط ارزش ریال راه افتاده است. دهها هزار ایرانی به سرعت در حال ناپدید شدن از فروشگاهها و رستورانها و بازارها و خیابانهایند (آدم فقیر میتواند در خیابان قدم بزند اما آدم ورشکستهای که ذهنش دائما به گذشتهی نزدیک پرتاب میشود را حتی خیابان عذاب میدهد). و مثل موجهای سونامی، که با دورتر شدن از مرکز سرعت و ارتفاع مرگبارشان بیشتر میشود، با گذشت زمان اثرات فاجعه بار سقوط اقتصادی ایران بزرگتر و مخربتر خواهد شد و تا محو شدن بچههای ایرانی از مدارس هم خواهد کشید.
بسیاری به ایران برخواهند گشت اما با تحمل زیانهای مادی و روحی و روانی بسیار. آنها که میمانند حتی اگر زیر بار اقتصادی خرد نشوند از فشار روانی در امان نخواهند ماند. بر روی کاغذ و در تئوریهای اخلاق، آدم ها باید در هر شرایطی شریف باشند اما در عالم واقع، عصبیت، درگیری، طلاق، افسردگی و خلافکاریهای گوناگون از تبعات مستقیم گیر کردن آدم های دور از وطن در چنین وضعیت “گمشده”ایست. امواج حتی دامن بسیاری از صاحبان مشاغل ایرانی در مالزی را هم میگیرد: وقتی ایرانی به رستوران نرود درِ رستوران ایرانی تخته میشود، وقتی توریست نیاید تور لیدر به چه کار میآید و وقتی پولی رد و بدل نشود صرافی چطور بچرخد؟ (در حال حاضر گویا تنها شغل پر سود مرتبط با مالزی، گرفتن پول از دانشجویان ایرانی برای انجام کاغذبازیهای مربوط به گرفتن ارز دانشجویی است که توسط وزارت امور خارجه و وزارت علوم جمهوری اسلامی انجام میشود در حالیکه مدتیست “بنا به دستور رسمی دولت” بانکها از دادن ارز دانشجویی خودداری میکنند)
حکومتهای خودکامه، ستمگر و جنایتکار کم در تاریخ نبودهاند اما بعید است هیچکدام به اندازه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران اتباع خود، حتی آنها که عطایش را به لقایش بخشیدهاند را، به نکبت و بدبختی دچار کرده باشند. متر کردن ستم و جنایت با تعداد مردگان و کشته شدگان اشتباهیست بزرگ؛ این را کسانی به خوبی درک میکنند که در رژیمهایی زندگی کرده باشند که تحقیر انسانها، به لجن کشیدن هویت فردی، از بین بردن شادی و امید، و به طور خلاصه شکنجه روحی-روانی آدمها، جزو وظایف منظور شده باشد.
بی کشتنِ تعداد زیادی آدم، آنچه جمهوری اسلامی -تحت رهبری داهیانه ی حضرتش و رئیس جمهورِ نظر به نظر ایشان نزدیکترش- در این سالها کرد، یک پله بالاتر از همتایانش در آلمان نازی و شوروی استالینی و کامبوج سرخ است: انداختن “طوق لعنت” به گردن همه. و طوق لعنتِ ایرانیهای مالزی گویا از همه تنگتر و سنگینتر است.

کلیدواژه ها: ارز, دانشجو, دلار, مالزی, محمود فرجامی, مهاجرت |

دلت به انتظار چشمهاست، عدد بده
ببین جهان چگونه کرده است راست…
نرو به زیر کار و بار دلبران، گران
نرو نرو نرو، نرو به زیر کار و بار دلبران گران
خزان شدی و سست و زرد
از کران تا کران
دلت چه شد؟ دلت چه شد؟
به باد رفت،
تمام ایدهها و آرزو، ز یاد رفت
دلم گرفت انصافا هم وطن عزيز!!
خدا بزرگ ست و انشالله خودش همين روزها يه راه حلي پيدا خواهد كرد.
صبر كنيد و طاقت داشته باشيد و هرگز براي ايراني مايه سرافكندگي نشويد.
شما نماينده ملتي با فرهنگ هستيد و نبايد در چشم بيگانه خم به آبرو بياوريد
خدا با شماست و به زودي به فضل خدا مشكلات حل خواهد شد.
خواستم فقط و فقط ابراز همدردي كرده باشم .
خدا با صابران است
مقاله پر محتوایی است و درد را به خوبی نشان می دهد. امیدوارم همگی به زودی از شر این نظام منحوس خلاص شویم
سپاس از شما . من تو مالزی دانشجو هستم کار که گیر نمیاد ، رینگتشون هم شده حدود ۱۲۰۰ تومن، روی برگشتن هم ندارم. چطور با این همه خرج و هدر رفتن عمرم برگردم ایران؟ الکی تو مصاحبه دکترا ردت میکنن بعدشم که این! خدا از همشون نگذره.
ما دانشجوهای ایرانی تو آمریکا هم از دست این حکومت خلاص نمیشیم. الان من یه سال هست درسم تموم شده و به خاطر تحریم ها نتونستم کار پیدا کنم ….
آقای عزیز، کسانی که به مالزی رفته اند ازاول هم می دانستند که به یک کشورجهان سومی بزک کرده با چهارتا ساختمان وبرج بلند وجلوه هایی که من آنها را اسکرین سیورمی خوانم رفته اند بقول شما آدم دراروپا چاروکشی هم بکند بهتراست تادردوبی ومالزی درهتل 5 ستاره بخوابد زیرا آنجا مثل ساختن خانه بروی ماسه است. علی ایحال این عزیزان باید بدورازهرگونه ناراحتی هرچه سریعتربه کشوربرگشته ونظیرسایرمردم اولا درمبارزات حضورفعال داشته باشند ثانیا با فشارآوردن برمسئولین دانشگاهها وواحدهای پاس شده به مقامات دولت ایران تحمیل کنند ودرنهایت نیزبدنبال یک کشورآبرومند برای تحصیل واقامت باشند تازمانی که شرایط داخل کشوربرای حضوردائم آنها مهیا بشود
باز ما با موج و توفان مانده ایم
هر که آمد بار خود را بست و رفت
ما همان بد بخت و خوار و بی نصیب
ز آن چه حاصل ، جز با دروغ و جز دروغ؟
زین چه حاصل ، جز فریب و جز فریب ؟
باز می گویند : فردای دگر
صبر کن تا دیگری پیدا شود
کاوه ای پیدا نخواهد شد ، امید
کاشکی اسکندری پیدا شود
بابا نمیتونیم قبل از اینکه بیشتر از این نابودمون کنن( که حتی این یک کار را هم نتونیم انجام
بدییم.) کاری بکنیم ؟
دست کم یک تظاهراتی ،اکسیونی درمخالفت با سیاستهای ایران و ایرانی بر باد ده رژیم منحوس اسلامی بر پا کینم ؟
مطمئن باشید ایندفعه خیلی بیشتر میان و عوامل مزدور رژیم هم جرات مداخله نمیکنن ؟
بچه ها ترو خدا یک کاری بکنیم .
اين هموطناني رو كه ميفرمائيد داشتند با دلار سوبسيدي كه متعلق به همه ايرانيهاست اونجا راحت زندگي ميكردن . يعني با پايين نگه داشتن مصنوعي ارزش دلار در ايران با استفاده از تزريق دلار نفتي به بازار كه از فروش نفت متعلق به همه ايرانيها بود , اونجا واسه خودشوت زندگي ميكردن و يا درس ميخوندن و بعد ژستشو واسه مردم داخل ايران ميگرفتن , يا عيد به عيد خانواده ها شون با كلي ادا اصول و پز دادن سفر خارجه به هموطناي ديگه ميرفتن اونجا خوش باشن , يعني از پول همه ملت ايران يه عده معدودي استفاده ميكردند . جوري كه دم عيد ديگه بليط مالزي تموم ميشد .
البته من الان موافق وضعيت پيش اومده براي اون هموطنان نيستم همينطور هم موافق نيستم كه پول اكثريت محروم ملت ايران بصورت سوبسيد در اختيار جمع قليلي در مالزي يا تركيه يا كشورهاي مستقل شده از شوروي سابق و اروپا و كانادا خرج بشه .
بسیار نوشته خوب و به جایی بود. سپاس
من خودم در خارج از کشور در یکی از جهان اولیها به عنوانه متخصص کار میکنم.
بچهای ایرانی که با پول خانواده دارن اینجا درس میخونن هم زیادن. به شدت با آرش موافقم. خصوصأ که تقریبا همهٔ اونا که این شرایطو داشتن نتونسته بودن تو ایران قبول شن ، پول دادهاند اومدن اینور یه دانشگاهی.
حرفی که دوستمون از آمریکا میزنه البته حرف دیگریست که حقیقت درد ناکییست.
من واقعا درک میکنم چی میگید دوستی داشتیم ترم 2 دکترا برگشت .شده یه ادم افسرده خیلی سخته اکثرا رفتن به ترکیه بازم ترکیه یه چیزش خوبه نزدیکه ادم یه جوری سر میکنه اونجا واقعا سخته
بیشترین لطمه را دختران مظلوم ایرانی در خارج از کشور می بینند. این عزیزان که بیش از هر قشری در ایران مورد ظلم و تضعیع حقوق مسلم بشری قرار می گرفتند و به کشورهای خارجی برای اندکی ازادی و شادی همزمان با درس پناه برده اند با این نرخ دلار متاسفانه نه تحمل برگشت به منزل و نه توان تحمل مخارج خود در خارج را با این دلار 3500 تومانی دارند. بنابراین چه بسا بسیاری برای اندکی نان و غذا مجبور به تن فروشی در خارج از کشور شوند. وای بر ما که ناموسمان بخواهد همچون تایلندیها و فیلیپینی ها اینگونه بی حرمت شود.
از تمام عزیزان خارج نشین و داخل نشین ، خواهش می کنم که هوای دختران ایرانی را در هر کجای کره زمین داشته باشند و نگذارند که غرور و حرمت هیچ دختری بخاطر پول و نداری بشکند.
در جواب دو دوست باید بگویم، مالزی کشوری جهان سومی و به قول شما بزک کرده است، درست ولی همین کشور مکان استقرار بیش از 200 هزار ایرانیست، بد نیست از خود بپرسید چطور این کشور به قول شما بزک کرده ی جهان سومی پایگاه اینهمه ایرانی شده؟! همین کشور بزک کرده، در طول 7 سال زندگی من، فقط 5% تورم داشته! و ارزش برابری پولش نسبت به دلار در طول 7 سال، بیش از 20% شده! همین کشور دانشگاه هایش جایگاه زیر 200 رتبه بندی QS را فتح کردند (به لطف همین ایرانی هایی که در سال گذشته بیش از 300 کتاب و 14000 مقاله تحقیقاتی در این کشور منتشر کردند). در ایران چه گذشت؟ ما سالیانه تورمی حدود 21% درصد داشتیم، در طول 7 سال تورمی در حدود 150% را تجربه کردیم، ارزش ریال در مقابل دلار روندی نزولی داشته و خدارا شکر از مرز 200% هم گذشت آنهم در 1 سال!!
دوست دیگری از سوبسید دولت ایران به مقیمان خارج از کشور می گوید! در حالی که فراموش کرده چه کسی ریال کشور و تولید کشور را به آنجا رسانده که مجبور است برای هر دلار حدود 5 هزار تومان سوبسید بدهد؟؟؟ اقتصاد ایران آخرین اقتصاد دنیاست بیشک! ولی با خرج دلار نفتی آن را پوشاندند، ولی دوست عزیز این به ایرانیان خارج چه مربوط است؟؟ ما حق داریم به عنوان یک انسان هر کجا که دوست داریم زندگی کنیم و پولی که در ایران باید خرج کنیم را در مالزی، آمریکا، اروپا، هند، افغانستان و اصلا سومالی خرج کنیم. در ایران خانواده ی من زحمت کشیده اند و دلار گرفته اند!!! شما این داد را باید سر آن کسانی بزنید که 800 میلیون دلار خودرو با دلار دولتی وارد کردند! آنهایی که در این رودخانه ی گل آلود ارز بار سفر خود و فرزند خود و نوه و نتیجه را هم بستند! آنها که 3000 میلیارد اختلاس کردند و الان در کانادا کاخ خریده اند!! نه مایی که با زحمت ریال در میاوریم و بجای خرج 1 میلیون تومان در ایران آنرا در خارج از کشور خرج می کنیم.
اقتصاد ایران ورشکسته شده، و دیر یا زود از هم خواهد پاشید، مگر اینکه حکومت درک کند امروز اقتصاد بر پایه ی روابط خارجی و شراکت می چرخد و نه انزوا و به قول خودشان خودکفایی!!!
خطاب به سیروس: بله جانم میدونستن ولی وقتی کشورهای دیگه راهشون نمیدادند چه میکردن؟ ارزش passport امون مدت هاست آخره رفیق.
خطاب به آرش: در وهله اول ایران خیلی از دانشگاه های مالزی رو قبول نداره که دلار بده. ثانیا جدا از اینکه حرفت کاملا بی منطق بود اینجوری جوابتو میدم ٬ مگه کسانی که خارج از کشور بودن گلایه ای از سوبسیده نون و بنزین و تخم مرغ و…. کردن که ماله همه ایرانی هاست که شما از ارز دولتی گلایه مندی؟
@ سیروس :
….”ودرنهایت نیزبدنبال یک کشورآبرومند برای تحصیل واقامت باشند تازمانی که شرایط داخل کشوربرای حضوردائم آنها مهیا بشود.” ??!!
جان ؟ دل خجسته ای داری ها برادر .
میشه بگی انتظار داری کی ” شرایط داخل کشوربرای حضوردائم آنها مهیا ” میشه ؟ کسی بهت خبر داده؟
بعدش هم این کشور” آبرومند” مورد نظر جنابعالی که برای تحصیل و اقامت( !) پیدا شد دیگه همه چیز حله. علی الخصوص مساله ارز ؟
داداش یک خورده مقاله رو درست بخون بعد اافاضات بفرما .
[…] در یکی از دانشگاههای مالزی مقالهای با عنوان تاثیر نوسانات نرخ ارز بر مهاجران ایرانی در سایت «تهران ریویو» منتشر کرده است. به همین بهانه و […]
دوست عزیز ، من هم با شما همدردم و کمرم زیر فشارِ اقتصادی خمه ولی شما رو در دسته ی خودمون نمیدونم. به قول خودتون رفتین به مالزی برای عشق و حال بیشتر و آگاهانه کار خاصی هم در مالزی نمیکردین چون به قول خودتون داشتین از پول مملکت خارج میکردین ، کجاش من و شما شبیه هم هستیم؟ شما که فرار کردین اگه بیشتر مقصر نباشین ، کمتر از خیلی آقایون مقصر نیستین. بعضی هاتون که تو فرندلیست فیسبوکم هستین رو دیدم : تا پاتون به خارج (مالزی) آنچنان همه چیزو فراموش کردین که صبح تا شب لینک های تحقیر ایران و ایرانی رو صفحه هاتونه ، نه تنها علم و دانش جدیدی برامون نیاوردین که یادتون رفت تا دیروز کی بودین و کجا بودین و یه شبه واسه ما با ژست خارج نشینی و فرنگی مآب بودن از بالا نگاه کردین . من البته همه رو عرض نمیکنم ولی متاسفم که نالیدنِ شما حتی اینجا هم به خاطر نرسیدنِ پول نفته و نه اوضاع اقتصادی مردمِ ساکن ایران زمین.
يه طوري ميگه برشكست شدم فكر كردم تو مالزي كارخانه داره كه آن هم به ريال ربط نداره ! قربونت دانشجو هستي يا رفتي زندگي كني با ريال ايران نشد خيلي راحت برگرد
Ibrahim jan lotfan kaari nemitooni bekoni tarh nadeh