Home

انقلاب و انتظار نامعقول پیروزی سریع

28 Jun 2012

■ علی افشاری
Font Size + | - Reset

یکی از دلایلی که معمولا مخالفین رویکردهای انقلابی مطرح می کنند، امکان ناپذیری تحقق اهداف در بازه زمانی کوتاه است. آنها انقلاب را عملی سیاسی معرفی می کنند که وعده تحولات و پیروزی سریع می دهد، اما این وعده فقط بار احساسی و تشجیع کننده دارد و هیچگاه در عمل محقق نمی شود. به باور آنها پوپولیسم همزاد انقلاب است و سوخت آن را با وعده های غیر قابل تحقق تامین می نماید. این پوپولیسم عقلانیت را به حاشیه می راند و هیجانات و احساسات را جایگزین می کند.

تحولات مربوط به بهار عربی باعث شده است تا این نگرش از سوی برخی افراد اصلاح طلب در جامعه ایران با شدت بیشتری طرح شده و برخوردی منفی با یادگیری از تجربه روش های مبارزاتی جدید کشورهای مصر، تونس، لیبی، یمن و سوریه صورت گیرد.

البته طبیعی است شرایط و ویژگی های ایران با کشورهای فوق تفاوت دارد و تجربه جداگانه هر کدام از این کشورها به صورت کامل قابل تطبیق با ایران نیست؛ اما در عین حال عناصر و مولفه هایی دارد که توجه به آنها می تواند مفید واقع شود.

در این یادداشت سعی می شود تا این داوری در خصوص انقلاب و تغییرات بنیادی در ساختار قدرت نقد شود.

شاکله این استنتاج بر برداشت نادرستی از انقلاب استوار است. انقلاب چه در اشکال کلاسیک و چه در نمونه های جدید، حرکت هایی هستند که تغییر و نابودی ساختارهای سیاسی کهن را مقدمه هر تحول مثبت می پندارد.

گسترش این نگرش در عرصه سیاسی بیش از آنکه ناشی از اراده نیروهای انقلابی باشد، منبعث از ویژگی های ساختار قدرت مسدودی است که راه های بهبود و تحول را مسدود نموده است.
در حرکت انقلابی، بهبود اوضاع مستلزم تغییر نهادهای پایه ای حکومت و حاشیه ای شدن نیروهای مسلط است. این عنصر وجه اصلی تمایز رویکرد انقلابی با رویکردهای رفورمیستی را تشکیل می دهد که به جای تغییر ساختار و بنای اصلی نظام سیاسی، در صدد تغییر سیاست ها و کارگزاران هستند.

در واقع صلبیت و انعطاف ناپذیری ساختار قدرت، عرصه را برای شکوفایی برخورد انقلابی مساعد می گرداند تا جرقه ای و بهانه ای انبار باروت متراکم شده خشم و نارضایتی اجتماعی را شعله ور سازد.

بنا بر این دستیابی سریع به خواسته ها، عنصر بنیادی و شرط لازم در مفهوم انقلاب نیست. در انقلاب بر روی بسیج جامعه و تحریک افکار عمومی تاکید می گردد به این معنا پوپولیسم در انقلاب نفی نمی شود و از این منظر می توان گفت سخن ناقدین تا حدی درست است؛ اما این مساله تنها ویژگی انقلاب و یا دست کم ویژگی اصلی آن نیست. همچنین این خصوصیت نه به معنای ناکامی قطعی پویش انقلابی است و نه معنای تحقق فوری خواست ها را متبادر می سازد.

این تعبیر از انقلاب به معنای فرایند سریع و فوری اهداف، فقط در برخی تفاسیر ایده آلیستی و رمانتیک از انقلاب وجود دارد و یا در برخی نگرش های مبتنی بر انقلاب فلسفی دیده می شود که فکر می کردند به یک باره در سایه گسست کامل از ساختارهای کهن و گذشته جوامع بشری می توان رهایی موعود را به یکباره به نظاره نشست.

مشکل اصلی وجود نیروهای شروری بودند که حکومت و نهادهای عمومی را تسخیر کرده بودند، حال با سرنگونی آنها می توان دنیا را با رهایی از بار ویرانگر تاریخ گذشته از نو و به شیوه ای کامل و عاری از نقص ساخت.

اما انقلاب های بزرگ دنیا اگر چه رگه هایی از این تصویر پردازی های رمانتیک را داشتند؛ ولی پایه آنها بر شکل گیری ساخت سیاسی جدید بود تا دنیایی بهتر و انسانی تر را به ارمغان بیاورند.

برای نخستین بار مفاهیم آزادی و برابری سیاسی در انقلاب فرانسه مطرح شد. اما تحقق این شعارها که تا پیش از این رویداد دوران ساز، خوش خیال ترین و آرمانگراترین اشخاص در مخیله شان نیز نمی گنجید که روزی همه اتباع کشوری بتوانند در زمینه تعیین سرنوشت و تصمیم گیری های کلان جامعه مشارکت بورزند، بیش از یک قرن طول کشید.

انقلاب نقطه عزیمت بود؛ اما جامعه را در مسیری قرار داد که پیشرفت تدریجی امکان پذیر گردد و نیروهای مترقی جامعه از دور باطل و بن بست بیرون بیایند. انقلاب موانع را از سر راه بر داشت.

همچنین در یک تقسیم بندی کلی، انقلاب ها به دو دسته انفجاری و هوشمند تقسیم می شوند. بر خلاف انقلاب های انفجاری که در دوره زمانی کوتاه، طغیان اجتماعی به مثابه آتش فشانی خروشان منفجر می شود، نیستند؛ بلکه به تدریج و در یک فرایند مرحله ای گفتمان، هدف پیام و ایده های انقلابی را در اذهان می نشانند و ذهنیت جامعه را برای شکل گیری نظم انقلابی آماده می سازند. در انقلاب های هوشمند بمانند نهضت مشروطه، هدف تاثیرگزاری سریع در جامعه و حصول زودهنگام اهداف و خواست ها نیست؛ بلکه مرحله بودن و روند تدریجی و زمانمند تحقق باورها و بینش انقلابی در ساخت مفهومی انقلاب گنجانده می شود.

اصلاح بر انقلاب تا جایی مقدم است که امید به موفقیت به نحو قابل قبولی در آن وجود داشته باشد و گرنه اگر اصلاح طلبی در چنبره دور باطل و تداوم بن بست سیاسی اسیر شود، آنگاه بیش از هر عامل دیگری دگرگونی های بنیادی در ساختار حکومت را تسریع می کند. غلط نیست اگر بگوئیم انقلاب ها عمدتا از زهدان تجارب اصلاحی ناموفق متولد شده اند

وجه تمایز و خصلت اصلی انقلاب، تغییر پایه های ساختارهای موجود و همچنین طرح ایده، فکر و گفتمان انقلابی است که جایگزین پارادایم و الگوی مسلط سامان اجتماعی وسیاسیمی گردد. این بینش و نگرش انقلابی قابل جمع و ادغام در مبانی نظری مستقر در جامعه و مبانی مشروعیت حکومت نیست و نوعی گسست نظری در مبانی حکمرانی را ضرورت می بخشد.

همین اصل بر تحولات بهار عربی نیز صدق می کند. فرایند استقرار دموکراسی، مسیر طولانی و پر پیچ و خمی در این کشورها است که جنبش های انقلابی و دگرگون ساز فقط نقطه آغاز این فرایند هستند.

در هر حرکت اجتماعی ریسک شکست و یا دوباره سر بر آوردن الگوهای استبدادی و ارتجاعی وجود دارد و ممکن است بازگشت به عقب صورت بگیرد؛ اما این نگرانی لزوما دلیل بر امتناع از رویکردهای انقلابی نمی شود. وقتی جامعه در پای فشار روز افزون حکومت های نا کارآمد، فاسد و مستبد گرفتار است و راه خلاصی حداقلی نیز در چارچوب ساختار قدرت موجود ندارد، لذا به طور طبیعی و غیر ارادی مسیر رهایی به سمت تغییر بنیادی حکومت اصلاح ناپذیر میل می نماید.

در این شرایط، انقلاب انرژی و پتانسیل بالایی را در جامعه خلق می کند که می تواند در فرصتی خاص هیبت نظام استبدادی مانع تحول و تداوم بخش ظلم، اختناق، فساد و بی عدالتی را در هم شکند.

پس از پیروزی، فضا برای فعالیت مثبت و سازنده جامعه فراهم می شود تا امیدوارانه جریان های مختلف برنامه اصلاحی خود را جلو ببرند و در پرتو تحول انقلابی و کنار رفتن حکومت فاسدی که چون سرپوشی مانع شناخت و بروز واقعیت های جامعه بود، موانع، مزیت ها، فرصت ها و تهدیدها آشکار گردد.

آزاد سازی سیاسی باعث می شود تا سیمای واقعی جامعه و توانایی ها و نقاط ضعف مشخص شود. بنابراین انتظار تحول سریع و حل فوری مشکلات در یک بازه زمانی کوتاه مدت در حرکت های انقلابی خطا است. مهم این است که تضمین حاصل شود نیروهای مولد و سازنده جامعه امکان کنشگری و تاثیرگزاری مستمر برای اداره درست جامعه را دارند.

در مصر، لیبی، تونس و تا حدودی یمن، این امکان فراهم شده است. در دوره قبل از انقلاب نیروهای خواهان تغییر، امکان هیچ فعالیت موثری نداشتند و رکود همراه با امنیت قبرستانی بر این جوامع حکمفرما بود.

همچنین باید توجه داشت انقلاب وقتی موفق می شود که به دست آوردن رسمی قدرت توسط کارگزاران جدید به حکمرانی موثر و دستیابی به اهداف بینجامد و اگر نه انقلاب موفق نیست. بازه زمانی مشخصی برای این داوری وجود ندارد. فقط در هنگامی که به صورت فیصله بخش، چشم انداز مثبت برای بهبود اوضاع وجود ندارد؛ آنگاه می توان از عدم توفیق جنبش انقلابی سخن گفت. این وضعیت بیشتر جامعه ای را به تصویر می کشد که دستخوش آشوب و هرج و مرج است.

در این راستا “جان دان” شرط مهمی را برای موفقیت انقلاب مطرح می کند. به باور وی، کسانی از انقلابیون که قدرت را تصاحب می کنند باید به طور قطع بیشتر از آنهایی که سرنگون شده اند توانایی حکومت بر جامعه ای را داشته باشند که کنترل آن را در دست می گیرند. رهبری باید حداقل توانایی دستیابی به بعضی از هدف هایش را داشته باشد.

ایراد دیگری که می توان به منتقدین اصلاح طلب وارد ساخت، دوگانگی انتظار آنها پیرامون آهنگ تغییرات است. آنان وقتی پای اصلاح در میان است بر طولانی و پروسه ای بودن روند تحول اصرار دارند و مرتب اظهار می دارند که مردم نباید انتظار داشته باشند که اوضاع به زودی روبراه شود؛ اما وقتی به انقلاب می رسند، توقع دارند حداکثر مطالبات در زودترین زمان ممکن تحقق یابند.

شرایط در بهار عربی به گونه ای نیست که پرونده آنها بسته شده باشد و به گونه ای تحلیل شود که نظم جدید سیاسی این کشورها فرصت برای بهبود را از دست داده است. کشورهای عربی دستخوش تحول، تازه در آغاز روند تغییرات هستند و با ده ها چالش ریز و درشت مواجه بوده و امید به شرایط بهتر در آنها به صورت پر رنگی وجود دارد.

از این رو از برخورد شتابزده و داوری های سریع در خصوص فرجام این جنبش های انقلابی باید اجتناب کرد. مشکلات به وجود آمده، واقعیت های اجتناب ناپذیر در روند بهبود و سعادت این کشورها هستند و از دل مختصات آن جوامع بر می خیزند. در اصل، انقلاب فرصت و شرایط غلبه و رویارویی با آنها را فراهم کرده است. این مشکلات هر چه باشد ضرورت اصل دگرگونی بنیادی در این کشور ها را زیر سئوال نمی برد.

در تطبیق بحث با شرایط ایران باید گفت اصلاح طلبان به جای ترس افکنی و ایجاد نگرانی در خصوص رویکرد انقلابی و ساختار شکن، بهتر است راهکارهایی برای غلبه بر مقاومت لجوجانه و سرسخت حاکمیت ارائه دهند و گرنه تا زمانی که انسداد سیاسی موجود بر طرف نشود، روز به روز جامعه به وضعیت انقلابی نزدیک تر می شود و تبعات نامطلوب انفجارهای اجتماعی مخرب تر می گردد.

معضلات گوناگون حکومت و شکاف گسترده بین ظاهر و لایه های زیرین جامعه، امکان فرصت های شتاب بخش و انفجار اجتماعی را در آینده ایران محتمل می سازد. بدیهی است در آن شرایط، انرژی جمع شده جامعه آزاد خواهد گشت و در مسیر مشابه کشورهایی قرار خواهد گرفت که تجربه تحولات انقلابی و یا شورش های غافلگیر کننده را داشته است.

اصلاح بر انقلاب تا جایی مقدم است که امید به موفقیت به نحو قابل قبولی در آن وجود داشته باشد و گرنه اگر اصلاح طلبی در چنبره دور باطل و تداوم بن بست سیاسی اسیر شود، آنگاه بیش از هر عامل دیگری دگرگونی های بنیادی در ساختار حکومت را تسریع می کند. غلط نیست اگر بگوئیم انقلاب ها عمدتا از زهدان تجارب اصلاحی ناموفق متولد شده اند.

 
Tehran Review
کلیدواژه ها: , , , | Print | نشر مطلب Print | نشر مطلب


What do you think | نظر شما چیست؟

Search
Most Viewed
Last articles
Tags
  • RSS iran – Google News

    • Frustrated with diplomacy, some in Congress seek total ban on Iran's oil - Washington Post
    • Iran border police deny killing Afghan migrants on border - Press TV
    • Iran's Car Industry - A Big Sanctions Buster - Forbes
    • Iran expects 'progress' in UN nuclear talks, West skeptical - Reuters
    • The Perils Of Religious Persecution In Iran - Forbes